صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۳۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معلم» ثبت شده است

اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلَاغُ (شوری - 48)
وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاَغُ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ (آل عمران - 20)
وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ (نور - 54)
وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ (عنکبوت - 18)
فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِین (نحل - 35)
فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ (تغابن - 12)
وَمَا عَلَیْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِینُ (یس - 17)
*
یادم باشه سر فرصت یه تحقیق مفصل درباره عبارت «بلاغ مبین» در قرآن انجام بدم.
میدونی؟ یه جاهایی فقط همین عبارت یه پیامبر رو آروم می‌کنه.

# توکل

# معلم

# تربیت

# توحید

# پیامبر

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۱
  • :: ذکر

پزشکان در هنگامِ کار لباس سفید می‌پوشند تا اگر ذره‌ای آلودگی به آن‌ها سرایت کند ببینند و تمیزش کنند.
تعمیرکاران در هنگام کار لباس تیره می‌پوشند تا اگر آلودگی به آن‌ها سرایت کرد به چشم نیاید و لازم نباشد تمیزش کنند.

پرسش اول:
مردم با پزشکی که روپوش تیره بپوشد یا تعمیرکاری که لباس‌کار سفید به تن کند چه برخوردی خواهند داشت؟

پرسش دوم:
لباس معلم‌ها باید چه رنگی باشد؟

# معلم

# مدرسه

  • ۱ نظر
  • يكشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۱
  • :: نغز
توی گوش برادری می‌زنم و اعلام خطر می‌کنم:
«...
قدر اعتماد آدم‌ها به خودت را بدان.
همه را به یک چوب نران.
نسخه‌ی خودت را مطلق ندان و آن را برای همه نپیچ.
...
مربی باید وسیع باشد و بلندنظر.»
*
خدایا؛
می‌دانی که به قصد اصلاح گفتم.

# پنجشنبه‌ها

# معلم

# مدرسه

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۱
  • :: بداهه

قال امیرالمؤمنین علیه السلام:
قم عن مجلسک لابیک ومعلمک ولو کنت امیرا
از جای خود برای پدر و آموزگارت برخیز، اگر چه فرمانروا باشی .

مستدرک الوسائل، ج ۱۵،  ص ۲۰۳

# معلم

# آیین

# تربیت

  • :: روایت امروز

چند شب پیش خواب آقای الف را دیدم.
*
آقای الف معلم راهنمایی و دبیرستان ما بود. شخصیتی خاص و اثرگذار داشت. در کار خودش استاد بود و هنرنمایی‌اش با زبان، با کلمات، با گچ و تخته، با عقل و احساس بی‌نظیر بود. در کنار این‌ها با بچه‌ها صمیمی بود و حتی خیلی از بچه‌های دوره‌ی ما پشت سرش او را به اسم کوچک صدا می‌زدند. من اما این کار را نمی‌کردم. او همیشه برای من آقای الف بود.
من آقای الف را در خیلی چیزها قبول نداشتم. در بسیاری تعاملات اجتماعی، علایق مطالعاتی و جهت‌گیری‌های فکری ذره‌ای به هم شباهت نداشتیم. حتی مدت‌ها بخاطر رفتارهایش چشم دیدن او را هم نداشتم. نفرتی پیچیده در لایه‌ی مبهمی از محبت. او الگوی من در بسیاری موارد شخصی بود و منصفانه بگویم امروز من بیش از هر معلم دیگری به او شبیهم.
*
جالب است که بعد از این همه سال، آقای الف توی خواب برای من هنوز آقای الف است.
توی خواب هم نمی‌توانم معلمم را به نام کوچک بخوانم؛ هر چقدر هم که بزرگ شده باشم.

# آدم‌ها

# قصه

# مدرسه

# معلم

  • :: بداهه
  • :: کودکی

در روزگار ما، وسائل تبلیغ، رسانه‌ها و امثال اینها همه نقش دارند؛ اما نقش معلم در این میان، یک نقش بارز و برجسته‌اى است. معلم میتواند این ماده‌ى خام را حتّى از اسارت عوامل وراثتى هم نجات دهد؛ این را علم ثابت کرده است...
[معلم] می‌تواند حتّى بر عوامل خارجى تربیت - مثل این رسانه‌ها و امثال اینها - غلبه کند؛ حتّى با تعلیم مستمرى که در طول سالهاى متمادى با این ماده‌ى خام، با این نوجوان، با این دل آماده‌ى پذیرش ایفاء می‌کند، می‌تواند بر نقش تربیتى والدین غلبه کند؛ این نقش معلم است.

89/02/15

# معلم

# مدرسه

# رهبر

  • ۱ نظر
  • سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: روایت امروز
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون