- ۳ نظر
- جمعه ۲۳ فروردين ۱۳۹۲
بعضی از کتابهای درسی این ترم را نمیتوانم در قم پیدا کنم. تصادفاً شما در کتابخانهتان ندارید؟
* تاریخ اجتماعی ایران (جلد چهارم) – مرتضی راوندی
* تاریخ سیاسی تشیع تا تشکیل حوزه علمیه قم (مقدمهای بر تاریخ انقلاب اسلامی) – روح الله حسینیان – نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی
* تاریخ اندیشههای سیاسی در ایران و اسلام – علیاصغر حلبی – نشر پیام نور
«... اصولا تعبیر «پیامبر اسلام» که از سوی مستشرقان جعل شده و در میان ما ایرانیان نیز تداوم یافته است منشاء دینی ندارد. آنچه ما در دین داریم «رسول الله» است و در این تعبیر منشاء الهی رسالت به صراحت مورد تاکید قرار گرفته است. ولی در عبارت «پیامبر اسلام» به معنی پیامبری که اسلام را آورد تلویحا منشاء ماورایی آن رد شده یا حداقل دربارهان سکوت شده است.»
دکتر محسن الویری، مطالعات اسلامی در غرب، صفحه ۱۲۰
«...
کارشناسان استعمار با کمال تزویر و حیله، با اسم اسلام دوستی و شرق شناسی پردههای ضخیمی بر چهره نورانی اسلام کشیده و اسلام را با معماریها و نقاشیها و ابنیه عالیه و هنرهای زیبا معرفی نموده و حکومتهای جائرانه ضد اسلامی اموی و عباسی و عثمانی را به اسم خلافت اسلامی به جامعهها تحویل دادهاند، و چهره واقعی اسلام را در پشت این پردهها پنهان نگاه داشته؛ به طوری که امروز مشکل است ما بتوانیم حکومت اسلام و تشکیلات اساسی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن را بر جوامع بشری - حتی مسلمین - بفهمانیم. باید کوشش کرد و پرده از تبلیغات مسموم چند صد ساله اجانب برداشت...»
چون اولین دفعهای است که باید برای امتحان بچهها از کتاب تاریخ سوم سؤال طراحی کنم، نمیتوانم حدس بزنم که چه سؤالی آسان و چه سؤالی سخت است.
مثلاً این نمونه را ببینید:
*
رضاخان پیش از رسیدن به سلطنت کدام یک از اعمال زیر را انجام نداد؟
الف) شرکت در مراسم عزاداری محرم
ب) برداشتن حجاب و رواج منکرات
ج) تعطیلی مشروب فروشیها و قمارخانهها
د) جلوگیری از درج مطالب خلاف شرع در مطبوعات
*
خیلی ساده است؟ خیلی تلخ است؟ خیلی عبرت آموز است؟ خیلی تاریخ تکرار می شود؟
مطالعات اسلامی در غرب
دکتر محسن الویری
انشارات سمت، چاپ اول 1381، 239 صفحه
خوشحالم که مجبورم چنین کتابهایی را -برای نمره گرفتن هم که شده- بخوانم.
از چند سال قبل با عبارت «شرقشناسان» و «شرقشناسی» آشنا هستم. اما لازم بود یک بار از نگاه اسلامی به این حرکت خزندهی استعماری نگاه کنم تا قطعات متفرق پازل «تاریخ معاصر سلطه» در ذهنم منظم شود.
انصافا دکتر الویری، در عین اختصار، به این موضوع نگاهی جامع و نافذ دارد.
10:00
شهر ری، زیارت و بازدید از حرم حمزه بن موسی، عبدالعظیم حسنی و طاهر بن زین العابدین علیهم السلام، مروری بر تاریخ شکل گیری حرم و معماری آن، مروری بر حوادث مهم تاریخ معاصر مرتبط با حرم، زیارت مزار ملاعلی کنی و آیت الله شاه آبادی و آیت الله کاشانی، عبور از مدفن ناصرالدین شاه، فاتحه خوانی برای ستارخان در باغ طوطی و طیب حاج رضایی در صحن مصلی، اشاره به محل مقبره رضاخان و محوطه پیرامونی آن و مرور وقایع بهمن ۵۷
11:30
مترو شهر ری تا مترو امام خمینی، توقف در ابتدای خیابان امام و شرح توسعه حصار تهران، اشاره به جایگاه میدان مشق، میدان توپخانه، خیابان امین السلطان و لاله زار، خیابان چراغ برق، بانک شاهی، معرفی اجمالی محوطه فعلی میدان مشق (موزهها، پست ایران، سر در باغ ملی و...)، سوار شدن به ماشین دودی در ابتدای خیابان باب همایون و عبور از خیابان ناصرخسرو، عبور از مقابل دارالفنون و کوچه مروی و شمس العماره، توقف در مقابل کوچه تکیه دولت، بازدید و اقامه نماز در مسجد امام، صرف ناهار، عبور از خیابان پانزده خرداد و سبزه میدان، بازدید از میدان ارک و محل اولیه توپخانه، معرفی ایستگاه رادیو و مسجد ارک
14:00
ورود به مجموعه تاریخی گلستان، ورود به محوطه ایوان تخت مرمر، توضیح درباره باغ ایرانی، بازدید از تخت مرمر، بازدید از خلوت کریمخانی، بازدید از نگارخانه گلستان و نقاشیهای کمال الملک و سایرین، بازدید از تالار آینه و تالار سلام، قدم زدن در باغ گلستان، تماشای شمس العماره در حال مرمت از بیرون، بازدید از تالار الماس و عکسهای تاریخی، بازدید از موزه مردمشناسی و کاخ ابیض
16:30
بازگشت از طریق مترو پانزده خرداد (چهار راه گلوبندک)
... با رشد جمعیت تهران در دوره ی ناصری، شاه دستور میدهد در محوطه کاخ گلستان تکیهی بزرگی درست کنند که مردم دارالخلافه برای عزاداری و تعزیه آنجا جمع شوند.
ساختمان بزرگ «تکیهی دولت» که از بیرون هشت وجهی و از داخل مدور بوده است به فرمان شاه ساخته میشود. نقل کردهاند که در این تکیهی چهار طبقه حدود بیست هزار نفر عزادار حسینی جمع میشده است.
البته این ساختمان بعدها در دورهی مشروطیت غیرمشروعه -چنان که افتد و دانی- مورد بیمهری قرار میگیرد و مخروبه میشود؛ تا آن جا که رضاخان برای تاسیس بانک ملی (روبروی سبزه میدان) دستور میدهد تکیه دولت را خراب کنند و لذا امروز اثری از این بنای عجیب دورهی قاجار وجود ندارد؛ بجز چند عکس و البته نقاشی معروفی که کمال الملک کشیده است.
وی مدتی اذان گوی پیامبر دروغی، سجاح بود.
سپس اسلام آورد.
آن گاه در قتل عثمان شرکت کرد.
سپس به یاران علی علیه السلام پیوست.
بعد از آن از خوارج شد و علیه علی علیه السلام جنگید.
آن گاه توبه کرد.
ولی پس از مدتی در قتل حسین علیه السلام شرکت کرد.
و سرانجام در قتل مختار مشارکت داشت.
وی از جمله کسانی بود که نامه دعوت از حسین علیه السلام را امضا کرده،
ولی در کربلا، امیری پیاده نظام لشکر عمر بن سعد را بر عهده داشت.
*
جهل انسان
آه!
گویی هرگز این غمگین حکایت را
هر چه ها باشد،
نهایت نیست
در جمعبندی درس به بچهها میگویم:
«عملکرد ضعیف حکومت قاجاریه باعث شد در مجموع «یک میلیون» از «دومیلیون و ششصدهزار» کیلومترمربع وسعت ایران کم بشود.»
یکی از بچهها خیلی جدی میپرسد:
«آقا چرا الان نمیریم پس بگیریم؟»
(واقعی - کلاس تاریخ سوم دبیرستان)
من :|
نادرشاه افشار :|
عباس میرزا :|
آزانس بینالمللی انرژی اتمی :|
حامد کرزای :|
هر جلسه از حلقه ولایت غافلگیری خاص خودش را دارد:
این همه جذابیت در تعریف تاریخ، این همه حرف نگفته و نشنیده از تاریخ، این همه اقتدار و مظلومیت نهفته در تاریخ.
سلام
قسمتی از اطلاعاتی که میشه رسانه ای کرد به این شرح است. متأسفانه فقط از ذهنم دارم کمک می گیرم و فعلا حوصله ی منبع معرفی کردن ندارم. امیدوارم بپذیرید:
طبق نقل تورات کنونی (آیا قابل اعتماد است؟) تپه ی موریا که مجموعه ی مرکزی شهر اورشلیم است محل مقدس بنای کاخ داود و معبد سلیمان بوده است که دوبار ساخته شده و دوبار هم تخریب شده و قرار است در آخرالزمان مسیح موعود آن را برای بارسوم بسازد و ...
مساحت معبد دوم سلیمان آنقدر بزرگ بوده که تمام تپه را در بر بگیرد و لذا برای بازسازی آن باید همه ی بناهای موجود روی تپه خراب بشود. فرقی هم بین قبه الصخره و مسجدالاقصی نیست. هر چند که در نقشه های معبد سوم محل صخره ی مقدس، قلب عبادتگاه خواهد بود.
اما آیا همه ی تپه برای همه ی ادیان به یک اندازه مقدس است؟
یهودیان از همه ی تپه به سنگ زیر قبه الصخره بیشتر عشق می ورزند چون آن را محل ذبح اسحاق علیه السلام میدانند. همچنین دیوار غربی که به نقلی تنها باقی ماندهی معبد سلیمان است معروف به دیوار ندبه می باشد که جدی ترین محل دعا خواندن یهویدیان است. هر چند که برای تجدید بنای معبد سلیمان به همه ی تپه نیاز دارند.
در مورد مسیحیان می دانیم که مطلقاً اتفاقی مربوط به حضرت عیسی روی تپه نیافتاده است. مگر همان روایات عهد قدیم که امروز اکثر مسیحیان به آن باور دارند. و لذا مسیحیان به طور مستقل احترامی برای تپه قایل نیستند. بناهای مقدس آنان (چند کلیسا) در اطراف تپه واقع شده است.
شاهد این ادعا این که مسیحیان در دوره ی تسلط بر اورشلیم و قبل از فتح اسلامی برای تحقیر یهودیان صخره را تبدیل به زباله دانی شهر کرده بودند!
در این میان نظر عامه ی مسلمین (اهل سنت) جالب است. آنان بنا بر روایات خود صخره را محل عروج پیامبر می دانند و دیوار ندبه را محلی که پیامبر براق را به آن بسته است. لذا در دوره ی اموی (و به قولی به دستور خلیفه دوم) بر روی صخره بنایی ساخته شد که اکنون به نام قبه الصخره می شناسیم. مطمئن باشید که برای تجدید بنای هیکل سلیمان قبه الصخره نیز تخریب خواهد شد.
اما مسجد الاقصی کجاست و قبله ی اول مسلمین کدام است؟
بنا بر اجماع نظر مفسران در زمان نزول آیات قرآن و معراج پیامبر هیچ گونه عبادتگاهی روی تپه مقدس وجود نداشته است. لذا سمت قبله و معراج گاه پیامبر (بر فرض درست بودن روایات) صرفاً تپه ی مقدس و فراتر از آن شهر بیت المقدس بوده است.
بعدها به نشانهی احترام به این ماجرای تاریخی روی تپه چند عبادتگاه ساخته می شود که مهمترین آن ها همین مسجد الاقصی فعلی ست که گنبد سبز دارد.
در قرن اخیر و بعد از تجاوز صهیونیست ها به فلسطین، مسجدالاقصی به عنوان محل تجمع مسلمانان چندین بار مورد تعرض قرار می گیرد و یک بار آتش زده می شود. (نماز جمعه شهر قدس در مسجد الاقصی و حیاط این مسجد که طبیعتا اطراف قبه الصخره است برگزار می شود.)
همچنین حفاری های صهیونیستها در جستجوی بقایای معبد سلیمان و همچنین ساختن نمازخانه های زیرزمینی در زیر دیوار ندبه و مسجدالاقصی جریان دارد و موجب تهدید استحکام این بنا شده است.
امروز برای عامه ی مسلمین کل شهر بیت المقدس و تپه ی موریا و قبه الصخره و مسجدالاقصی مقدس است و قرنها حضور مسلمین در شهر و تردد زائران این بناهای مقدس در قرون اولیه اسلامی نشاندهنده این امر است.
هر چند فارغ از بحث های تاریخی، قبه الصخره (درست یا غلط) به عنوان نماد فلسطین در دنیا شناخته می شود و نماد بصری مقاومت فلسطین و اتحاد جهانیان بر ضد صهیونیسم است.