صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

...
برادر خوبم
کوچک تر که بودیم معلم بزرگواری برایمان می گفت از نشانه های اخلاص نوجوانان یکی این است که در حضور دیگران، مخصوصا اعضای خانواده، از عبادت شرم دارند. زیرا می پندارند که دستشان پیش پدر و مادر و ... رو شده است و آن ها با دیده ی تمسخر به عبادتشان نگاه می کنند.
همین نشانه ی اخلاص است. نشانه ی این که واقعا می خواهند با خدا سخن بگویند و واقعا توبه کار هستند. همین که وقتی توی اتاق در را می بندی و تنها هستی بهتر و راحت تر نماز می خوانی. در خلوت رویت می شود صدایت را در قرائت نماز بلند کنی و قرآن بخوانی.
همین نشانه ی اخلاص است. دست کم نگیر و به کمی عملت نگاه نکن. الله اکبر.
...

شهریور88

# تربیت

# دوست

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۹
  • :: نغز
روزه نگرفتن عزیز هم تماشایی است.

# زندگی

  • ۳ نظر
  • چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۹
  • :: عزیز

بازی های رایانه ای: مجموعه مقاله
عبدالله گیویان
مرکز تحقیقات و مطالعات رسانه ای همشهری
چاپ اول، 1388، 2500 تومان
با مقالاتی از: مسعود کوثری، ابراهیم محسنی آهویی، مقداد مهرابی، احسان شاقاسمی و ...

# رسانه

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۹
  • :: کتاب

...
عاشقی را به وجد می‌آری، یوسفانه تبسمی داری
به کدامین ملیح رفتی که، چهره‌ای سبز و گندمی داری؟
...

# برقعی

  • ۱ نظر
  • دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۹
  • :: بیت

امروز رفته بودیم بازدید سامانه یکپارچه تولید و پخش یکی از شبکه های رادیویی.
توی استودیوی پخش، آقای مهندس همین که می خواست طرز کار نرم افزار رو به ما نشون بده یه جایی کلیک کرد که پخش اذان ظهر وسط «حی علی خیر...» متوقف شد!
همه ی استودیو به هم ریخت. تهیه کننده پخش، مجری رو پرت کرد توی استودیو و در رو بست و سریع صداشو فرستاد رو آنتن. گوینده ی بی چاره هم تا وقتی آقای مهندس و سایر عوامل فایل مناسب رو برای پخش پیدا کنند، داشت روی آنتن خدایا خدایا می کرد!
*
خلاصه این که اذان نصفه پخش شد و برای ما و رفقا که در حال تماشای این کمدی عبرت آموز بودیم خاطره ای شد.

# قصه

# اداره

# رسانه

  • ۴ نظر
  • يكشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۹
  • :: بداهه

یه بعدازظهر خلوت از سر ِبیکاری با رحیم مقدار زیادی سیب زمینی پوست گرفتیم و خلال کردیم و ریختیم توی ماهیتابه ی محمد و سرخ کردیم. شاید دو سه کیلویی می شد.
مجید که از سالن مطالعه آمد، نشستیم و با هم خوردیم؛ چرب و نیم سوخته و خام و شور و بی نمک.
لذتی داشت.

زمستان82

# سبک زندگی

# دوست

  • ۴ نظر
  • شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۹
  • :: یزد
...

ما را دلیست چون تن لرزان بیدها
ای سرو قد، بیا و بیاور نویدها

ما جمعه را به شوق تو تعطیل کرده‌ایم
ای روز بازگشت تو آغاز عیدها

...
افشین علاء

# اهل بیت

  • ۰ نظر
  • جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۸۹
  • :: بیت
من امروز یه نفر رو دیدم که به نظرش بی بی سی فارسی بی طرفه.

# مدرسه

# فرهنگ

# رسانه

  • ۳ نظر
  • پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۹
  • :: بداهه

از هیچ یک از راه های سه گانه ی عقل، نقل و وحی نمی توان قائل به تفاوت الهی و شرعی بین صدای «سه تار» و «گیتار» شد.
در حالت کلی هم همین ناتوانی در تمایز گذاشتن شرعی میان موسیقی «سنتی قدیمی» و «غربی جدید» مشاهده می شود.

# سبک زندگی

# موسیقی

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۹
  • :: نغز

محبت بدون معرفت به چه کار می آید؟

# تربیت

  • ۴ نظر
  • سه شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۹
  • :: نغز
بسم الله الرحمن الرحیم

انما کان قول المؤمنین
اذا دعوا الی الله و رسوله لیحکم بینهم:
                  ان یقولوا سمعنا و اطعنا
                                        و اولئک هم المفلحون
.:.
و من یطع الله و رسوله
                     و یخش الله و یتقه
                                        فاولئک هم الفائزون

صدق الله
نور - 51و52

# آزمون

# سبک زندگی

  • ۷ نظر
  • دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۹
  • :: ذکر

مطالعات تلفن همراه (زندگی در حال حرکت)
:
دکتر سعیدرضا عاملی
شاهو صبّار
مهدی رنجبر رمضانی
:
انتشارات سمت - چاپ اول 1387 - قیمت 2600 تومان

# رسانه

  • ۲ نظر
  • يكشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹
  • :: کتاب
آن شب تب کرده بودم از سرما در آن اردوگاه لعنتی
آمدی بالای سرم و به من خیره شدی
از پا افتادنم را ندیده بودی؛ تماشایی بود حتماً
آتش در نگاه تو بود یا در جان من؟
تب کرده بودم و تو نگرانم بودی
چه شیرین بود

# دوست

# قصه

  • :: پریشان
هفت کیلو لیموترش گرفتم جمعاً نه هزار تومان؛ سه لیتر و خورده‌ای آب داشت و چهار ساعت از روز جمعه‌ام برای گرفتن آب‌لیمو صرف شد. به عبارتی می‌شود لیتری سه هزار و خرده‌ای، بدون احتساب هزینه‌ی کارگری و استهلاک ابزار و غیره!
*
می صرفد؟ الان یک شیشه‌ی نیم لیتری آب‌لیموی یک و یک چند است؟
*
انجام دادن بعضی کارها برای صرفه‌‌ی اقتصادی‌اش، صرفه ندارد! در عوض چهار ساعت آب‌لیمو گرفتن بهانه‌ی خوبی برای خانه بودن و با خانواده بودن است. هر چند که کیفیت محصول خروجی هم قابل مقایسه با هیچ جنس درجه‌یک بسته‌بندی‌شده‌ای نیست.

# سبک زندگی

# قصه

  • :: بداهه
چطوری بچه سید؟
چرا این قد بیتابی؟ چرا این قدر عجله داری؟ بعد از عمری سراغی از ما گرفته‌ای، حالا حتماً باید زود و تند و سریع جواب بگیری؟
نمی شود دو روز صبر کنی؟ توی دلت چه خبر است؟ الان که داری این چند خط را می خوانی نفست گرفته است؟ نمی توانی شمرده شمرده بخوانی؟ می خواهی ببینی آخرش چه می شود؟

آه! هفده سالگی...
کاش می شد دوباره هفده ساله بود. کاش می شد همیشه هفده ساله بود.
...

# مدرسه

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۸۹
  • :: پریشان

امام ِغایب، امام ِنامرئی نیست؛ امام ِناشناس است...

# اهل بیت

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۹
  • :: نغز
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون