صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۱۷۲ مطلب با موضوع «روایت امروز» ثبت شده است

گفتم میرزا تو همچون بوتیماری سر فرو کرده‌ای و همت و وهم دربسته‌ای که مرا این می‌باید و آن می‌باید... و جاه و مال می‌طلبی...
آخر کدام صحت به فرمان تو آمد و به فرمان تو رفت؛
و کدام فرزند به فرمان تو آمد و به فرمان تو رفت؛
تا چنین مغرور شدی؟
این‌ها را که می‌گیری، به امانت و عاریت می‌گیری و شبانی می‌کنی
تو نمی‌دانی که هر چه بیش طلبی، بار تو بیش شود و کار تو مشکل‌تر بود؟
چو در عهده‌ی این قدر امانت درمانده‌ای، دیگر چه می‌طلبی؟
بنگر در این امانت و رعایت‌ها که داری.

به نقل از: معارف، بهاءولد
تاریخ اجتماعی ایران (ج ۴ - ب ۱– ص ۱۹۵)
مرتضی راوندی

# ادبیات

# توکل

# توحید

  • ۴ نظر
  • دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۲
  • :: روایت امروز
  • :: کتاب
  • :: پدر مقدس

+بشنوید+

...
دوستان انسان، دشمنان واقعی انسان‌اند
و
دشمنان انسان، دوستان واقعی انسان‌اند
...

امام خمینی

# روح‌خدا

# دوست

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۲
  • :: بشنو
  • :: روایت امروز

یکی را از ملوک مرضی هایل بود -که اعادت ذکر آن ناکردن اولی-
طایفه حکمای یونان متفق شدند که مرین درد را دوایی نیست مگر زَهره‌ی آدمی -به چندین صفت موصوف-
بفرمود طلب کردن.
دهقان پسری یافتند -بر آن صورت که حکیمان گفته بودند-
پدرش را و مادرش را بخواند و به نعمت بیکران خشنود گردانیدند و قاضی فتوی داد که خون یکی از رعیت ریختن، سلامت پادشه را روا باشد.
جلاد قصد کرد.
پسر سر سوی آسمان بر آورد و تبسم کرد.
ملک پرسیدش که: «در این حالت چه جای خندیدن است؟»
گفت: «ناز فرزندان بر پدران و مادران باشد؛ و دعوی پیش قاضی برند؛ و داد از پادشه خواهند. اکنون پدر و مادر به علّت حطام دنیا مرا به خون در سپردند؛ و قاضی به کشتن فتوی داد؛ و سلطان مصالح خویش اندر هلاک من همی‌بیند. به جز خدای عزّوجل پناهی نمی‌بینم.»
سلطان را دل از این سخن به هم برآمد و آب در دیده بگردانید و گفت: «هلاک من اولی ترست از خون بی گناهی ریختن.»
سر و چشمش ببوسید و در کنار گرفت و نعمت بی اندازه بخشید و آزاد کرد؛
و گویند هم در آن هفته شفا یافت.

گلستان - باب اول

# برادر

# سعدی

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز

«... اصولا تعبیر «پیامبر اسلام» که از سوی مستشرقان جعل شده و در میان ما ایرانیان نیز تداوم یافته است منشاء دینی ندارد. آنچه ما در دین داریم «رسول الله» است و در این تعبیر منشاء الهی رسالت به صراحت مورد تاکید قرار گرفته است. ولی در عبارت «پیامبر اسلام» به معنی پیامبری که اسلام را آورد تلویحا منشاء ماورایی آن رد شده یا حداقل درباره‌ان سکوت شده است.»

دکتر محسن الویری، مطالعات اسلامی در غرب، صفحه ۱۲۰

# غرب

# تاریخ

# اهل بیت

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز

«...
کارشناسان استعمار با کمال تزویر و حیله، با اسم اسلام دوستی و شرق شناسی پرده‌های ضخیمی بر چهره نورانی اسلام کشیده و اسلام را با معماریها و نقاشیها و ابنیه عالیه و هنرهای زیبا معرفی نموده و حکومتهای جائرانه ضد اسلامی اموی و عباسی و عثمانی را به اسم خلافت اسلامی به جامعه‌ها تحویل داده‌اند، و چهره واقعی اسلام را در پشت این پرده‌ها پنهان نگاه داشته؛ به طوری که امروز مشکل است ما بتوانیم حکومت اسلام و تشکیلات اساسی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن را بر جوامع بشری - حتی مسلمین - بفهمانیم. باید کوشش کرد و پرده از تبلیغات مسموم چند صد ساله اجانب برداشت...»

۲۷ تیرماه ۱۳۴۹، نجف

# غرب

# فرهنگ

# تاریخ

# روح‌خدا

  • :: روایت امروز

باسمه تعالی
برادر بزرگوار جناب‌آقای محمد مهدوی‌اشرف
مدت‌ها بود که نوشته‌ای این‌چنین مرا به شوق نیاورده بود. دقت نظر، پی‌جویی، موشکافی و قدرت استنتاج جنابعالی در مقاله‌ی «این جنگ واقعیت دارد» برایم بسیار آموزنده و امیدآفرین بود.
توفیق پیروی خودم و برادرانم را از این منش و روش خردمندانه از درگاه خداوند متعال خواستارم.
والحمدلله رب العالمین

# رسانه

# فرهنگ

  • ۴ نظر
  • چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز

س:
آیا اهمال و مسامحه در امداد (که منجر به نقص عضو یا موت مصدوم گردد) موجب ضمان و دیه مى‌باشد؟
ج:
هرچند مسامحه در این‌گونه امور گناه محسوب مى‌شود، ولى موجب ضمان و دیه نیست.
*
س:
اگر مصدوم یا قیّم و بستگان او مانع امداد و نجات حادثه دیده شوند، تکلیف امدادگر چیست؟
ج:
اگر جان وى در خطر باشد، نجات دادن مصدوم واجب است و نهى دیگران تأثیرى ندارد.

استفتائات جدید
احکام امدادرسانی

# معلم

# تربیت

# رهبر

  • ۳ نظر
  • سه شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز

س:
برخى از بیماران عاقل و بالغ که نیازمند عمل جراحى هستند، به علت ترس یا هر توجیه دیگرى حاضرند درد و رنج را تحمل نمایند ولى تن به عمل ندهند، و این در حالى است که پزشک مى‌داند که در صورت عمل نکردن، بیمار به زودى خواهد مرد یا دچار عوارض سختى خواهد شد.
با این فرض، آیا پزشک مى‌تواند با تصمیم خود، او را عمل جراحى کند؟ اگر على رغم مخالفت بیمار، بستگان وى چنین اجازه‌اى را صادر کنند، تکلیف پزشک چیست؟
ج:
اگر نجات بیمار از مرگ مستلزم عمل جراحى است، اشکال ندارد.
*
س:
پزشکى یقین دارد که انجام عمل جراحى روى بیمار تأثیر در زنده ماندن او ندارد، و در هر صورت بیمار پس از مدت کوتاهى خواهد مرد.
آیا پزشک جایز است بنا به اصرار همراهان بیمار یا مسئولان بیمارستان، اقدام به جراحى نماید یا نه؟
ج:
با اطلاع دادن به بیمار یا همراهان او نسبت به عدم تأثیر عمل، اقدام به عمل جراحى مانعى ندارد.

استفتائات جدید
احکام پزشکی

# معلم

# تربیت

# رهبر

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز

س:
پزشک حاذق و ماهر، بدون سهل‌انگارى اقدام به عمل جراحى بیمارى نموده است و در حین عمل، آسیبى به بیمار وارد گردیده است.
آیا داشتن اجازه عمل از بیمار یا بستگان در رفع ضمان مؤثر است؟ دیه به عهده کیست؟
ج:
به نحو کلى در موارد ثبوت ضمان، اجازه بیمار یا بستگان وى رافع ضمان نیست.
*
س:
در مواردى که به علل غیرمربوط به کار پزشک (مثل اختلال در دستگاه ها و رفتن برق و ...) به بیمار لطمه‌اى وارد مى‌شود، ضامن کیست؟
ج:
در فرض مرقوم پزشک ضامن نیست و کسى که در بررسى دستگاه‌ها و وصل برق ذخیره و از این قبیل کوتاهى کرده ضامن مى‌باشد.

استفتائات جدید
احکام پزشکی

# معلم

# تربیت

# رهبر

  • :: روایت امروز

س:
در مواردى براى درمان بیمار، پزشک ناچار به ایراد لطمه‌اى دیگر به بیمار مى‌شود (مثلاً براى احیاى قلب بیمار سکته کرده، ماساژ مى‌دهد که منجر به شکستن دنده‌ها مى‌شود یا براى تحریک رفلکس بیمار به او سیلى مى‌زند و پرده‌ى گوشش پاره مى‌شود) آیا در موارد فوق پزشک ضامن است؟
ج:
اگر نجات جان بیمار، مستلزم ایراد آسیبى بر وى باشد، پزشک ضامن نیست.
*
س:
در مراکز آموزشى که براى آینده پزشک متخصص تربیت مى‌نمایند و به دلیل کمى مهارت دستیاران و دانشجویان، عوارض و خطراتى متوجه جان بیمار مى‌گردد، اگر احیاناً نقص عضو و فوتى واقع شود، آیا دستیار مربوطه ضامن است یا پزشک مسئول و استادیار مربوطه؟
ج:
در فرض مزبور دستیار یا هر کس که به بیمار آسیب رسانده، ضامن است.

استفتائات جدید
احکام پزشکی

# معلم

# تربیت

# رهبر

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز

س:
آتانازى بر سه قسم است:
1- نوع فعّال (با تجویز داروى کشنده از طرف پزشک به زندگى بیمار خاتمه داده مى‌‌شود)
2- نوع انفعالى (به صورت خوددارى از ادامه مداوا و زنده نگاه داشتن بیمار محتضر)
3- نوع غیر مستقیم (با قرار دادن داروهاى به مقدار زیاد در دسترس بیمار تا بیمار شخصاً به زندگى پر رنج خویش پایان دهد)
استفاده از کدامیک بلااشکال است؟

ج:
حفظ محتضر و تأخیر مرگ او واجب نیست، بنابراین قسم دوّم مانع ندارد. ولى هر کارى که موجب مردن او باشد، مثل دو قسم دیگر جایز نیست.

استفتائات جدید
احکام پزشکی

# معلم

# تربیت

# رهبر

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز

نمای تکیه دولت از داخل کاخ گلستان (سمت راست)

... با رشد جمعیت تهران در دوره ی ناصری، شاه دستور می‌دهد در محوطه کاخ گلستان تکیه‌ی بزرگی درست کنند که مردم دارالخلافه برای عزاداری و تعزیه آنجا جمع شوند.
ساختمان بزرگ «تکیه‌ی دولت» که از بیرون هشت وجهی و از داخل مدور بوده است به فرمان شاه ساخته می‌شود. نقل کرده‌اند که در این تکیه‌ی چهار طبقه حدود بیست هزار نفر عزادار حسینی جمع می‌شده است.
البته این ساختمان بعد‌ها در دوره‌ی مشروطیت غیرمشروعه -چنان که افتد و دانی- مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد و مخروبه می‌شود؛ تا آن جا که رضاخان برای تاسیس بانک ملی (روبروی سبزه میدان) دستور می‌دهد تکیه دولت را خراب کنند و لذا امروز اثری از این بنای عجیب دوره‌ی قاجار وجود ندارد؛ بجز چند عکس و البته نقاشی معروفی که کمال الملک کشیده است.


نقاشی کمال الملک از درون تکیه دولت

# تاریخ

# تهران‌گردی

# هیأت

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز

وی مدتی اذان گوی پیامبر دروغی، سجاح بود.
سپس اسلام آورد.
آن گاه در قتل عثمان شرکت کرد.
سپس به یاران علی علیه السلام پیوست.
بعد از آن از خوارج شد و علیه علی علیه السلام جنگید.
آن گاه توبه کرد.
ولی پس از مدتی در قتل حسین علیه السلام شرکت کرد.
و سرانجام در قتل مختار مشارکت داشت.
وی از جمله کسانی بود که نامه دعوت از حسین علیه السلام را امضا کرده،
ولی در کربلا، امیری پیاده نظام لشکر عمر بن سعد را بر عهده داشت.
*
جهل انسان
آه!
گویی هرگز این غمگین حکایت را
هر چه ها باشد،
نهایت نیست

# هیأت

# تاریخ

  • ۵ نظر
  • دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز

در آخرین صحنه‌ی قسمت چهارم که دیشب پخش شد، پسره که توی اتاق بازجویی تنها مونده بود یه کم مضطرب شد. بعدش بلند شد و کاپشنش رو درآورد و پرسید: «میشه یکی بگه ساعت چنده؟ من نماز ظهرم رو نخوندم»
پای تلویزیون خشکم زده بود. دفعه‌ی اول بود که توی تلویزیون یه همچین صحنه‌ای می‌دیدم. یعنی نویسنده و کارگردان و بازیگر واقعاً به نماز فکر کرده بودند. دفعه اول بود که توی تلویزیون یه نفر بغیر از پیرزن‌های چادر سفید به فکر وقت نماز می‌افته. باورم نمیشه.

۱۳۹۱ - سی و چند سال بعد از ۵۷ - واقعی

***

hesam ashena‏ originally shared

"راستش را بگو " مجموعه داستانی 30 قسمتی  شبکه اول سیما است که از تاریخ 91/8/6 در پنج روز اول هفته  پخش می شود . این مجموعه متفاوت حاصل همکاری گروهی منسجم است که دروغ گویی را در سطوح مختلف فردی و اجتماعی عامل اصلی افسرگی عمومی می دانند و همیاری را راه حل بسیاری از مشکلات تلقی می کنند .
این مجموعه یک سر و گردن بالاتر از روال تکرار ی جاری در سریالهای داخلی و خارجی می ایستد.
من در مراحل پایانی تدوین به گروه سازنده ملحق شدم  و  بازآفرینی یک مجموعه نمایشی در حین فاین کات را تجربه می کنم . مشاهده مشارکتی فعال در فرایند بازبینی و اصلاحات ظریف شکلی و محتوایی به همراه کارگردان ، نویسنده ، مدیر گروه و مدیر شبکه و شناخت تفاوت ذائقه هنرمندان ، مدیران ، مردم و کارشناسان در مورد ماهیت ،کیفیت ، کمیت و نحوه نمایش آسیب های اجتماعی برایم بسیار آموزنده است.
در کنار این سریال برنامه هفتگی به همین نام هم پیشنهاد شده تا با شیوه ای گفتگویی مهمترین آسیبهای اجتماعی را طرح کند.

# رسانه

# سینما

# پلاس

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۹ آبان ۱۳۹۱
  • :: بداهه
  • :: روایت امروز
دو سوال کلیدی -به نقل از پیامبر اکرم (ص)- که باید قبل از هر مناظره و مباحثه‌ی حقیقی و مجازی از خودمان (و اگر شد از طرف مقابل) بپرسیم:
  • جئتنی سائلا او متعنتا؟ (واقعاً برای سوال کردن و دانستن آمده ای یا برای تعنت ورزی و لجاجت؟)
  • علی الضلالة ام علی الهدی؟ (برای راه یافتن و یا گمراهی؟)

# پلاس

# پیامبر

  • ۰ نظر
  • شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۱
  • :: نغز
  • :: روایت امروز

...
یک روز از همان روزهایی که ته چاه بودم، سرم را گرفتم بالا و به خدای خودم گفتم:
«من نمی‌توانم به تو دروغ بگویم! خودت همه چیز را می‌دانی... خواسته یا ناخواسته بودن غلطی که کردم را هم می‌دانی! حالا خودت نجاتم بده... توبه کردم!»
واقعا هم توبه کرده بودم.
من می‌گویم برای هر کسی ممکن است آن اتفاقی که برای من افتاد بیفتد. اما مهم این است که بعد از آن اتفاق، چگونه زندگی می‌کنید.
خدا مرا دوست داشت. خیلی هم دوست داشت. من درون خودم را دیدم و فهمیدم که مقصرم. می‌دانستم خدا هم بهتر از من تقصیراتم را می‌داند. شرمنده اش شدم... سعی کردم جبران کنم.
...

بخشی از گفتگوی باورنکردنی با
آقای بهترین مربی جهان

# آدمیت

# توبه

# توحید

# توکل

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون