دورهمی ضروری و میزبانی به موقعی بود.
آنچه به نظر میرسید از دست رفته، خودش با پای خودش باز گشته است.
حالا ما باید برگردیم.
جاده و اسب مهیاست برادر؛
بیا تا نرویم.
# حاجی
# ستاد
# سید
# ققنوس
# پنجشنبهها
- ۰ نظر
- پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷
دورهمی ضروری و میزبانی به موقعی بود.
آنچه به نظر میرسید از دست رفته، خودش با پای خودش باز گشته است.
حالا ما باید برگردیم.
جاده و اسب مهیاست برادر؛
بیا تا نرویم.
سید حال خوشی نداشت هفتهی پیش. آب و روغنش قاطی شده بود اساسی. همین چند دقیقهای که امروز دیدمش و سرحال بود و ادای پیرمردهای فرزانه را برایش درآوردم و نصیحتش کردم که دنیا دو روز است و ارزش جدی گرفتن ندارد و اینها و کمی خندید، دلم خوش شد که مثلاً کار مفیدی کردهام برایش.
خدا به همهی معلمها عمر و توان مضاعف بدهد.
*
این قرارهای عصر و غروب پنجشنبهها حال و هوای وبلاگی خوبی دارد. آنقدر که آدم حرفهای دبلیو هم زیاد میزند: در یک ملاقات کوتاه روی صندلی دوم و یا گفتگویی پرنشاط در امامزادهای محترم با رفقایی که حالشان خوب است و مسیرشان را پیدا کردهاند. الحمدلله.
همین دبلیوهاست که ما را زنده نگه داشته است.
به همین مناسبت از چند برچسب جدید در صاد رونمایی میکنم: محمدم، سید و حبیب.
بر اساس آمارهای رسمی حدود ۶ میلیون نفر از ۷۶ میلیون جمعیت ایران را سادات تشکیل می دهند. شاید تعجب کنید؛ اما جمعیت سادات -یعنی فرزندان باقی مانده از حضرات معصومین علیهمالسلام- در جهان تا ده برابر این رقم تخمین زده میشود و گروه زیادی از این عده از پیروان اهل سنت هستند! برخی تحقیقات پراکنده ژنتیکی هم نشان داده است که حداقل پنجاه درصد این جمعیت دارای جد واحدی هستند و این یعنی تصدیقِ عینیِ تفسیرِ کلمهی مبارک «کوثر» در تقابل با کلمه «ابتر» در قرآن کریم.
*
همین روزها منتظرش بودیم. صبح خبر میرسد که به دنیا آمده. آقا «سید محمد مهدی» فرزند آقا «سید مجتبی».
حدس میزنم که سرش شلوغ باشد. پس تا آخر شب که حتماً تنها میشود و بیکار صبر میکنم. مفصل پشت تلفن میخندیم. کنایه میزند که به جمع پدرهای مقدس پیوسته و جواب میدهم که اگر شما پدرمقدس شده باشی پس بنده رسماً خود عالیجناب پاپ هستم!
همانجا پیش بینی میکند که سوژه ی امروز صاد باشد. واقعاً کدام وبلاگنویس مشنگی موضوع به این خوبی را بیخیال میشود؟