صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۴۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشهدالرضا» ثبت شده است

در چشمه‌ی جاری‌ات جلا می‌دهی‌ام
آیینه‌ای از نور خدا می‌دهی‌ام
ای بسته‌ی گوشه‌ی ضریحت دل من
من زخمی غربتم، شفا می‌دهی‌ام؟

شعر: احمدرضا الیاسی

# مشهدالرضا

  • ۳ نظر
  • چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰
  • :: بیت

تا با حرم سبز تو خو می گیرم
در محضر چشمت آبرو می گیرم
روشن دلم و زلال، وقتی با اشک
در صحن مطهرت وضو می گیرم

شعر: احمدرضا الیاسی

# مشهدالرضا

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۰
  • :: بیت

ای عشق تو معنی حیات ابدی
در پیش تو نیست مهر عالم عددی
آشفته و بی شکیب، افتاده دلم
در پای تو یا ضامن آهو مددی

شعر: احمدرضا الیاسی

# مشهدالرضا

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۰
  • :: بیت
سلام خدا؛
آفتاب صبح اول ذیقعده از گنبد کریمه ی اهل بیت طلوع کرده است.
چرا تولد بانو باید اول ذیقعده باشد؟ و از امروز، ده قدم تا امام رضا فاصله باشد؟
و چرا همین امروز موسی را ندا دادی که بیا؟

و حاجیان را فرمودی که دنیا را رها کنند؟
و بندگان را فرمودی که تو را صدا کنند؟
لبیک، اللهم لبیک

# اهل بیت

# مشهدالرضا

# قم

# حج

  • :: بداهه
  • :: نغز

همه‌ی نیروها، همه‌ی قدرت‌ها، در هر جا هستند، محتاج به توجه خاص حضرت رضا سلام الله علیه هستند.

حضرت روح‌الله


# روح‌خدا

# مشهدالرضا

  • :: روایت امروز

من معتاد شدم.
اومدم نشستم توی یه کافی نت تو خیابون شیرازی و وبلاگ می نویسم.
این هفته عروسی حاجی بود. کجاست که بیاد بزنه توی سرم که آدم باش. مرد که وبلاگ نمی نویسه.

اما من معتاد شدم. توی راه حرم، شب جمعه ای، اومدم و دارم وبلاگ می نویسم.
*
مشهد تنهایی چیز عجیبیه. خدا قسمت همه بکنه تنهایی مشهد اومدن رو. مجرد و متأهل هم فرقی نمی کنه. تنهایی با یه عده غریبه که همدیگر رو نمیشناسید و اونقدر فاصله ی سنی دارید که صمیمی نشید و اون قدر فاصله ی فرهنگی دارید که دو کلوم نتونید با هم حرف بزنید.
الان دو روزه تقریباً با هیچکس حرف نزدم. احتمالاً تا پس فردا هم کسی نیست که باهاش حرف بزنم.
*
من معتاد شدم. معتاد ارتباط با دیگران.
و امام رضا (قربونش برم) سخت در تلاشه تا من رو ترک بده.

برام دعا کنید.

# مدرسه

# مشهدالرضا

  • ۸ نظر
  • پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۹
  • :: بداهه
شاعر نیستم.
چای هم که می‌دانی خیلی وقت است نمی‌خورم.
اما امشب، در قطار «قم-مشهد» که سوار شوم، زیرلب خواهم گفت:
شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران، بانو!

خدانگهدار

همه‌ی شعر حمیدرضا برقعی را این‌جا بخوانید.

# برقعی

# قم

# مشهدالرضا

  • ۱ نظر
  • سه شنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۹
  • :: بیت
من: نمیشه یه جوری کلاس پنجشنبه رو جابجا کنی که من برم مشهد؟
تو: شوخی نکن. این هفته همه رفقا دارن عروسی میکنن! آدم جایگزین از کجا پیدا کنم؟!

* یک روز بعد*

من: جداً نمیشه من برم مشهد پنجشنبه؟!
تو: ای بابا! ما رو با امام رضا درننداز دیگه!
من: ؟
تو: یه خاکی به سرم می ریزم. برو به سلامت!

# دوست

# سید

# مشهدالرضا

  • ۱ نظر
  • دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۹
  • :: پیامک

ترم آخر دانشگاه، هر چه قبل از آن در کویر اندوخته بودم در ماجرای غم انگیزی بر باد رفته و پریشانی عجیبی گریبانم را گرفته بود.
پیراهن مشکی پوشیده، بی‌خداحافظی و بی‌خبر به جاده زدم.
پنج عصر اتوبوس حرکت کرد و در تمام مسیر، تنهایی و بغض و حیرت با من بود. ذهنم انبوهی از چرایی‌های قسمت و حکمت را با خود می‌آورد و دلم همه‌ی محبت‌های دریغ کرده‌ی اطرافیان را به دنبال می‌کشید.
آفتابِ صبح اربعین، تازه از مشرقِ جغرافیای دنیایی سر برآورده بود که گنبدِ آفتابِ هشتمین در چشمم طلوع کرد.
...
همه‌ی روز دور خودم و دور حرم چرخ می خوردم و گیج می‌زدم. دسته‌های عزا از دری وارد می‌شدند و صحن را بر سر و سینه می‌کوفتند و از در دیگر بیرون می‌رفتند.
...
پنج عصر اتوبوس حرکت کرد و در تمام مسیر از تنهایی و بغض و حیرت، فقط اشک با من بود.

فروردین هشتاد و سه


این حکایت دومین سفر تنهایی‌ام به مشهد بود که امروز هوایی‌اش شدم. اولین سفر اما حکایتی دیگر داشت...

# مشهدالرضا

# سفر

  • ۴ نظر
  • دوشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۹
  • :: یزد
سلام
باران رحمت
صوت قرآن
صحن گوهرشاد
در آستان امام الرئوف بوی بهشت می‌آید.
به حال آن‌که برون از بهشت گشته عجب نیست...

سیدعلی - امیرحسین

# حبیب

# دوست

# رضوان

# مشهدالرضا

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۸ فروردين ۱۳۸۹
  • :: پیامک
من: شب جمعه
     مسجد گوهرشاد
     نم نم باران
     یا امام رئوف
     *
    نایب‌الزیاره‌تان

شما: در این تلاقی موجبات استجابت دعا، کویر گناه‌زده‌مان را دعا کنید...

#####

(دو هفته بعد)
شما: شب جمعه
       اربعین حسینی
       آستان رضوی
       السلام علی الصدیق الشهید
       *
      دعا گویتان

# مشهدالرضا

# دوست

  • ۰ نظر
  • جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۸۸
  • :: پیامک
من: شب جمعه
      مسجد گوهرشاد
      نم نم باران
      یا امام رئوف
      *
     نایب‌الزیاره‌تان

تو: دعا کنید این کوچک برادرتان آدم شود ...

من: دعا کردم آهو شوی...

# مشهدالرضا

# برادر

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۸
  • :: پیامک
من: نماز مغرب و عشاء
      صحن گوهرشاد
      جمع رفقا
      و یاد شما

شما: میدان امام
       ضرب مسگران
       تمنای حرم
       و افسوس فراق شما
       قنوت قنوت التماس دعا

# مشهدالرضا

# دوست

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۸
  • :: پیامک

صیاد!
آهویی که به بند کردی نکُش!
بیانداز دام را

بیافشان دانه را
بند کن آهو را
بگیر؛ اما نکُش!

اگر کُشتی، لذتش تمام می‌شود. یک روز شکمت سیر می‌شود و بعدش هیچ.
صیاد!
تاجر باش!
آهو را بگیر و تحویل سلطان بده:
- هم لذت صید را بُردی؛
- هم نازشست گرفتی؛
- هم شدی شکارچی بارگاه قدس.
سلطان بهتر می‌داند با آهوی در دام چه کند.
اول بهمن هشتاد و هشت
به عنایت حضرت در ایوان مقصوره نوشتم این را،
بعد از فریضه‌ی عشاء،
برای برادر عزیزی که در کار صیدِ دل است
و می‌دانم که این‌جا را هم می‌خواند.


انتشار اولیه در راوی

# مشهدالرضا

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۸
  • :: نغز
  • :: الحاقی از گذشته
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون