صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۱۲۰ مطلب با موضوع «پدر مقدس» ثبت شده است

لباس‌هایتان را با دست شستم و پهن کردم روی بند.
مادرتان روزها بارها این کار را می‌کند.

# زندگی

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۲
  • :: پدر مقدس

صبح جمعه، قبل از حمام بردن شما، مادر جلوی بخاری پتو پهن می‌کند و لباس‌های تمیزتان را آماده می‌گذارد تا کار پدر راحت‌تر باشد.

# زندگی

# سبک زندگی

  • :: پدر مقدس

پنج ماه و نیم از تولدتان سپری شده و حالا گاهی غلت می‌زنید.
خانم «مریم خانم» از صبح تاسوعا و آقای «آقا مصطفی» با یک هفته تأخیر از صبح امروز.
شما می‌توانید بدون کمک دیگران از پشت به رو بچرخید و چند دقیقه‌ای سرتان را بالا بگیرید. فرقی که با هم دارید در این است که دختر خانم روی دست راست می‌چرخد و آقا پسر روی دست چپ.

به اشتغالات ما این هم اضافه شد که باید مراقب باشیم که بی‌خبر غلت نزنید و روی فرش یا زمین نخوابید.

# زندگی

  • :: پدر مقدس
پنج ماهه شده‌اید.
بعد از نماز مغرب، چهار نفری آمده‌ایم حرم. هوا کمی سرد شده و شما را در پتو پیچید‌ه‌ایم. تلألو چراغ های حرم و گنبد نورانی آن در تاریکی حتی از دور برای چشم‌های شما بسیار جذاب است.
در شبستان مراسم عزاداری شب اول محرم برپاست و اطراف ضریح خلوت است. زیارتی می‌خوانیم و چرخی می‌زنیم و به هیئت عزا می‌پیوندیم. اولین محرم شما، اولین نوحه شنیدن، اولین سینه‌زنی.
مادر دو تا سربند کوچک سبز «یا علی اصغر» برایتان آورده که به پیشانی‌تان می‌بندد. هنوز موی زیادی ندارید و سربند خیلی چهره‌تان را تغییر می‌دهد.
کنجکاوی تماشای جماعت، بهت از صدای بلند مداحی و ریتم سینه‌زنی،‌ دهان نیمه باز و چشمان خیره و سکوت.

# حرم

# قم

# اهل بیت

# هیأت

  • ۱ نظر
  • دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۲
  • :: پدر مقدس
بالاخره مراسم لپ‌کشان دوقلوها به همراه میهمانی آش‌خوران به خوبی و خوشی برگزار شد.

# زندگی

  • ۱ نظر
  • دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: پدر مقدس
با بچه‌ها رفتیم جمکران دعای عرفه.
زیرانداز پهن کردیم و شیرخشک درست کردیم و بچه به بغل چند جمله‌ای هم دعا خواندیم.

# دعا

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: پدر مقدس

حالا بیش از صد و ده روز زندگی کرده‌اید و امشب برای اولین بار من شما را به حمام بردم.
تجربه‌ی قابل وصفی نیست. هر چند که می‌توان از نگاه آموزشی مراحل آن را شرح داد:
توی حمام، روی زمین می‌نشینی. دوش دستی را تنظیم می‌کنی تا آب کاملاً ولرم باشد. لباس‌های کودک را در می‌آوری و روی پاهایت می‌گذاری. شستشو را از پایین به بالا انجام می‌دهی. اول روی پاها و بدن کودک آب می‌ریزی و بعد با دست کف صابون را روی بدن می‌مالی. (می‌شود از لیف نرم مخصوص کودک استفاده کرد) بعد کودک را به پشت می گردانی و همان مراحل را تکرار می کنی. دقت می‌کنی که تا آخرین مرحله سر کودک خیس نشود. هنگام شستشوی سر هم از پشت آب می‌ریزی و دقت می کنی که جریان مستقیم آب به هیچ وجه به طرف صورت گرفته نشود. ترجیحاً دو بار با شامپوی مخصوص موها و سر کودک را می‌شویی و آب می‌کشی. در نهایت کودک را در حوله‌ی حمام می‌پیچی و بیرون می‌دهی تا باقی مراحل در خشکی انجام شود!

چند نکته:
- برای کم کردن احتمال لیز خوردن کودک، می‌توانید پارچه ای روی پای خود بیاندازید و مراحل بالا را انجام دهید.
- در تمام مدتِ شستشو دمای آب باید تنظیم باشد تا کودک احساس سرما نکند.
- معمولا بعد از حمام نوزاد احساس گرسنگی می کند. یک شیشه شیر آماده داشته باشید.
- بچه ها با هم فرق می‌کنند. یکی از آب‌بازی خوشش میاید و دیگری ناراحت می‌شود. می‌توانید از موقعیت مناسب صوتی حمام استفاده کنید و با آواز خواندن توجه کودک را به خودتان جلب کنید.

# سبک زندگی

# تربیت

  • :: پدر مقدس

حالا سه ماهه شده‌اید و یک فصل کامل زندگی کرده‌اید.
در این روزها افراد زیادی بارها از من خواسته‌اند تا تصاویری از شما منتشر کنم تا آن‌ها هم شما را ببینند. در پاسخ به این درخواست در چند مورد برخی عکس‌های‌تان را با قید توضیحی «محرمانه» برای دوستانم فرستاده‌ام. البته مجبور شدم تقریباً برای همه‌شان توضیح بدهم که منظورم از «محرمانه» این است که این تصویر را فقط برای تماشای خود شما فرستادم و خواهش می کنم که به هیچ وجه ذوق زده نشوید و این تصاویر را در فضای مجازی به اشتراک نگذارید.
برای این نوع رویکردم به انتشار تصاویر شما چندین دلیل محکمه پسند دارم که فقط همین اولی آن‌ها کافی‌ست:
«شما دو نفر انسان مستقل از من هستید و هر چند من ولی شما محسوب می‌شوم، اما موظفم از حریم خصوصی شما محافظت کنم. شما خودتان بعدها باید تصمیم بگیرید که چه تصویری از خودتان منتشر کنید و چه تصویری را از بین ببرید. من هر چقدر هم که پدر مقدسی باشم حق ندارم خودم به تنهایی برای تعیین محدوده‌ی حریم خصوصی شما تصمیم بگیرم. فکر می‌کنم این بدیهی‌ترین تفاوت بچه‌ی آدم با حیوان دست‌آموز خانگی باشد.»

# رسانه

  • ۴ نظر
  • سه شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۲
  • :: پدر مقدس

حالا یاد گرفته‌اید که بعضی وقت‌ها که بیدار هستید و گریه نمی‌کنید و شیر نمی‌خورید، گاهی لبخند بزنید.
سپاس و ستایش مخصوص پروردگاری است که ابتدا گریه کردن را به نوزاد آموخت و سپس لبخند زدن را؛ تا دل والدین را نرم کند و سلسله‌ی مهرشان را بجنباند.

# تربیت

# توحید

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۲
  • :: پدر مقدس

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِیهِ
أَن تَبَوَّءَا لِقَوْمِکُمَا بِمِصْرَ بُیُوتًا
وَاجْعَلُواْ بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً
وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ
وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ

صدق الله العلی العظیم
سوره یونس - آیه ۸۷

*
از وقتی بچه‌ها به دنیا آمده‌اند خیلی از دوستان پیغام داده‌اند که دوست دارند به دیدن‌مان بیایند. رسم خوبی‌ست. ارتباط خانوادگی مؤمنانه -به شهادت آیه‌ی بالا- توصیه‌ای الهی است. اما از لحاظ «قرار» و «استقرار» امکان پذیرایی از دوستان را در تهران نداریم. از این هفته به اتفاق بانو تصمیم‌ گرفتیم که ما و بچه‌ها به خانه‌ی دوستان برویم. امروز هم در آغاز دید و بازدیدهای دوره‌ای میهمان مشهدی امیرحسین و بانو بودیم. عصر جمعه و یک میهمانی غیرمختلط دوساعته. کوتاه و مفید و امیدآفرین.
مستدام باد ان شاءالله.

# ازدواج

# حبیب

# خانواده

# دوست

  • ۰ نظر
  • جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: ذکر
  • :: پدر مقدس

حالا دو ماهه شده‌اید.
به مدد تکنولوژی پدرها و مادرها ماه‌ها قبل از تولد نوزادشان می‌دانند که خدا به آن ها دختر داده یا پسر و از قد و وزن و ضربان قلب و خیلی دیگر از پارامترهای حیاتی نوزاد قبل از تولد خبر دارند. شاید تنها معمایی که تکنولوژی حل نکرده و به این راحتی‌ها هم نمی‌تواند حل کند پاسخ دادن به سؤال «بچه‌م چه شکلیه» باشد. بخصوص اینکه چهره‌ی نوزاد در ماه‌های اول تولد به سرعت و شدت تغییر می کند. درست مثل غنچه ای که کم کم باز می‌شود و بعد از چند ماه تازه معلوم می‌شود که این گل چه شکلی‌ست.
شما دو تا خیلی به هم بی‌ربطید. حتی به پدر و مادرتان هم بی‌ربط به نظر می‌رسید و کوشش تمام زن‌های فامیل برای این‌که بفهمند کجای شما به کی رفته‌است به نتایج قابل اعتنایی نرسیده است.
اما من خوشحالم که شما آن‌چنان شکل مستقلی دارید که شبیه هیچ کس دیگری نیست و می‌توانید غیر از ما باشید و بهتر از ما ان‌شاءالله.
*
کاش این‌قدر که در صورت شما اندیشه می‌کنند، به سیرت‌تان هم رسیدگی کنند.

# زندگی

# تربیت

  • ۳ نظر
  • يكشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۲
  • :: پدر مقدس

بعد از ده روز آمده ام تهران که شما را ببینم. ساعت یازده شب تازه رسیده ام این جا. شب قدر را چه کنم؟
سر سجاده، رحل قرآن باز است و روی پایم، مریم خوابیده. مثل بچه های مهد قرآن مسجدالنبی موقع تلاوت تکان تکان می خورم که بخوابد! چاره چیست؟
خانوادگی نشسته ایم پای پخش زنده ی اینترنتی مراسم شب قدر. با یک دست، دختر را روی پایم نگه داشته ام و با یک دست قرآن را روی سر می گذارم تا بالحجه که باید برخیزم. فکر آخرش را نکرده بودم: قرآن را ول کنم یا مریم را؟!

# زندگی

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۲
  • :: پدر مقدس

در این روزهایی که می گذرد بالاخره عزیز با راه حل سنتی و ابتکاری خود خواب شب را به بانو برگرداند.


همان طور که مشاهده می فرمایید، سازه ی تخت خواب معلق متحرک (ننوی سابق) در عین سادگی بسیار کاربردی است و از لحاظ معماری در تلفیق سبک سنتی ایرانی - اسلامی و مکتب شیکاگو در شاخصه‌های زیر پیشتاز است:
- طراحی بهینه: طراحی یک سازه برای استفاده همزمان دو نوزاد، استفاده از مصالح بومی منطقه و حذف هزینه تأمین مواد اولیه
- طراحی کاربردی: امکان تنظیم ارتفاع اولیه تخت، امکان حرکت همزمان تخت به جلو-عقب و چپ-راست و حرکت ترکیبی
- طراحی ایمن: اضافه کردن دو طناب محافظ به سازه برای اتصال بالش‌های محافظتی دو طرف، متصل کردن طناب‌های باربر با گره محکم به بالا و مهار کردن کف با سنجاق قفلی بزرگ به طناب
- طراحی زیبا و ارگونومیک: سازه‌ی اکسپوز، استفاده از پوشش چندلایه کف (چوب+ابرفشرده+پنبه) برای استحکام و راحتی تشک به همراه طناب‌های رنگی و ملحفه‌های زیبا و شاد مناسب سن نوزاد
- طراحی دوست دار محیط زیست: استفاده از منابع تجدیدپذیر انرژی (انرژی ماهیچه ای) در حرکت تخت، بدون پسماندهای صنعتی، بدون آلایندگی صوتی
- طراحی منعطف: قابل استفاده برای یک یا دو نوزاد، قابلیت افزودن توری پشه‌بند، قابلیت آویزان کردن انواع اسباب‌بازی بالای سر نوزاد، قابلیت الصاق طناب کنترل از راه دور

# سبک زندگی

  • :: عزیز
  • :: پدر مقدس

دم غروب است؛ آمده‌ایم حرم. ماه رمضان، قم، حرم، افطار، زیارت.
اولین زیارت شماست. اولین جایی که غیر از مهمانی و مطب پزشک آمده‌ایم. با هم آمده‌ایم؛ چهار نفری.
بعد از نماز خلوت می‌شود. بانو می‌نشیند وسط شبستان و یکی یکی می‌برم‌تان زیارت. تماشای آینه‌کاری‌ها، لوسترهای بزرگ، مسجد خلوت، ضریح زیبا.
.
رسم افطارمان در حرم چهار ساله شد.

# افطار

# حرم

# قم

  • ۲ نظر
  • دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۲
  • :: پدر مقدس

چهل روزه شده‌اید و دیشب با سلام و صلوات آمده‌ایم قم. ماه رمضان و تابستان و گرما و جاده و پراید و ...
برای شما اما الحمدلله همه چیز فراهم است: خوراک و پوشاک و مسکن مناسب؛ و از همه مهم‌تر مادری که قبول کرده سختی تر و خشک کردن شما دو تا را تنهایی به جان بخرد.
در عدالت خداوند شک می کردم اگر و تنها اگر بهشت را زیر پای مادران خلق نکرده بود.

کسی که کار جهان لنگ می زند بی او
فرشته نیست؛ پری نیست؛ حور نیست؛ زن است

# قم

# بانو

  • :: بیت
  • :: پدر مقدس
  • :: پدر مقدس
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون