دو ماه مرخصی میخوام با حقوق (!) که فقط بشینم توی خونه کارهای بیحقوق زمین مونده رو انجام بدم. هیچکس هم تلفن نزنه. یه روز در میون هم دو ساعت اینترنت داشته باشم کافیه.
سراغ نداری؟
# سبک زندگی
- ۵ نظر
- يكشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۰
دو ماه مرخصی میخوام با حقوق (!) که فقط بشینم توی خونه کارهای بیحقوق زمین مونده رو انجام بدم. هیچکس هم تلفن نزنه. یه روز در میون هم دو ساعت اینترنت داشته باشم کافیه.
سراغ نداری؟
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ
ولاتعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا
ولا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا
صدقالله العلی العظیم
کهف - ۲۸
* اسلام را برای همین اوامر و نواهی دوست میدارم. اینها به زندگی آدم جهت میدهد.
... به هیچوجه میل ندارم تاریخنگاری را بهعنوان یک حرفه به کسی توصیه کنم. نهفقط بدان جهت که بهقول بعضی «حرفهای جانکاه» است. بلکه مخصوصاً از آن رو که «حرفهای حسود»ست و اجازه نمیدهد مورخ به کار دیگر بپردازد. در واقع حتی مورخ اگر به کار دیگر هم بپردازد، با دید تاریخی در آن مینگرد و همهچیز را نسبی مییابد و محدود به زمان و مکان خاص ...
مرحوم عبدالحسین زرینکوب
تاریخ در ترازو
سوال یک:
چگونه مذهب تشیع هویت خود را بدون جذب شدن در عامه حفظ کرد؟
سوال دو:
چگونه مکتب حقیقی اهلبیت ویژگیهای خود را از شاخههای افراطی شیعیان مشخص کرد؟
تشیع در مسیر تاریخ
دکتر سید حسین محمد جعفری
ترجمه دکتر سید محمدتقی آیتاللهی
دفتر نشر فرهنگ اسلامی
زیتون ایرانی -برخلاف اقوام اسپانیاییاش که توی بازار هم فراوان است- درشت نیست؛ تیره هم نیست. نسبت گوشت به هستهاش تقریباً نصف به نصف است.
زیتون ایرانی باید کمی تلخ باشد. زیتونهایی که تلخ نیست و خیلی هم به نظرتان خوشمزه میآید، در فرایندهای عجیب و غریبی تلخیزدایی شدهاند که خاصیت زیتون را کم میکند.
زیتون ایرانی را اگر فله میخرید، سالم بخرید. هسته شکسته و بی هسته و پرورده -اگرچه شاید خیلیها خوششان بیاید- سالم نیست و «اما» و «اگر» زیاد دارد. زیتون ایرانی سالم این روزها توی بازار از کیلویی سه هزار تومان هست تا پنج و نیم. گرانتر نخرید. ارزانتر هم اگر پیدا کردید ما را بیخبر نگذارید.
زیتون ایرانی را در خانه توی سبد بریزید و بشویید. بعد به یک پارچ آب جوشیده، یک قاشق غذاخوری نمک، یک تا دو قاشق غذاخوری نعنای خشک و یک قاشق سوپخوری گلپر اضافه کنید. یک قاشق غذاخوری هم آبلیموی تازه. (بنا بر سلیقهی خودتان میتوانید سبزیجات دیگری هم اضافه کنید. اما به جای آبلیمو، آبغوره نریزید.) بهتر است نیم ساعت این محلول کنار بماند تا سبزیها خیس بخورند و حسابی مخلوط بشود. بعد زیتونها را توی ظرفی (ترجیحاً شیشهای) بریزید و محتوای پارچ را روی آن خالی کنید تا تمام سطح زیتونها را بپوشاند. در ظرف را خوب ببندید و توی یخچال بگذارید.
بعضیها معتقدند زیتون را نباید توی یخچال گذاشت. البته این موضوع بستگی به جنس زیتون شما دارد و تجربه نشان داده همهی زیتونها بیرون یخچال خوب نمیمانند.
با این که طبع زیتون گرم است، اما اگر با غذا زیتون میخورید، بهتر است کنارش ماست نخورید.
کوفتهها را در سه حلقهی متحدالمرکز توی دیگ مسی چیدهاست؛ گِردِ گِرد. هر کدام توی یک دست به نحوی جا میشود که دست را مشت نمیتوانی بکنی.
ترکیب شگفتانگیزی از برنج و سبزیهای معطر و گوشت و گردو و زرشک و آلو. نه سفت شده و نه وا رفته. قطعات ریزِ سبزی و زرشک در آب غلیظی که کف دیگ جمع شده شناور است.
...
بعضی از آدمها آهن هستند و بعضی دیگر گچ.
گچ فقط یک بار فرصت قالبگیری دارد. گچ آبخورده را اگر در قالبی ریختی و سفت شد، بعداً نمیشود نرم کرد و در قالب دیگری ریخت.
پای آهن مذاب هم به هر قالبی که باز بشود چارهای جز منجمد شدن در آن قالب ندارد. هر چند که میتوان بعداً با صرف هزینه و مشقت فراوان دوباره جسم فلزی را ذوب کرد و در قالبی دیگر ریخت.
آیا به خطرش میارزد که امتحان کنی جنست از آهن است یا از گچ؟
...
دیشب در مهمانی منزل آقا سید، اساس بحثی را مطرح کردم که به نظرم خیلی جای پیگیری دارد.
*
تفاوتی که مکانیزم دفاعی «گل سرخ» با اصل «جاذبه و دافعه» دارد قابل تأمل است. هر چند که در ظاهر، گلبرگ و تیغِ «گل سرخ» از همین اصل پیروی میکند؛ اما با کمی دقت متوجه فرق جالب و هیچان انگیز عملکرد او میشویم:
در قرائت کلاسیک از اصل «جاذبه و دافعه» خوانش برای دوستان و رانش برای دشمنان است. در حالیکه در مکانیزم «گل سرخ» خواندش و رانش همهگیر است...
*
حالا دیگر وقت آن رسیده که از زدن برچسب «تکبر» به «گل سرخ» دست برداریم و عمیقاً به راز مهم او بیاندیشیم.
تلفن مستقیم نداشتیم. صاحبخانه از طبقهی پایین یک سیم کشیدهبود به خانهی ما و یک گوشی خردلی رنگ مستطیل شکل وصل کرده بود بهش که همیشه قطع بود.
اگر کسی با ما کار داشت تلفن میزد به صاحبخانه. صاحبخانه اگر خانه بود و تلفن اشغال نبود و گوشی را بر میداشت و میخواست ما گوشی را برداریم، دکمهای را میزد که ارتباط با بالا برقرار شود. تلفن ما اما زنگ نمیخورد؛ فقط صدای ضعیف و کوتاه دلنگی میداد که نشانهی برقراری جریان برق ضعیف از پایین به بالا بود. فقط همان یک صدای دلنگ کوتاه یکبار میآمد و باید متوجه میشدیم. همین شد که گوشمان تیز تیز بود به صدای خفیف تلفن.
اگر گوشی را بر میداشتیم، خب صاحبخانه گوشی خودش را میگذاشت وگرنه یکی دوبار دیگر دکمه را قطع و وصل میکرد تا بلکه صدای دلنگ را بشنویم.
*
اگر گوشی را بر میداشتیم، تازه یک به چهار بود که با ما کار داشته باشند. تخصص «هادی» شده بود که یادش بماند خانوادهی هر کسی معمولاً چه روزهایی و چه ساعتهایی زنگ میزنند. یادش بماند که خانوادهی هر کسی آخرین بار کی زنگ زده و چند روز از آخرین تماسشان میگذرد.
ماجرایی بود.
1380-1382
*
الان شمایی که از ده سالگی تلفن همراه داشتهای اصلاً میفهمی من چه میگویم؟
روباه گفت:
«هیچ چیزی را تا اهلی نکنند، نمیتوان شناخت. آدمها دیگر وقت شناختن هیچ چیز را ندارند. آنها چیزهای ساخته و پرداخته از دکان میخرند. اما چون کاسبی نیست که دوست بفروشد، آدمها بیدوست و آشنا ماندهاند...»
آنتوان دو سنت اگزوپری
ترجمه: مرحوم محمد قاضی
اصلاً چه معنی داره زن، ظهر تابستون، زبون روزه، بره توی برزن و بازار که حالا بخواد چادر هم سرش کنه؟
(+)
فرمود:
مَن کانَت هِمَّتُهُ ما یَدخُلُ بَطنَه کانَت قِیمَتُهُ ما یَخرُجُ مِنه
هر کس همّتش آنچه داخل شکمش می رود باشد، ارزش و قیمتش آنچیزی است که از شکمش خارج می شود.
(غررالحکم ص:143 ش:2577)
مَنْ کَانَتْ هِمَّتُهُ آخِرَتَهُ کَفَاهُ اللَّهُ هَمَّهُ مِنَ الدُّنْیَا
هر کس همّتش آخرتش باشد، خداوند اندوه و گرفتاری دنیایش را برطرف خواهد کرد.
(الکافی ج:8 ص:307)
سفره پهن کرده روی گل قالی؛ پرده کشیده در میان؛ خودش نشسته وسط؛ ما اینطرف؛ خانمها آنطرف.
میخندد.