برای آدمی که از قبل از هفتسالگی، از قبل از مدرسه رفتن، مینوشته؛
در تمام دوران مدرسه و دانشگاه مهمترین ویژگیش کتاب خواندن و نوشتن بوده؛
سالهای زیادی معلم و مربی نویسندگی بوده؛
همه اطرافیان از بچگی خیال میکردهاند بزرگ که بشود نویسنده خواهد شد؛
و واقعاً هم خیلی زیاد این طرف و آن طرف نوشته؛
این که تا چهل و چند سالگی هیچ کتابی در نیاورده باشد یک رکورد افتضاح و شکست حیثیتی تلقی میشود.
اما راستش یه پشت سرم که نگاه میکنم هیچ حسی ندارم که تا حالا اسمم روی جلد هیچ کتابی نبوده؛
همانطور که الان که چند هفته است مدیر انتشارات خودم شدهام و مثل باقلوا، شابک و فیپا و مجوز چاپ میگیرم و به یک باره چندین جلد کتاب در آستانه رونمایی دارم، باز هم هیچ حسی ندارم.
در همه این سالها دویدهام و در حال دویدن نوشتهام و الان هم دارم میدوم و وقت اینکه بنشینم و به این چیزها فکر کنم ندارم. زمان دویدن که تمام بشود، وقت زیادی دارم که به نوشتههایم فکر کنم.
# نویسندگی
- ۲ نظر
- سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳