صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۱۰۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی» ثبت شده است

نماز جماعت را به امامت من می خوانیم: یکی چشم ندارد، یکی دست ندارد، یکی کمر. برای اولین بار در تاریخ ده ساله ی رفاقتمان سه تایی یک جا جمع شده ایم.
آقای حاجی در سی سالگی آمده است قم برای خدمت مقدس زیر پرچم و همین یکی دو ساعت فرصت داریم که مجردی با هم باشیم: بی قید و غمگین. از حاجی مندلی که جدا می شویم تا وقتی جلوی پادگان پیاده اش می کنم و می زنم به چاک جاده، بی تکلف و بی تعارف حرف می زنیم. چیزهایی می گویم که به هیچ کس نگفته ام و نمی توانم بگویم و از او کمکی می خواهم که از هیچ کس نخواسته ام و نمی توانم بخواهم.
*
توصیه می کنم شما هم طوری زندگی کنید که وقتی هم سن و سال من شدید یک آقای حاجی داشته باشید.
خدا همه ی حاجی ها را برای همه سیدها حفظ کناد.
آمین.

# جهادی

# حاجی

# دوست

# زندگی

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۲
  • :: بداهه

به گزارش خبرنگار واحد مرکزی خبر؛ محمدباقر نوبخت در حاشیه جلسه امروز هیئت دولت در جمع خبرنگاران افزود: شورای عالی کار این پیشنهاد را ارائه داد که پس از موافقت هیئت وزیران مقرر شد حق مسکن کارگران از ۱۰۰ هزار ریال به ۲۰۰ هزار ریال افزایش پیدا کند.
وی ادامه داد: رقم حق مسکن کارگران از سال  ۸۴ افزایش پیدا نکرده بود.


این یادداشت را به طور خاص تقدیم می‌کنم به
تکنوکرات فرزانه جناب رضا م.
که علاقه‌ی خاصی به این گونه اخبار دارد.
گل‌آقا کجایی که یادت بخیر!


# حماسه

# فرهنگ

# زندگی

  • ۳ نظر
  • چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۲
  • :: روایت امروز

یک جفت لاستیک ایرانی + اجرت تعویض و باد: ۲۲۵ هزارتومان
تعویض تسمه تایم و تسمه دینام: ۷۵ هزارتومان
یک قطعه باتری آبی ایرانی: ۱۲۵ هزارتومان
ترموستات ۸۲ درجه + ضدیخ + اجرت تعویض: ۵۰ هزارتومان


*
مربوط به تعمیرات جزئی یک دانه پراید

# حماسه

# زندگی

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۲
  • :: بداهه

بچه هم آدم است و گاهی بیمار می‌شود.
این اولین بیماری جدی در شش ماهگی اما به بیمارستان و سرم ختم شد. خدا بعدی را به خیر گرداند. آمین!

# زندگی

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۲
  • :: پدر مقدس

لباس‌هایتان را با دست شستم و پهن کردم روی بند.
مادرتان روزها بارها این کار را می‌کند.

# زندگی

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۲
  • :: پدر مقدس

صبح جمعه، قبل از حمام بردن شما، مادر جلوی بخاری پتو پهن می‌کند و لباس‌های تمیزتان را آماده می‌گذارد تا کار پدر راحت‌تر باشد.

# زندگی

# سبک زندگی

  • :: پدر مقدس

پنج ماه و نیم از تولدتان سپری شده و حالا گاهی غلت می‌زنید.
خانم «مریم خانم» از صبح تاسوعا و آقای «آقا مصطفی» با یک هفته تأخیر از صبح امروز.
شما می‌توانید بدون کمک دیگران از پشت به رو بچرخید و چند دقیقه‌ای سرتان را بالا بگیرید. فرقی که با هم دارید در این است که دختر خانم روی دست راست می‌چرخد و آقا پسر روی دست چپ.

به اشتغالات ما این هم اضافه شد که باید مراقب باشیم که بی‌خبر غلت نزنید و روی فرش یا زمین نخوابید.

# زندگی

  • :: پدر مقدس
بالاخره مراسم لپ‌کشان دوقلوها به همراه میهمانی آش‌خوران به خوبی و خوشی برگزار شد.

# زندگی

  • ۱ نظر
  • دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: پدر مقدس
کارکرد ماشین درست جلوی ساختمان دوم شد صد هزار کیلومتر.
با پیروی از دستورالعمل خانه استراتژی کیو اف دی، خانه‌ی‌مان شد: طبقه پنجم همان ساختمان دوم.

# زندگی

# مسکن

  • :: بداهه
  • :: صندلی دوم
روکش صندلی‌های جلوی ماشین را شستم.

# زندگی

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: صندلی دوم
عزیز با سبزی‌های تازه، قورمه سبزی پخته.
عصری سبک می‌خوابم؛ سبک بیدار می‌شوم.

# زندگی

  • :: عزیز

در این هفته‌های عمیق تنهایی برای دل‌خوشی خودم سرخوشانه روی تابلوی اتاق نوشته‌ام: «ای دل بشارت می‌دهم خوش روزگاری می‌رسد»
در این هفته‌های طویل گرفتاری، طبق معمول فهرستی از کارهای ضروری را روی تابلوی اتاق نوشته‌ام و کم کم همه‌ی تابلو پر شده‌است از کارهای ضروری انجام نشده. طبق معمول البته باید در ازای بعضی کارهای جدید، بعضی کارهای قدیمی حذف شده باشد. اما در این هفته‌های بی‌پایان شهریور هیچ سرفصل قدیمی جای خودش را برای کارهای جدید خالی نمی‌کند.
*
چند روزی‌ست که دارم به پاک کردن آن مصرع سرخوشانه فکر می کنم.

# زندگی

  • ۰ نظر
  • شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: پریشان

بر اساس آمارهای رسمی حدود ۶ میلیون نفر از ۷۶ میلیون جمعیت ایران را سادات تشکیل می دهند. شاید تعجب کنید؛ اما جمعیت سادات -یعنی فرزندان باقی مانده از حضرات معصومین علیهم‌السلام- در جهان تا ده برابر این رقم تخمین زده می‌شود و گروه زیادی از این عده از پیروان اهل سنت هستند! برخی تحقیقات پراکنده ژنتیکی هم نشان داده است که حداقل پنجاه درصد این جمعیت دارای جد واحدی هستند و این یعنی تصدیقِ عینیِ تفسیرِ کلمه‌ی مبارک «کوثر» در تقابل با کلمه «ابتر» در قرآن کریم.
*
همین روزها منتظرش بودیم. صبح خبر می‌رسد که به دنیا آمده. آقا «سید محمد مهدی» فرزند آقا «سید مجتبی».
حدس می‌زنم که سرش شلوغ باشد. پس تا آخر شب که حتماً تنها می‌شود و بی‌کار صبر می‌کنم. مفصل پشت تلفن می‌خندیم. کنایه می‌زند که به جمع پدرهای مقدس پیوسته و جواب می‌دهم که اگر شما پدرمقدس شده باشی پس بنده رسماً خود عالیجناب پاپ هستم!
همان‌جا پیش بینی می‌کند که سوژه ی امروز صاد باشد. واقعاً کدام وبلاگ‌نویس مشنگی موضوع به این خوبی را بی‌خیال می‌شود؟

# اهل بیت

# تولد

# دوست

# زندگی

# سید

  • ۱ نظر
  • يكشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه
حالا نشسته‌ام روی یک صندلی که برای من بزرگ است.
عزیز همیشه می‌گوید: «آدم‌های بزرگ کار را به اندازه‌ی خودشان بزرگ می‌کنند.»
حالا نمی‌دانم آیا آدم‌های کوچک هم می‌توانند کار را به اندازه‌ی خودشان کوچک کنند یا نه؟
اگر نتوانم حد و حدود و مراحل این کار را به اندازه‌ی توانایی خودم کوچک کنم، خواه‌ناخواه نتیجه‌ی کار کوچک در می‌آید.
اما کارِ کوچکِ با برنامه کجا و کارِ بزرگِ کوچک از آب درآمده کجا؟
الهی
مددی.

# زندگی

# ققنوس

# پنجشنبه‌ها

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: عزیز

حالا دو ماهه شده‌اید.
به مدد تکنولوژی پدرها و مادرها ماه‌ها قبل از تولد نوزادشان می‌دانند که خدا به آن ها دختر داده یا پسر و از قد و وزن و ضربان قلب و خیلی دیگر از پارامترهای حیاتی نوزاد قبل از تولد خبر دارند. شاید تنها معمایی که تکنولوژی حل نکرده و به این راحتی‌ها هم نمی‌تواند حل کند پاسخ دادن به سؤال «بچه‌م چه شکلیه» باشد. بخصوص اینکه چهره‌ی نوزاد در ماه‌های اول تولد به سرعت و شدت تغییر می کند. درست مثل غنچه ای که کم کم باز می‌شود و بعد از چند ماه تازه معلوم می‌شود که این گل چه شکلی‌ست.
شما دو تا خیلی به هم بی‌ربطید. حتی به پدر و مادرتان هم بی‌ربط به نظر می‌رسید و کوشش تمام زن‌های فامیل برای این‌که بفهمند کجای شما به کی رفته‌است به نتایج قابل اعتنایی نرسیده است.
اما من خوشحالم که شما آن‌چنان شکل مستقلی دارید که شبیه هیچ کس دیگری نیست و می‌توانید غیر از ما باشید و بهتر از ما ان‌شاءالله.
*
کاش این‌قدر که در صورت شما اندیشه می‌کنند، به سیرت‌تان هم رسیدگی کنند.

# زندگی

# تربیت

  • ۳ نظر
  • يكشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۲
  • :: پدر مقدس

بعد از ده روز آمده ام تهران که شما را ببینم. ساعت یازده شب تازه رسیده ام این جا. شب قدر را چه کنم؟
سر سجاده، رحل قرآن باز است و روی پایم، مریم خوابیده. مثل بچه های مهد قرآن مسجدالنبی موقع تلاوت تکان تکان می خورم که بخوابد! چاره چیست؟
خانوادگی نشسته ایم پای پخش زنده ی اینترنتی مراسم شب قدر. با یک دست، دختر را روی پایم نگه داشته ام و با یک دست قرآن را روی سر می گذارم تا بالحجه که باید برخیزم. فکر آخرش را نکرده بودم: قرآن را ول کنم یا مریم را؟!

# زندگی

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۲
  • :: پدر مقدس
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون