صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۴۳ مطلب با موضوع «بشنو» ثبت شده است

فقط گوش کن
+
.
.
.
حالا تکرار کن
...
همین

# شهید

  • ۳ نظر
  • دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۰
  • :: بیت
  • :: بشنو

شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت...


باصدای حسام‌الدین سراج بشنوید


دریافت

# حافظ

  • ۱ نظر
  • يكشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۰
  • :: بیت
  • :: بشنو
جاده مانده است و من و این سر باقی مانده
رمقی نیست در این پیکر باقی مانده

نخل ها بی سر و شط از گل و باران خالی
هیچ کس نیست در این سنگر باقی مانده

تویی آن آتش سوزنده ی خاموش شده
منم این سردی خاکستر باقی مانده

گرچه دست و دل و چشمم همه آوار شده است
باز شرمنده ام از این سر باقی مانده

روزو شب گرم عزاداری شب بوهاییم
من و این باغچه ی پرپر باقی مانده

شعر طولانی فریاد تو کوتاه شده است
در همین اسب و همین خنجر باقی مانده

پیش کش باد به یک رنگی ات ای پاک ترین
آخرین بیت در این دفتر باقی مانده

تا ابد مردترین باش و علمدار بمان
با توام ای یل نام آور باقی مانده

سعید بیابانکی
بشنوید


دریافت

# اهل بیت

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۹
  • :: بیت
  • :: بشنو
...
باز از مسجد شهر، صوت قرآن آید
با نسیم سحری، عطر ایمان آید
باز هم مرغ سحر، بر سر منبر گل
دم به دم می خواند، شعر جان پرور گل
...
 
دریافت

# رؤیا

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۹
  • :: بیت
  • :: کودکی
  • :: بشنو

یکی دو تا محتوای شنیداری که قبل از این در صاد منتشر کرده ام، بازتاب خوبی داشته است. ظاهراً رفقای ما سواد شنیداری شان - وایضاً دیداری شان- بیش از سواد کتابی است. بعضی جملات و بندهایی که از نظر خودم خیلی خوب است و باید گل کند، اصلا دیده نمی شود. اما هر فایلی که بارگذاری کنم بارها شنیده و بعضاً تحسین می شود.

هر وقت حوصله داشتید، نیم ساعت، آخرین برنامه ی ترنم را بشنوید که دیشب پخش شده و حاج مهدی سلحشور درباره ی فوت و فن های مداحی حرف می زند. متنش را قبل از سفر حج نوشته ام. امیرعباس خاقانی تهیه کننده و رسول بینایی گوینده. این قسمت برنامه به نظرم بهتر از قسمت های قبلی شده.باشد جای خالی موسیقی اصلا احساس نمی شود و میان برنامه ها و مداحی های شاهدِ مثال با سلیقه انتخاب شده.
دَم حاج عباس گرم!



دریافت

# اداره

  • :: بداهه
  • :: بشنو

شک ندارم به آیه های روشن
به راز صادقانه ی تو و من
...
شک ندارم کسی که تنها میشه
سایه ی تو کنارشه همیشه
...
بشنوید



# اداره

  • :: بیت
  • :: بشنو
نمی دانم اگر کلاس استاد سروری تشکیل نمی شد و مجبور نبودم تمرین تهیه ی برنامه ی کوتاه رادیویی را تحویل بدهم، چه زمانی مجبور به انتشار مستنداتی از سفر حج می شدم؟
حالا که همکاران شنیده اند، شما چرا نشنوید؟ تمرین است؛ دست گرمی. یک آیتم کوتاه رادیو معارفی!
«خانه»


دریافت

# حج

# اداره

  • :: بشنو


عشق سعدی نه حدیثی است که پنهان ماند
داستانی است که بر هر سر بازاری هست

...
بشنوید


# اداره

# سعدی

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۸۹
  • :: بیت
  • :: بشنو

آن قدر اصرار کرد که بالاخره نوشتم.
امروز هم رفتیم برای ضبط.
فکر می‌کردیم سه دقیقه می‌شود، ولی نزدیک شش دقیقه شد.

 

بعدها می‌توانم پز بدهم که اولین نوشته‌ام در رادیو، روایتِ زندگیِ سعدی بوده‌است.

 

# اداره

# سعدی

# نوشتن

  • ۱ نظر
  • دوشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۸۹
  • :: بداهه
  • :: بشنو
...حاجی -علیه‌الرحمه- هر چه دلش می خواهد بگوید. اصلاً خودم می گویم: من الان دارم مصدر «وبلگ» را صرف می‌کنم: ماضی و مضارع و مستقبل. خجالت هم نمی‌کشم که ول‌شدگان و راوی اشتباه گرفته‌ام. گاهی اوقات پدیده‌ها همین‌طوری خودشان بی خودی قاطی می‌شوند.
بله! سید اعتقاد دارد که مرد هم گاهی اوقات دلش می‌گیرد و وبلاگ می‌نویسد. این اقتضای سید بودن است. «گرفتن دل» و «مرد بودن» همواره دو خط متنافر نیستند. گاهی اوقات پهلو به پهلوی هم، دل می‌دهند و قلوه می‌ستانند.

«دچار شدن» و «دچار بودن» سن و سال و ماه و شغل و جایگاه نمی‌شناسد. حادث می‌شود و آن‌چه رخ‌دادنی باشد، ناگزیر رخ خواهد داد: «لافرار من وقوعه» و بلکه «وقوعها» (!)
آدم اگر دلش سفت باشد، پایش هم که بلغزد طوریش نمی‌شود. اما چون دلش سفت نباشد، پایش هم که هزار سال نلغزد، باز در خطر است و سید دلش به همین خوش است که دلش سفت است، سفت سفت؛ بتون آرمه!
موج‌ها به ساحل می‌کوبند و حوادث حادث می‌شوند و وقایع واقع؛ و سید: محکم، مشت گره کرده، در باد ایستاده. دلخوش به امداد حاجی هم نیست حتی. تنهای تنها ایستاده و گریه می‌کند و وبلاگ می نویسد.
*
در حال و احوال پریشان روحی محرم و صفر امسالم، این شاهکار بی‌همتای هنری تنها مخدری بوده که آرامم کرده و هنوز هم بر من اثر می‌کند. دستبوس سیدحمیدرضای برقعی و حاج میثم مطیعی.
در آستانه‌ی اربعین آقا اباعبدالله الحسین، حضرت خون خدا علیه‌السلام و دوباره شدن هفته‌ای نجیب، این اثر مخلصانه را به خوانندگان بی‌سر و صدای راوی تقدیم می‌کنم:
دریافت صوت
دریافت متن


انتشار اولیه در راوی

# برقعی

# دبلیو

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۸
  • :: پریشان
  • :: بشنو
  • :: الحاقی از گذشته
ای کرمت خسته‌دلان را شفا / آینه‌ی دل ز تو دارد صفا
ای تو صفای دل دلدادگان / ای کرمت چاره‌ی بیچارگان
خاک درت سرمه‌ی چشم وجود / روشنی عالم غیب و شهود
خسته و درمانده و آواره‌ام / چاره‌ی من ساز که بیچاره‌ام
غیر تو ام دلبر و دلدار نیست / در دو جهان جز تو مرا یار نیست
این من و این سینه‌ی مجروح من / خسته ز عصیان و گنه روح من
خلوت شب نور امید من ‌است / لطف تو چون صبح سپید من است
من ز گنه نادم و دلخسته‌ام / دل به امید کرمت بسته‌ام
دل به امید کرمت بسته‌ام


دریافت

+ این هدیه‌‌ی ناقابل را به برادر کوچکم  تقدیم می‌کنم که خودش خوب می‌داند که دوستش دارم.
+ اذ دخلوا علیه فقالوا سلاما قال انا منکم وجلون. قالوا لاتوجل انا نبشرک بغلام علیم.


انتشار اولیه در راوی

# برادر

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۸
  • :: بیت
  • :: بشنو
  • :: الحاقی از گذشته
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون