- ۰ نظر
- شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۳
خدایا اگر بیست و پنج تا بچه بهم بدی قول میدم که اسم آخرینشون رو بذارم «آدم»
حتی اگر دختر باشه
یکی از اون صدتا آرزو اینه که یه سایتی راه بندازم با موضوع «مستند جهادی» و هر چی مستند ساخته شده با موضوع جهادی رو جمع کنم و دسته بندی کنم و نقد بنویسم و اینا.
میفرماید: «ما لایدرک کله، لایترک کله»
میدونم که این با اون آرزو خیلی فاصله داره. اما فعلاً همین یه قدم ازم ساخته است.
گر تو بهتر میزنی، بستان بزن.
س ۳۲۸:
۱- معاشرت و همنشینی و دست دادن دانشآموزان مسلمان با دانش آموزان پیرو فرقه گمراه بهائیت، اعم از این که دختر باشند یا پسر، مکلّف باشند یا غیر مکلّف، در داخل مدرسه یا خارج از آن، در دوران ابتدایی، متوسطه و پیش دانشگاهی، چه حکمی دارد؟
۲- رفتار استادان و مربیان با دانشآموزانی که بهایی بودن خود را آشکار میکنند و یا یقین داریم که بهایی هستند، چگونه باید باشد؟
۳- استفاده از وسایلی که همه دانشآموزان از آنها استفاده میکنند مانند شیر آب آشامیدنی، شیر توالت و آفتابه آن، صابون و مانند آن، با این که علم به مرطوب بودن دست و بدن داریم، چه حکمی دارد؟
ج: همه پیروان فرقه گمراه بهائیت محکوم به نجاست هستند و در صورت تماس آنها با چیزى، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آنها، نسبت به امورى که مشروط به طهارت است، واجب است. ولى رفتار مدیران و معلمان و مربیان با دانشآموزان بهایى باید بر اساس مقررات قانونى و اخلاق اسلامى باشد.
به عنوان یک مجرد پارهوقت در تمام عمرم جرأت نکردهام کوکوی سیبزمینی درست کنم. مگر امروز که مجبور شدم به عنوان «میهمان» جلوی رخدادن یک فاجعه را بگیرم!
بر خلاف تصور اولیهی عموم آقایان محترم، پختن کوکوی سیب زمینی اصلاً آسانتر از غذاهای دیگر نیست. حتی اگر دو جلد کتاب مستطاب آشپزی کنار دستتان باشد. دوستان تازه متأهل بیشتر تأمل کنند.
امروز هفدهم دی بود؛
فردا اختتامیهی هفتمین بوی سیب است؛
و من میان امروز و فردا
به یاد آن دختر جوانی افتادم که
-وقتی کودکی بودیم-
شبها
در روستا
قبل از باز کردن کتاب
حافظ را به شاخه نباتش قسم میداد.
و شاخهی نبات
در اندیشهی کودکانهی من
میوههای درخت نبات بود
که در باغ بالای خانهی مادربزرگ ریشه داشت
و ما هرگز به آن جا نرفته بودیم.
*
امشب از شاخهنبات شهرم -آن بانوی با کرامت- برایت میوهای چیدهام، که حافظ ت باشد.
پ.ن:
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبریست کز آن شاخه نباتم دادند
اگر یک آدم مریخی بخواهد با بازبینی تمامی فیلمهای سینمایی ساخته شده از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۶ در سینمای ایران به یک ذهنیت کلی و دید عینی از نحوهی زندگی، آداب و رسوم و اخلاق مردم ایران برسد، چه بهرهای از واقعیت خواهد برد؟
اگر همان آدم مریخی بخواهد از روی اشعار باقی مانده از روزگار گذشتهی ما -مثلاً قرن پنج و شش- تصویری از جامعهی ایرانی عصر غزنویان و سلجوقیان بسازد، ما در نظر او چه شکلی خواهیم بود؟
*
هنرمندان گذشته فقط بخشی از جامعه بودهاند و اغلب موضوعات و مسائل طبقهی خود را در آثارشان نمود دادهاند.
هنرمندان امروز فقط بخشی از جامعه هستند و اغلب موضوعات و مسائل طبقهی خود را در آثارشان نمود میدهند.
*
حالا میفهمی سینمای مردمی یعنی چه؟
دانستی که شعر انقلاب چه ارزشی دارد؟
پیامکی میرسد. توجه نمیکنم. احتمالاً تبلیغاتی است. محو تماشای خانه از شبکهی افق هستم. کمی بعد سر میچرخانم و نگاهی به نام پیامدهنده میاندازم: نام توست. باور نمیکنم. برای اولین بار در طول رفاقتمان برایم در بیداری پیام فرستادهای. اولین بار در بیست و سه سال گذشته. آه... از این رفاقت یک طرفه بیست و سه سال گذشته: این رفاقت دیوانهوار، این رفاقت خورنده و ویرانگر...
شوخی محبتامیزی با نام قدیم و جدیدم کردهای و به بهانهی یک موسیقی خاص یاد نیمهشبی افتادهای و آن سال آخر...
پاسخت را -پریشان- در حالی که چشمانم -به عوض تو- به طواف خانه دوخته شده مینویسم:
[نام] تو یکی بود که دو نداشت. هنوز هم ندارد. مگر چند دفعه میشود بچه شد و [تو] را پیدا کرد؟ [نام تو] فقط نام تو نیست؛ یک مفهوم بسیط است که ربع قرن زندگیام در آن خلاصه میشود.
من روزی که از [تو] گذشتم [این] شدم.
[من] را ببخش.
بفدات.
انتظار پاسخ ندارم. اما گوتاه میگویی: «دلتنگم رفیق، مشتاق دیدار» و خبر نداری که دیدارت برای من به خواب میماند: + و + و + و + .
چه برسد به صدایت؛ به دیدارت.
+ «رادیو کتاب» تعطیل شد/ ابهام در خصوص ادغام یا انحلال
+ معاون جدید صدا در گفتوگو با فارس: هیچ شبکه رادیویی تعطیل نخواهد شد و فقط برخی شبکههای دارای ماموریت مشترک با هم ادغام میشوند.
+ بعد از تعطیلی «رادیو کتاب» تکلیف مخاطبان «رادیو کتاب» چه میشود؟/ داستان ادامهدار مظلومیت کتاب در رسانه ملی / رویه فرهنگی دوره جدید مدیریتی رسانه ملی چیست؟ این رویه که با تعطیلی شبکه کتاب آغاز شده میتواند نگران کننده باشد.
پ.ن:
* بذارید کارش رو بکنه. بالاخره چابک سازی خوبه یا نه؟ چرا این قدر غر میزنید؟
** من یه تحلیل نامناسبی دارم از این که چرا فارس سه روز پشت سر هم علیه حذف رادیو کتاب، تصمیمات معاون صدا و در حقیقت عملکرد مدیر سازمان در این مدت کوتاه خبر منتشر میکند. اگر متن خبرها را نگاه کنید معلوم است که رطب و یابس را به هم بافته. فارس چرا دارد دست و پا میزند؟
*** حدس بزنید وقتی شش ماه دیگر کار به تعدیل نیرو برسد چه سر و صدایی بلند میشود!