صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۲۷ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

شهید حسین علی شایسته مهر


... فلیرحل معنا:
+ و + و + و + و +

# برادر

# شهید

# مسعود

  • ۱ نظر
  • سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۳
  • :: پریشان

امام صادق علیه السلام فرمودند:
«کلنا سفن النجاة ولکن سفینة جدی الحسین أوسع و فی لجج البحار أسرع»
همه ما اهل بیت کشتی‌های نجاتیم، ولی کشتی جدم حسین علیه السلام وسیع‌تر و در عبور از امواج سهمگین دریاها سریعتر است.

(بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۳۲۲، حدیث ۱۴)

پ. ن:
قانون عشق سوختن است و به قدر درد
محبوب آستانه‌ی محبوب می‌شوی

مانند آفتاب دلم سخت روشن است
من خواب دیده‌ام... به خدا خوب می‌شوی

# برادر

# هیأت

# واحد قم + حومه

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۳
  • :: پریشان
...
فراوان داغ‌دیدن‌ها، به مسلخ سر بریدن‌ها
حجاب از سر کشیدن‌ها، از این غم‌ها فراوانم

شمال و درد «کوچک‌خان»، جنوب و زخم «دلواری»
به سینه داغدار کشته‌ی حمام کاشانم
...

# ایران

# تاریخ

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳
  • :: بیت
  • :: بداهه

 کسی نمی‌تواند ساده‌انگاری کند و بگوید این افرادی که در کشورهای مختلف در صف داعش و القاعده می‌جنگند به خاطر پول است. نخیر، مسئله‌ی پول نیست. چرا خودمان را مسخره کنیم؟ مسئله‌ی پول نیست. بسیاری از این‌ها در حالی می‌جنگند که توقع کم‌ترین بهره‌ای از خاشاک این دنیای فانی ندارند. بله، بعضی خواستار پول، قدرت، خاشاک و بهره‌های دنیوی هستند بحث دیگری است ولی خیلی‌هایشان هم نه. دلیل می‌خواهید؟ آن‌ها در یک محور یا عملیات از ده، بیست، سی یا چهل انتحاری استفاده می‌کنند. صدها انتحاری در چند ماه. نه، ما این مسئله را درک می‌کنیم. این‌ها معتقدند این راه رسیدن به خدا (سبحانه و تعالی) است. واقعا معتقدند قرار است به بهشت بروند و با پیامبر (ص) سر یک سفره بنشینند. واقعاً معتقدند. کسی که معتقد نباشد این گونه رفتار نمی‌کند و با این شیوه دست به عملیات انتحاری نمی‌زند.
پس ما مسئله را ساده نمی‌بینیم. امروز می‌کوشند مسئله را ساده جلوه دهند.
جنبه‌ی اصلی این پدیده‌ی خطرناکی که امروز در کشورهای عربی و اسلامی‌مان وجود دارد جنبه‌ی فرهنگی، فکری و عقیدتی آن است.

سید عزیز


# تاریخ

# دین

# فرهنگ

  • :: روایت امروز

سادگی همیشه زیبا و گاه شگفت‌انگیز است. مثل همین تکه‌چوب‌های دوست‌داشتنی که ساعت‌هاست ما را سر کار گذاشته.
*
ده درویش در گلیمی بخسبند و دو مصطفی نیز در اتاقی بگنجند؛ ولو این‌که یکی‌شان «مصطفی» نباشد و «مصطفا» باشد.
*
اگر هنوز وبلاگ می‌نوشتی این تیتر را برایت پیشنهاد می‌دادم: «پله پله تا ملاقات شما»

# حبیب

# خانواده

# واحد قم + حومه

  • ۲ نظر
  • پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۳
  • :: بداهه
  • :: پدر مقدس
اصل اول: انطباق بافطرت
بررسی انطباق موضوع مورد بحث با نیازهای فطری مخاطبان

اصل دوم: بهره گیری ازعلم ؛عقل واحساسات متربی
بهره‌گیری از عقل ،تفکر و احساسات متربی در ایجاد پیوند اعتقادی مورد نظر با زمینه‌های فطری متربی

اصل سوم: تدریجی‌بودن امر تربیت
تنظیم سرعت و انتظار تحول متناسب با شرایط هر یک از متربیان است.

اصل چهارم: دیدن تفاوت‌ها
تنظیم نوع آموزه‌ها و روش‌های انتقال آگاهی‌ها، متناسب با شرایط روحی و روانی و موقعیت خاص هر یک از متربیان

اصل پنجم: احیای خود کمال‌جو
تکیه بر استعدادها، ظرفیت درونی متربی برای تحول فکری و اعتقادی و ایفای نقش زمینه‌ساز و فراهم‌کننده شرایط از سوی مربی

اصل ششم: احیای روح حقیقت‌جو
تلاش دائمی مربی برای ایجاد سئوال جهت‌ساز از سوی متربی برای استحکام اعتقادات و باورهای موردنظر و همکاری جمعی برای کشف پاسخ‌های مناسب

اصل هفتم: دوست‌داشتنی‌بودن مربی ومحیط تربیت
مربی می‌تواند نقش تربیتی و فرهنگ‌ساز قوی‌تری داشته باشد که:
ـ در عمل و نیت خود اخلاص داشته باشد.
ـ فضائی آکنده از مهر و محبت و احترام متقابل بین مربی و متربی بوجود آورد.
ـ دانش و مهارت لازم در ماموریتی که بعهده گرفته است، داشته‌باشد.
ـ نیاز دائمی برای افزایش دانش و مهارت در خود احساس نماید.
ـ عشق و علاقه مربی به پیشرفت و تکامل متربی محسوس باشد.
ـ توجه به عمل و رفتار خود به عنوان عامل تعیین‌کننده در فرآیند رشد و تحول متربی داشته باشد.
- رفع عوامل اختلال آفرین در محیط وجایگزین کردن عوامل جاذبه آفرین
منبع این نوشته تحقیق یکی از دوستان است.
البته خودم می‌دانم که این ارجاع درستی نیست. اما به نظرم محتوا کاملاً پذیرفتنی و مفید است.


# تربیت

# مدرسه

# معلم

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۳
  • :: نغز
  • :: روایت امروز

واجب است بر هر کدام از ما معلمان و مربیان که حتماً این سند ملی را بخوانیم و مبانی آن را بشناسیم. انصافاً حرکتی است رو به جلو که ظرفیت‌های مغفول فراوانی دارد که می‌توانیم در لابلای برنامه‌هایمان جایش بدهیم.

برنامه درسی ملی

# آموزش

# مدرسه

# معلم

  • ۱ نظر
  • سه شنبه ۶ آبان ۱۳۹۳
  • :: بداهه
بوی سیب
چند هفته‌ی گذشته به شدت مشغول بوی سیب بودم که حالا شروع شده و دو ماهی شما را سر کار می‌گذارد و ما را بیشتر!
اگر اهل ساختن برنامه‌های رادیویی هستید؛ اگر آوای خوشی دارید؛ اگر اهل شنیدن برنامه‌های رادیویی هستید؛ اگر فعال فضای مجازی (!) هستید و یا اگر فقط به دنبال جایزه می‌گردید؛ هفتمین دوره طرح ملی بوی سیب را از دست ندهید.

# اداره

# هیأت

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۳
  • :: بداهه
اول محرم است.
در شصت و سه روز گذشته فقط پنج تا مطلب نوشته‌ام؛ همه‌اش «پریشان» و سه‌تایش «پریشانِ برادر»
برای نویسنده‌ای که به طور متوسط در ماه ۲۰ تا یادداشت می‌نوشته آمار تأسف‌باری است. البته گمان نمی‌کردم که این کم‌کاری این همه طولانی شود و این اواخر هم امیدی نداشتم که این سکوت بشکند. اما خوشبختانه نسیمی وزیدن گرفت و آتش زیر خاکستر زبانه کشید و شد آن‌چه باید می‌شد و آمد آن‌چه باید می‌آمد.
*
حاج حمید به دیدار علی بلورچی رفت؛ سیدعلی به خواستگاری؛ حسین و بانو به زیر یک سقف؛ شهید گمنام پردیسان به اصفهان؛ آقا به بیمارستان؛ بچه‌ها به دانشگاه؛ معلم به کلاس نویسندگی؛ حلقه به فصل ششم؛ مجتبی به خانه‌ی بخت؛ پدر مقدس به شمال بارانی و آقا مهدوی به میهمانی خدا.
*
خلاصه‌ای بود از اهم مطالبی که می‌توانستم بنویسم و ننوشتم و نخواهم نوشت.
اول محرم است. اول خط.
بسم الله ای عین الیقین...

# ازدواج

# حلقه

# رهبر

# صاد

# میم.پنهان

# نوشتن

  • ۳ نظر
  • يكشنبه ۴ آبان ۱۳۹۳
  • :: بداهه
  • :: پدر مقدس

پنجره

حق می‌دهم که ندانی وقتی به پنجره‌ی خانه‌ها نگاه می‌کنم چه حسی دارم: مات پنجره‌ها ماندن؛ و غرق شدن در خاطرات آن‌سوی دیوارها؛ عادت سال‌های نوجوانی...
پشت هر کدام از این پنجره‌ها قصه‌ای نگفته مانده است:
پنجره‌های بسته؛ پنجره‌های شکسته، خاک گرفته، خسته؛
پنجره‌های راستگو؛ پنجره‌های متظاهر و دروغگو؛
پنجره‌های فقیر؛ پنجره‌های دلگیر؛
پنجره‌های باز نشده؛ پنجره‌های بسته شده؛ پنجره‌های تا ابد باز؛
پنجره‌های بی‌پرده، پنجره‌های آهنی؛ پنجره‌های چوبی و بی‌نرده؛
پنجره‌های با صفا و رنگی؛ پنجره‌های دلتنگی؛
پنجره‌هایی که -بجای بزرگراهی پر شتاب یا خیابانی شلوغ- به باغی گشوده می‌شوند؛ به بوستانی -که از قضا- تو دوستش داری.
پنجره‌های خوشبخت...

# برادر

# پنجشنبه‌ها

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۳
  • :: پریشان
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون