- ۰ نظر
- چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۲
سبزی خریدهام برای عزیز. مقیّد است که اگر سفارش خریدی میدهد، حتماً پولش را هم بعداً حساب میکند. بجای هفت هزار تومان، یک اسکناس ده هزار تومانی میدهد و میگوید: «بقیهاش را بستنی بخر و بخور.»
انگار هفت سالهام. از مدرسه برگشتهام. پدر مثل همیشه مأموریت رفته و عزیز برای خریدِ خانه بیرونم میفرستد:
«بستنی بخر و بخور»
جایزهی مادر به پسری که کار سختی را خوب انجام داده است.
در این روزهایی که می گذرد بالاخره عزیز با راه حل سنتی و ابتکاری خود خواب شب را به بانو برگرداند.
همان طور که مشاهده می فرمایید، سازه ی تخت خواب معلق متحرک (ننوی سابق) در عین سادگی بسیار کاربردی است و از لحاظ معماری در تلفیق سبک سنتی ایرانی - اسلامی و مکتب شیکاگو در شاخصههای زیر پیشتاز است:
- طراحی بهینه: طراحی یک سازه برای استفاده همزمان دو نوزاد، استفاده از مصالح بومی منطقه و حذف هزینه تأمین مواد اولیه
- طراحی کاربردی: امکان تنظیم ارتفاع اولیه تخت، امکان حرکت همزمان تخت به جلو-عقب و چپ-راست و حرکت ترکیبی
- طراحی ایمن: اضافه کردن دو طناب محافظ به سازه برای اتصال بالشهای محافظتی دو طرف، متصل کردن طنابهای باربر با گره محکم به بالا و مهار کردن کف با سنجاق قفلی بزرگ به طناب
- طراحی زیبا و ارگونومیک: سازهی اکسپوز، استفاده از پوشش چندلایه کف (چوب+ابرفشرده+پنبه) برای استحکام و راحتی تشک به همراه طنابهای رنگی و ملحفههای زیبا و شاد مناسب سن نوزاد
- طراحی دوست دار محیط زیست: استفاده از منابع تجدیدپذیر انرژی (انرژی ماهیچه ای) در حرکت تخت، بدون پسماندهای صنعتی، بدون آلایندگی صوتی
- طراحی منعطف: قابل استفاده برای یک یا دو نوزاد، قابلیت افزودن توری پشهبند، قابلیت آویزان کردن انواع اسباببازی بالای سر نوزاد، قابلیت الصاق طناب کنترل از راه دور
شب، در آخرین لحظهای که میخواهم در پارکینگ را ببندم و راه بیافتم سمت قم، چادر به سر، از پنجره سرش را بیرون میآورد و صدایم میکند:
- : «یاس نمیچینی ببری؟»
می داند که اهل گلچیدن نیستم. چرا میگوید پس؟
.
.
.
یاد پریشب میافتم.
*
مفاهمهای در عالم معنا هست که فقط بین مادر و فرزند اتفاق میافتد: بدون حرف؛ در سکوت.
صبح زود رفته توی آشپزخانه به پخت و پز. یک پیمانه و نصفی برنج بدون نمک و روغن بار گذاشته.
می گویم: «چرا اینقدر کم؟ چرا بی نمک و روغن؟»
می فرماید: «برای شما نمی پزم که؛ برای گنجشک ها ست.»
*
غذای یک هفته ی پرنده ها را صبح جمعه می پزد و هر روز یک کاسه می ریزد پشت پنجره تا در سرمای زمستان صدای بال زدن و جیک جیکشان در خانه بپیچد.
عزیز از شربتهای «بخر، بریز و همبزن» خوشش نمیآید. معتقد است که اختراع «سن ایچ» خانمها را تنبل کردهاست.
خودش یک ساعت وقت میگذارد که چهار مشت «خاکشیر» را بشوید. همزمان نیم کیلو «شکر» را در قابلمه با آب میپزد که «شهد» درست کند. آخر هم به شهدٍ توی قابلمه کمی «زعفران» و «گلاب» اضافه میکند که کامل باشد.
بعد با دقت دو تا ملاقهی مناسب انتخاب میکند که با هر کدامشان در یک لیوان شهد و خاکشیر بریزد. ملاقهها حکم پیمانه را دارند و کار توزیع مواد شربت در تعداد زیاد لیوان را آسان میکنند.
قبل از آمدن میهمانها به تعداد پیش بینی شده در لیوانها خاکشیر و شربت میریزد و قاشق دسته بلند هم میگذارد توی لیوان که کار پذیرایی معطل نماند. کلمن آب یخ هم آماده است.
هر مهمانی که میآید کافیست که یکی از لیوانها را زیر شیر کلمن بگیری و پر از آب یخ بکنی؛ کمتر از پانزده ثانیه طول میکشد که شربت خاکشیر عزیز خوردنی میشود.
کوفتهها را در سه حلقهی متحدالمرکز توی دیگ مسی چیدهاست؛ گِردِ گِرد. هر کدام توی یک دست به نحوی جا میشود که دست را مشت نمیتوانی بکنی.
ترکیب شگفتانگیزی از برنج و سبزیهای معطر و گوشت و گردو و زرشک و آلو. نه سفت شده و نه وا رفته. قطعات ریزِ سبزی و زرشک در آب غلیظی که کف دیگ جمع شده شناور است.
سفره پهن کرده روی گل قالی؛ پرده کشیده در میان؛ خودش نشسته وسط؛ ما اینطرف؛ خانمها آنطرف.
میخندد.