- ۵ نظر
- دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۱
در فاصله چند روز به برگزاری جوایز اسکار ذکر نکتههای جالب درمورد پرزرق و برقترین جوایز سینمایی دنیا بیمناسبت نیست:
- اگر «لجن یکم» به عنوان یکی از تهیهکنندگان «لجن دوم» جایزه اسکار بهترین فیلم را دریافت کند، دومین نفری است که هم برای بازیگری و هم برای تهیهکنندگی اسکار گرفته است.
- «لجن سوم» همچنین در حال حاضر سومین فردی است که بیشترین نامزدی را در بخش کارگردانی داشته است.
- اگر «لجن چهارم» برای «لجن پنجم» برنده اسکار بهترین کارگردانی شود، تنها کارگردانی است که برای یک فیلم کاملا غیرانگلیسیزبان جایزه این بخش را برده است.
- «لجن ششم» با ۳۰ سال سن هفتمین جوانترین نامزد بخش کارگردانی است (تنها قزمیت اول، قزمیت دوم، قزمیت سوم، قزمیت چهارم، قزمیت پنجم و قزمیت ششم از او جوانتر بودند).
- اگر «لجن هفتم» برای «لجن هشتم» برنده اسکار بهترین بازیگر مرد شود، اولین فردی است که برای بازی در نقش یکی از روسای جمهور آمریکا اسکار برده است.
- «لجن نهم» در «لجن دهم» نقش یک خلبان الکلی را بازی میکند. او نوزدهمین بازیگری است که برای بازی در نقش یک دائمالخمر نامزد اسکار شده است.
- اگر «لجن یازدهم» برای «لجن دوازدهم» برنده اسکار بهترین بازیگر زن شود، ششمین نفری میشود که برای اولین نقشآفرینی خود این جایزه را میگیرد.
- «لجن سیزدهم» (Quvenzhane Wallis) اولین نامزد بخش بازیگری تاریخ جوایز اسکار است که نام او حرف Q دارد.
- «لجن چهاردهم» متولد ۲۴ فوریه است، یعنی او هشتاد و ششمین سال تولد خود را در مراسم اسکار جشن میگیرد. به این ترتیب، او دقیقا یک سال از جوایز اسکار بزرگتر است.
- نامزدی «لجن پانزدهم» برای موسیقی «لجن شانزدهم» چهل و هشتمین نامزدی اسکار اوست. هیچ فرد زندهای به اندازه او نامزد اسکار نبوده است.
بود شیخی خرقه پوش و نامدار
برد از وی دختر سگبان قرار
شد چنان در عشق آن دلبر زبون
کز دلش میزد چو دریا موج خون
بر امید آنکه بیند روی او
شب بخفتی با سگان در کوی او
مادر دختر از آن آگاه شد
گفت: «شیخا چون دلت گمراه شد
گر تو را افتاد با ما این هوس
پیشهی ما هست سگبانی و بس
بایدت چون ما تو سگبانی کنی
بعد سالی عقد و مهمانی کنی»
چون نبود آن شیخ اندر عشق سست
خرقه را بفکند و شد در کار چست
با سگی در دست در بازار شد
قرب سالی از پی این کار شد
صوفی دیگر که بودش هم نفس
چون چنانش دید گفت: «ای هیچ کس
مدت سی سال بودی مرد مرد
این چرا کردی و هرگز اینکه کرد؟»
گفت: «ای غافل مکن قصه دراز
زان که گر پرده کنی زین قصه باز
حق تعالی داند این اسرار را
با تو گرداند همی این کار را
چون ببیند طعنهی پیوست تو
سگ نهد از دست من بر دست تو»
منطق الطیر - مقاله حادیه و اربعون
امروز که از سنگها و آدمها صحبت کردم؛
و از الماس گفتم که سخت است و تیز؛
و از عقیق که محجوب است و محترم؛
و سنگ کف رودخانه که صیقل خورده است ولی بیقیمت؛
و آن تکه مرمر بیارزش که کمال همنشین در او اثر کرده و بوسیدنی شده بود؛
...
در آن میان
هیچ یادم نشد که از فیروزه بگویم -که تویی-
سبزآبی، زنده و حساس که باید در حجاب باشد تا قیمت یابد.
*
پوشیدهتر باش.
بالاخره فرصت شد تا اطلاعات هارد اکسترنال (معادلش چی میشه؟) همراهم را سامانی بدهم. مثل همیشه در گوشه و کنار فولدرها (پوشهها؟) فایلهایی (پروندههایی؟) پیدا میشود که یادت میاندازد دیروز کجا بودی و چه میخواستی بکنی. در آن میان قطعه فیلمی پیدا کردم مربوط به سیزده سال پیش؛ وقتی هنوز دانشآموز بودم...
گاهی فقط میشود گفت: ای داد... ای داد...
از روی سادهدلی
و خیرخواهی
با خنده
به من میگوید:
«شما هم به تفریح نیاز دارید»
می خندم.
سرفصل مباحث جلسه (۱۸:۰۰ تا ۲۱:۰۰)
- تولید فیلم داستانی با موضوع جهادی جرأت میخواهد و طرح آن قابل تحسین است.
- حتماً هدف اصلی طرح داستان باید معلوم باشد تا به حاشیه کشیده نشود.
- رمان، زیربنای سینمای داستانیست. بدون شناخت رمان نمیتوان وارد کار داستانی شد.
- ضد داستان بودن فیلم باید معقول باشد و منجر به هدف خاصی شود.
- طرح فیلمنامه داستانی باید یک سال چکش بخورد. کار داستانی به سادگی مستند نیست.
- پیش تولید، هماهنگی تولید، مدیریت تولید این پروژه بسیار پیچیده است. (سنگ بزرگ)
- تولید فیلم بلند داستانی در قدم اول خطرپذیری بالایی دارد و توصیه نمی شود.
- هنوز جای تولید مستند داستانی و مستند کوتاه بکر در جهادی خالی است.
- باید با دقت در ظرایف جهادی از درون، به تولید فیلم داستانی کوتاه فکر کرد.
- موقعیت جغرافیایی جهادی بستر مناسبی برای تولید مستندهای گزارشی و داستانی ست.
مثل همیشه دو زانو مینشینم در محضر آیتالله؛ در دلم، بیتابِ برادرم.
به کنایه و با زبان قرآن میفرمایند:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ
فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ
یَنشُرْ لَکُمْ رَبُّکُم مِّن رَّحمته
ویُهَیِّئْ لَکُم مِّنْ أَمْرِکُم مِّرْفَقًا
صدق الله العلی العظیم
سوره کهف، آیه ۱۶
*
یعنی راحتش بگذار. در گوشهی غارِ دلش دستش را میگیرند و هدایتش میکنند.
الحمدلله رب العالمین
«... اصولا تعبیر «پیامبر اسلام» که از سوی مستشرقان جعل شده و در میان ما ایرانیان نیز تداوم یافته است منشاء دینی ندارد. آنچه ما در دین داریم «رسول الله» است و در این تعبیر منشاء الهی رسالت به صراحت مورد تاکید قرار گرفته است. ولی در عبارت «پیامبر اسلام» به معنی پیامبری که اسلام را آورد تلویحا منشاء ماورایی آن رد شده یا حداقل دربارهان سکوت شده است.»
دکتر محسن الویری، مطالعات اسلامی در غرب، صفحه ۱۲۰
«...
کارشناسان استعمار با کمال تزویر و حیله، با اسم اسلام دوستی و شرق شناسی پردههای ضخیمی بر چهره نورانی اسلام کشیده و اسلام را با معماریها و نقاشیها و ابنیه عالیه و هنرهای زیبا معرفی نموده و حکومتهای جائرانه ضد اسلامی اموی و عباسی و عثمانی را به اسم خلافت اسلامی به جامعهها تحویل دادهاند، و چهره واقعی اسلام را در پشت این پردهها پنهان نگاه داشته؛ به طوری که امروز مشکل است ما بتوانیم حکومت اسلام و تشکیلات اساسی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن را بر جوامع بشری - حتی مسلمین - بفهمانیم. باید کوشش کرد و پرده از تبلیغات مسموم چند صد ساله اجانب برداشت...»
«داشت با خودش فکر میکرد که خواب میدیده یا الآن خواب است. خوب که فکر میکرد میدید که از هیچکدام مطمئن نیست. آخر چه کسی باور میکند که یک فرشته...؟
داشت با خودش فکر میکرد که مرز رویا و حقیقت چقدر واضح است؟ یعنی میشود گلی را در خواب بوییده باشی و حالا بوی آن اتاق را پر کرده باشد؟
...»
امشب در میانهی جلسهی حلقه، بیاختیار، چیزی شبیه این کلمات در ذهنم نقش بست. حالا که خوب جستجو کردم متنی را یافتم که ده سال پیش از این نوشته بودم.
یک فرشته در حلقهی ولایت چه میکند؟