بحث مفصلی آماده کردهام راجع به «مهارتهای زندگی در دنیای دیجیتال» که فردا برای مادران یک دبیرستان خوب تهران ارائه کنم.
همیشه قبل از چنین جلساتی در ذهنم سؤالاتی که ممکن است در حین جلسه پیش بیاید حدس میزنم و پاسخی برایشان آماده میکنم. بعضی وقتها هم سیر بحث را به گونهای میچینم که اصلاً چنان سؤالی پیش نیاید.
تنها سؤالی که اگر بکنند در میمانم و پاسخ معقولی برای گفتن ندارم این است که: «منبع این حرفها کجاست؟» یا «چرا ما باید به این حرفها و توصیهها عمل کنیم؟ مگر شما کی هستید؟»
حق دارند. من نه تحصیلاتی در این موضوع دارم و نه این حرفها را با آدمی خبرهتر از خودم چک کردهام و نه حتی خبرهای میشناسم که به این توصیهها باور داشته باشد. توصیههای من دربارهی «اینترنت و مسألهی رشد» در سطح نظریهپردازی است و میدانم که خیلی از اطرافیانم اساساً با آن مخالفند. باید یک طوری خودم را قانع کنم:
چه میتوان کرد؟ امروز کادر مدرسه من را دعوت کردهاند. اگر روزی دیگر فردی دیگر را دعوت کردند میتواند برود و استدلالهای خودش را بیاورد و لزوم حضور دانش آموزان در اینترنت را تطهیر کند. تکلیف من چیز دیگری ست.
# توکل
# رسانه
# تربیت
# مدرسه
- ۳ نظر
- چهارشنبه ۶ دی ۱۳۹۱