صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۴۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشهدالرضا» ثبت شده است

اوایل هشتاد و نه بود احتمالاً که همکارمان که خرج و برج زندگی و دوری از شهر و خانواده‌ی مادری و مشکلات مسکن و فرزند شیرخوار و اینها حسابی پوستش را کنده بود بالاخره بعد از چند سال دست و بالش را جمع کرده و هوایی شده بود که برود مشهد. به نظرم خیلی احساساتی می‌آمد که این‌طور برای یک سفر زیارتی مشهد سر ذوق آمده بود: از دو هفته مانده به حرکت هر روز ساعت سه بعداز ظهر «آمدم ای شاه پناهم بده» را با صدای بلند پخش می‌کرد و زنگ تلفن همراهش را هم تغییر داده بود به «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا...»
حالش را می‌دیدم و حالش را نمی‌فهمیدم. آن روزها سالی یکی دو بار زیارت خانوادگی و دو سه بار هم مجردی با مدرسه یا تنهایی برایم برنامه‌ی عجیبی نبود -شاید برای شما هم الان نباشد- اما حالا که سه تا سیصد و شصت و پنج روز است هیچ مسافرتی به مشرق نداشته‌ام و بچه‌ها دو سالشان دارد تمام می‌شود و هنوز مشهدی نشده‌اند، هر شب که ساعت هشت رادیو معارف زنگ سلطان طوس را می‌زند، حال آن رفیق رقیقمان را عمیق می‌فهمم.
*
حالا بعد از سه سال ... دست و بالم را جمع کرده‌ام که آخر هفته بروم مشهد. باید زنگ تلفن همراهم را عوض کنم.

# اداره

# قصه

# مشهدالرضا

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴
  • :: بداهه

در مسجد عشق رفته بودم به نماز
گفتند: اذان بگو... من از او گفتم
...

علیرضا بدیع

# مشهدالرضا

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۳
  • :: بیت

من: سلام. دیشب خواب زیارت حضرت رضا (علیه‌السلام) رو دیدم. اثر دعای شماست انگار. ممنونم.
تو: علیکم السلام. خدا سایه لطف حضرت رو ان‌شاءالله بر زندگی شما و ما مستدام بداره. با هم سفر بعدی ان‌شاءالله. یاعلی

# مشهدالرضا

# میم.پنهان

  • ۰ نظر
  • جمعه ۱۷ مرداد ۱۳۹۳
  • :: پیامک

هفته‌ی دل‌سوزاندن‌ها شروع شده.
شبیه مرغک زاری نشسته‌اند روبروی حرم و پیامک می‌فرستند.
نه یک نفر، نه دو نفر، ...

*
دو سال است مشهد نرفته‌ام. دو سال.

# مشهدالرضا

# دوست

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۲
  • :: پیامک

در بازیهاى جهانى تهران ۱۹۹۸ آقاى طبسى آمد پیش ما و گفت هرکس مدال طلا بگیرد، خادم حرم امام رضا (ع) می شود. در فینال، یک هیچ از حریف ترک عقب بودم. ۲۰ ثانیه مانده بود به پایان مسابقه، نگاهى به آسمان کردم و گفتم بى خیال طلا، خادمى امام رضا (ع) دارد از دستم مى رود. ناگهان داور، یک اخطار به حریف و یک امتیاز به من داد و قهرمان شدم.

به نقل از علیرضا دبیر

# مشهدالرضا

# ورزش

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۲
  • :: روایت امروز

ساعت نه، جلسه‌ی طرح و ارزیابی، مدیر روابط عمومی از سفر سه روزه‌ی مشهد آمده و نقل آورده. تفاهم‌نامه‌ی همکاری بسته با آستان قدس رضوی برای پخش برنامه‌ها و سخنرانی ها از حرم؛ و خدا می‌داند که چه حالی دارم.
ساعت ده پیامک فرستادی که در حرم مطهر رضوی دعاگویم. فرستادم که: نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهی، خدای را که مبادا دل از نشانه بیافتد؛ و خدا می‌داند که چه حالی دارم که هنوز حس آخرین مشهدمان در دلم زنده است.
ساعت یازده سیداحمد زنگ می‌زند که امروز عصر دارم می‌روم مشهد تنهایی با ماشین خودم. بیا که تا جمعه بر می‌گردیم؛ و خدا می‌داند که چه حالی دارم که پای رفتن ندارم.
ساعت دوازده، جلسه‌ی نشر الکترونیک داریم و مهمان‌مان از مشهد آمده و عصری می‌رود تهران که با هواپیما برود مشهد؛ و خدا می‌داند که یقین کردم امروز امام‌رضا علیه‌السلام سر شوخی دارد و دارد سر به سرم می‌گذارد.
ساعت یک نشده پیامک تبلیغاتی می‌آید از همراه اول: تور ویژه مشهد، چهار تخته فلان و شش تخته فلان.
*
خدای را که مبادا...

# مشهدالرضا

# اداره

  • ۷ نظر
  • چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۲
  • :: پریشان

تو: سلام. در جوار حرم مطهر رضوی دعاگوی شما هستم.
من: دم شما گرم. نفست حق. روحت شاد. دلت خوش. سرت سلامت.

# دوست

# مشهدالرضا

# میم.پنهان

  • ۰ نظر
  • جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۱
  • :: پیامک
  • :: بیت
  • :: نغز

حساب و کتاب کار عالم که بر ما معلوم نبود و نیست و نخواهد شد. همین‌قدر می‌دانیم که الطاف خفیه و آشکار الهی من حیث لایحتسب نصیب می‌شود. تقریباً عادت کرده‌ایم به غافلگیری‌های خداوند.
از این خروار همین مشت بس که به پاس نگارش کوتاه‌ترین نوشته‌ی صاد به پابوس آقا دعوت شده‌ایم.
غرض این‌که عازم سفریم.
کسی از فردایش چه خبر دارد؟
حلالمان کنید.

# مشهدالرضا

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۱
  • :: بداهه

به اتفاق بانو رفته‌بودیم مشهد پابوس آقا. جاگیر شدیم در یک مسافرخانه‌ی غریبه ولی مناسب رو به حرم. از زیارت برگشتیم. باران گرفت؛ شدید. از پشت پنجره خیابان را تماشا می‌کردم. آب توی خیابان روان شده بود سیل آسا. خیابان به خیابان آب‌ها به هم می‌پیوست. باران شدید بود. بعضی ماشین‌ها توی آب غرق شدند؛ بعضی آدم‌ها.
رودخانه‌ی خیابان‌ها به سمت حرم جاری بود. کم کم آب فرو نشست. آسمان باز شد. آفتاب پیدا شد.
بیدار شدم. صبح شد.
*
خوابم را فراموش کرده بودم تا وسط روز که این را دیدم.
یعنی چه؟

# رؤیا

# رازدل

# مشهدالرضا

  • ۲ نظر
  • يكشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۱
  • :: بداهه
  • ۸ نظر
  • يكشنبه ۶ فروردين ۱۳۹۱
  • :: بداهه
داشت می‌رفت مشهد.
گفتم: «آدم خوبه تنهاخور نباشه.»
گفت: «یعنی چی؟»
گفتم: «یعنی: یاد آورد از احبا و اصدقا و آن‌چه کرامت کنند، بذل یاران کند.»

# آیین

# مشهدالرضا

# دوست

  • ۴ نظر
  • دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۰
  • :: پیامک
بله
درسته
شما دارین به یه احمق نگاه می‌کنین.

# مشهدالرضا

  • ۴ نظر
  • سه شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۰
  • :: بداهه

فردا عصر یک قطار درجه یک از قم به سمت مشهد می‌رود. عصر جمعه هم همین مسیر را بر می‌گردد. یک بلیط به اسم من در این قطار وجود دارد؛ مکان خوبی هم در مشهد در اختیار؛ کلهم رایگان!
احمقم اگر استخاره کنم؟

# مشهدالرضا

  • ۶ نظر
  • دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۰
  • :: بداهه

این عدد و رقم‌ها را در سر رسیدم می‌نویسم تا مورخین بعدها بتوانند به آن استناد کنند!

هزینه‌ی رفت و برگشت با اتوبوس: 60.000 تومان
هزینه‌ی دو شب اقامت در سوییت: 70.000 تومان
هزینه‌ی سه روز خورد و خوراک: 55.000 تومان
هزینه‌های متفرقه حمل و نقل و ...: 15.000 تومان

جمع هزینه‌های سفر دو نفره به مشهدالرضا علیه‌السلام: 200.000 تومان

# مشهدالرضا

# سفر

  • ۴ نظر
  • يكشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۰
  • :: بداهه
من: شب اول ماه رجب
باد و نم نم باران
صحن گوهرشاد
نایب‌الزیاره‌ی شما
تو: بیشتر.. بیشتر..

# مشهدالرضا

# دوست

  • ۲ نظر
  • جمعه ۱۳ خرداد ۱۳۹۰
  • :: پیامک
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون