از تفریحات این روزهای دوقلوها، شوخی کردن من با درسهایشان است. دیشب به این حسهای پنجگانه چندین حس دیگر اضافه کردیم:
حس سفرهای [وقتی گرسنهایم و باید سفره بیندازیم]، حس خوابالویی، حس جارویی [وقتی باید خانه را جارو بزنیم]، حس شانهای [وقتی باید موهایمان را شانه بزنیم]، حس بولایی [زمانی که مرتضی شکلات میخواهد]، حس بینوایی [وقتی پول نداریم]، حس دمپایی [وقتی باید دمپایی را بیاوریم!]، حس نانوایی [وقتی باید برویم نان بگیریم]، حس پویایی [وقتی میخواهیم پویا نگاه کنیم]، حس بابایی [وقتی باید بپریم بغل بابا]
# زبان
- ۳ نظر
- پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹