صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۱۰۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ» ثبت شده است

در آن‌ سال‌های زد و خورد، یک بار مسلمانان داشتند می‌رفتند برای حج؛ کاملاً صلح آمیز و با حداقل سلاح. مشرکان قریش جلویشان در آمدند که نمی‌شود. حالا هر یأجوج و مأجوجی می‌آمد مکه برای حج با سلام و صلوات هم بر می‌گشت. اما جلوی کاروان یثرب را گرفتند که نمی‌شود. نشستند به مذاکره. توافق کردند که مسلمانان بی‌خیال هدف صلح آمیز خودشان بشوند و برگردند. در عوض قرار شد بعداً اگر خواستند تحت تدابیر سخت‌گیرانه و برای مدت محدود به زیارت بیایند.
در حقیقت خواسته‌ی مشرکان برآورده شد. مسلمانان نقد را دادند و نسیه را گرفتند. تازه نماینده‌ی مشرکان قبول نکرد که بالای متن توافق‌نامه نام خدای رحمان و رحیم بیاید. پس نوشتند: «بسمک اللهم» نام پیامبر را هم نگذاشت با احترام بنویسند. فقط نوشتند: «محمد پسر عبدالله» [عالم به فدای نامش]
قبل از آن‌که کار به توافق بکشد، وقتی که هنوز معلوم نبود چه بر سر آنان خواهد آمد، پیامبر همه را جمع کرد زیر درخت و پیمان گرفت که در هر آن چه پیش خواهد آمد -چه نبرد و چه غیر آن- با او باشند.
آن صلح شد حدیبیه. آن بیعت هم رضوان.
*
یک سال بعد خیبر تسلیم شد. سه سال بعد هم مکه را فتح کردند: بی‌خونریزی.
در خیالات خام و شیرین خودم می‌انگارم:
این توافق «حدیبیه» است؛ سال «دولت و ملت؛ همدلی و همزبانی» هم بیعت رضوان.
چه کسی آن روز که آن قرارداد خفت بار را می‌نوشتند باور می‌کرد؟

خدایا، چشم ما را به جمال فاتح مکه روشن کن!

پ.ن:
إذا ظهر القائم (عج) قام بین الرکن و المقام و ینادی بنداءات خمسة: الأول: ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم...

# انقلاب

# تاریخ

# فرهنگ

# پیامبر

  • ۱ نظر
  • يكشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴
  • :: نغز

از میان همه‌ی بازتاب‌های تشییع شهدای غواص در تهران، این حاشیه‌نگاری مستند، خواندنی و در عین‌حال باورنکردنی از یک وبلاگ‌نویس آشنا را تاریخ‌ساز‌تر یافتم:

قلب های تشنه

بر خلاف تصور غالب، تاریخ را این روایت‌های غیر رسمی می‌سازند؛ نه گزارش‌های خشک مجلس‌آرا.
مستدام باد!

# تاریخ

# تهران

# دوست

# راغب

# شهید

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۴
  • :: بداهه

نشسته‌ام روبروی مدیر پرسابقه‌ترین، مجهزترین و بهترین دبیرستان غیردولتی شهر. می‌خواهد برایش تاریخ دوم علوم انسانی بگویم.
با تعجب می‌پرسم: «به خاطر درخواست اولیا تصمیم گرفتید امسال دانش آموز علوم انسانی هم جذب کنید؟»
به شکل غیرمنتظره‌ای ابروها را در هم می‌کشد و مصمم می‌گوید: «نه... نه... من اگر بخواهم سه تا کلاس را هم ریاضی پر می‌کنم: هر کلاس سی نفر. متقاضی زیاد داریم. اما به خاطر فرمایش رهبری که علوم انسانی مظلوم افتاده و به داد علوم انسانی برسید احساس وظیفه می‌کنم که یک کلاس را علوم انسانی بگیرم. می‌دانم چون سال اول است پانزده نفر هم نمی‌شوند. اما مهم نیست. به شما قول می‌دهم که دانش آموز ضعیف نگیرم.»

دستش را ببوسم؟

# تاریخ

# رهبر

# قم

# مدرسه

# کلاس

  • :: بداهه

قصد نداشتم درس بیست و پنجم را بدهم. هر چند که برخلاف سال‌های قبل وقت کافی برای تمام کردم همه‌ی درس‌ها را داشتیم؛ اما احساسم از فضای کلاس این بود که درس بیست و پنجم برای این بچه‌ها خیلی شعاری است و پس خواهند زد. خودم را آماده کرده بودم که بروم سر بیست و شش و بیداری اسلامی را شروع کنم. اما...
کلاس مثل هفته‌های قبل با خروج داوطلبانه سه چهار نفر از ته‌نشینان شروع شد و -به نحوی که خودم هم نمی‌دانم چطور شد- با اقبال و همراهی بچه‌ها مرور کامل و جامعی بر دستاوردهای انقلاب اسلامی داشتیم. شواهد و قرائن تحقق سه شعار «استقلال»، «آزادی» و «جمهوری اسلامی» را با کمک بچه‌ها پیدا کردیم و ده‌ها شبهه‌ی مقدّر و غیره را پاسخ گفتیم.
زنگ که خورد بچه‌ها با خوشحالی و خنده، از من تشکر کردند و از کلاس بیرون رفتند.
گیج مانده بودم توی کلاس خالی. من چه‌کار کرده بودم؟ من چه‌کاره بودم؟

# انقلاب

# تاریخ

# مدرسه

# کلاس

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
  • :: بداهه

شهر «حضرت امام صاحب»: شهری در ولایت قندوز در شمال افغانستان...
از سنگ‌نبشته نصب شده در ورودىِ زیارتگاه چنین برمی‌آید که بعد از واقعه کربلا، سر مطهر امام حسین علیه‌السلام به عسقلان در شام منتقل شد. در قرن ششم، خلیفه فاطمى مصر، سر امام را به مصر منتقل کرد، اما قبل از اینکه آن را دفن کنند، عده‌اى از ترکان آن را به تخارستان بردند و در محلى به نام ارهنگ دفن کردند. در این محل (مانند زیارتگاه شاه‌مردان در مزار شریف)، هر سال در روز دهم حَمَل (فروردین) عَلَمِ زیارتگاه برافراشته می‌شود و متعاقب آن، چهل روز میله (جشن) در شهر برگزار می‌گردد. مقامات محلى و زائران، از دور و نزدیک، در این مراسم شرکت می‌کنند.

منبع

# اهل بیت

# تاریخ

  • ۰ نظر
  • جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۳
  • :: روایت امروز

مجموعه تلویزیونی جلال‌الدین که جمعه شب‌ها از شبکه یک پخش می‌شود با کیفیت و جذاب است؛ اما...
این «اما» احتمالاً از آن «اما»هایی است که اگر بگویم به راحتی می‌توان از آن تعبیر به «توهم توطئه» کرد. همان اولین قسمت جلال‌الدین را که دیدم این «اما» به ذهنم آمد. اما صبر کردم ببینم صدا از کسی در می‌آید یا نه. خبری نشد. حالا هم که می‌گویم کاملاً متوجه تبعات حرفم هستم.
به نظرم داستان جلال‌الدین به هیچ‌وجه نباید در این زمانه رسانه‌ای می‌شد. ما در انتخاب وقایع تاریخی و داستان‌پردازی تلویزیونی از آن‌ها باید مصالح و شرایط کشورمان را در نظر بگیریم. داستان هجرت خانوادگی یکی از نخبگان از ایرانی که امنیت و آرامش برای پیشرفت در آن وجود ندارد به کشور همسایه و بالندگی جهانی آنان در سرزمینی که حتی زبانشان با ما فرق می‌کند، داستانی نیست که ترویج آن به صلاح امروز ما باشد. اضافه کنید حاکم پیر بلخ را که به علت ناتوانی زمام امور را به مباشر خبیثش سپرده‌است؛ سلطانی که تحت القائات مادرش واقعیات را واژگونه می‌بیند؛ مادری که طمع او به ثروت و قدرت، ملکی را بر باد می‌دهد؛ حکومتی که زمانه‌شناس نیست و خطر مغولان را جدی نمی‌گیرد و سخن ناصحان خودی را نمی‌شنود؛ دشمن قهار و خونریزی که پشت مرزها مترصد حمله و غارت است؛ و از سوی دیگر پیر کاملی که در میان مردم نفوذ دارد و با حکومتیان در می‌افتد و سر سازش با حکومت ظالم خودی ندارد و از شهر خود رانده می‌شود؛ و چه سعادتمند است که رانده می‌شود. چون دیری نمی‌گذرد که سستی خوارزمشاهی و قساوت مغول بلخ را هم ویرانه می‌کند.

داستان جلال‌الدین از روی [خوشبینانه] ندانم کاری و یا [بدبینانه] رندی و شیطنت، طعنه‌ای به اوضاع زمانه‌ی ماست. داستانی در ستایش فرار و نرم‌خویی و عافیت‌طلبی. هر چند که سعی شده در جلال‌الدین از بهاءولد چهره‌ای مبارز نمایش داده شود، اما می‌دانیم که مشرب صوفیانه‌ی او فرسنگ‌ها با نمود آن در تلویزیون فاصله داشته است.
عجب است سیمایی که از سربداران تا مختارنامه از اسطوره‌های تاریخی ما به تصویر کشیده شده است در جلال الدین به یک‌باره فرو می‌ریزد. حتی جلال‌الدین منکبرنی که مثلاً قرار است نماد شجاعت ملت ایران باشد، در میان مورخین چندان خوشنام نیست.
اگر نام‌های بزرگی مثل «شهرام اسدی» و «مهدی همایون‌فر» پشت این مجموعه نبود با قاطعیت می‌گفتم که ساخته شدن جلال‌الدین یک خیانت حساب‌شده و یک توطئه‌ی فرهنگی تکان دهنده است (چنان که در مورد سرزمین کهن بود). اما فعلاً دلم را خوش کرده‌ام که حتماً غفلت کرده‌اند و ان‌شاءالله که بادمجان است.

# ادبیات

# تاریخ

# رسانه

# فرهنگ

# مولوی

  • :: بداهه

با اصرار مدیر محترم و با اکراه، بعد از نماز ظهر، برای بچه‌های مدرسه درباره تاریخ شفاهی و تاریخ‌نگاری شفاهی انقلاب صحبت کردم و یک مکالمه‌ی تلفنی قدیمی را پخش کردم که امروز به عنوان سندی زنده در بررسی روند پیروزی انقلاب به کار می‌آید.
موضوع جلسه بیش از حد انتظارم مورد توجه بچه‌ها و معلم‌های مدرسه قرار گرفت.
گاهی باید تحلیل کرد که چرا چیزی که برای شما بدیهی و پیش پا افتاده است برای دیگران این همه جذاب است؟ مگر ما در یک عالم زندگی نمی کنیم؟

# تاریخ

# مدرسه

# کلاس

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳
  • :: بداهه

...
من و شما در این سی و چند سال وقایع حساسی را دیده‌ایم و خطرات بسیار را پشت سر گذاشته ایم، امیدوارم در این لحظات حساس و خطیر  و سرنوشت ساز، خداوند بزرگ ما را مشمول عنایات خود فرماید، تا بتوانیم در کنار هم به هدف‌های اصلی که آسایش و رفاه و آزادی و سربلندی و ایران و ایرانی است برسیم.
من اینجا از آیات عظام و علمای اعلام که رهبران روحانی و مذهبی جامعه و پاسداران اسلام و بخصوص مذاهب شیعه هستند، تقاضا دارم تا با راهنمایی‌های خود و دعوت مردم به آرامش و نظم برای حفظ تنها کشور شیعه جهان بکوشند...
من از همه شما هموطنان عزیزم می‌خواهم تا به ایران فکر کنید. همه به ایران فکر کنیم. در این لحظات تاریخی بگذارید همه با هم به ایران فکر کنیم. بدانید که در راه انقلاب ملت ایران علیه استعمار، ظلم و فساد من در کنار شما هستم. و برای حفظ تمامیت ارضی وحدت ملی، و حفظ شعائر اسلامی و برقراری آزادیهای اساسی و پیروزی و تحقق خواست‌ها و آرمانهای ملت ایران همراه شما خواهم بود.
امیدوارم در روزهای خطیری که در پیش داریم، خداوند متعال ما را مورد عنایت و لطف خود قرار داده و همواره مؤید و حافظ ملک و ملت ایران باشد. انشاء الله تعالی

۱۴ آبان ۵۷

# انقلاب

# تاریخ

  • ۱ نظر
  • يكشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۳
  • :: روایت امروز

در آستانه‌ی دهه‌ی فجر پیشنهاد می‌کنم این دو مکالمه‌ی تلفنی تازه افشا شده «محمدرضا پهلوی» و «علی امینی» را بشنوید و بخوانید:
+ مکالمه تلفنی چهاردهم آبان ۵۷
+ مکالمه تلفنی پنجم دی ۵۷

جزییات جالب و قابل تأملی در این گفتگوها وجود دارد که برای کارشناسان علوم سیاسی و تاریخ می‌تواند جذاب باشد. اما برای من شروع هر دو مکالمه نکته‌ای شگفت‌انگیز داشت. شاه و امینی هیچ‌کدام در هیچ‌یک از مکالمات به هم سلام نمی‌کنند. «تعظیم عرض می‌کنم» از سوی امینی و «شب بخیر» و «روز بخیر» از طرف شاه، آغاز این مکالمات است.

زبان مهم است. زبان بسیار مهم است.

# انقلاب

# تاریخ

# زبان

# فرهنگ

  • :: نغز
  • :: روایت امروز

اگر یک آدم مریخی بخواهد با بازبینی تمامی فیلم‌های سینمایی ساخته شده از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۶ در سینمای ایران به یک ذهنیت کلی و دید عینی از نحوه‌ی زندگی، آداب و رسوم و اخلاق مردم ایران برسد، چه بهره‌ای از واقعیت خواهد برد؟
اگر همان آدم مریخی بخواهد از روی اشعار باقی مانده از روزگار گذشته‌ی ما -مثلاً قرن پنج و شش- تصویری از جامعه‌ی ایرانی عصر غزنویان و سلجوقیان بسازد، ما در نظر او چه شکلی خواهیم بود؟
*
هنرمندان گذشته فقط بخشی از جامعه بوده‌اند و اغلب موضوعات و مسائل طبقه‌ی خود را در آثارشان نمود داده‌اند.
هنرمندان امروز فقط بخشی از جامعه هستند و اغلب موضوعات و مسائل طبقه‌ی خود را در آثارشان نمود می‌دهند.
*
حالا می‌فهمی سینمای مردمی یعنی چه؟
دانستی که شعر انقلاب چه ارزشی دارد؟

# ادبیات

# تاریخ

# هنر

  • :: نغز

به عنوان یک «علاقمند به تاریخ» یا «دانش‌جوی تاریخ» یا «کارشناس تاریخ» می‌دانم که برای فهم یک متن و استناد به آن یا ارزیابی و نقد یک سند تاریخی باید تولیدکنندگان آن کاملاً شناخته شده باشد. لذا خودم هم هنگام تولید یک متن یا سند حتماً آن را با نامی شناخته شده امضا می‌کنم.

البته نظر کارشناسان علوم سیاسی چیز دیگری است.

# تاریخ

# فرهنگ

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۳
  • :: بداهه
...
فراوان داغ‌دیدن‌ها، به مسلخ سر بریدن‌ها
حجاب از سر کشیدن‌ها، از این غم‌ها فراوانم

شمال و درد «کوچک‌خان»، جنوب و زخم «دلواری»
به سینه داغدار کشته‌ی حمام کاشانم
...

# ایران

# تاریخ

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳
  • :: بیت

 کسی نمی‌تواند ساده‌انگاری کند و بگوید این افرادی که در کشورهای مختلف در صف داعش و القاعده می‌جنگند به خاطر پول است. نخیر، مسئله‌ی پول نیست. چرا خودمان را مسخره کنیم؟ مسئله‌ی پول نیست. بسیاری از این‌ها در حالی می‌جنگند که توقع کم‌ترین بهره‌ای از خاشاک این دنیای فانی ندارند. بله، بعضی خواستار پول، قدرت، خاشاک و بهره‌های دنیوی هستند بحث دیگری است ولی خیلی‌هایشان هم نه. دلیل می‌خواهید؟ آن‌ها در یک محور یا عملیات از ده، بیست، سی یا چهل انتحاری استفاده می‌کنند. صدها انتحاری در چند ماه. نه، ما این مسئله را درک می‌کنیم. این‌ها معتقدند این راه رسیدن به خدا (سبحانه و تعالی) است. واقعا معتقدند قرار است به بهشت بروند و با پیامبر (ص) سر یک سفره بنشینند. واقعاً معتقدند. کسی که معتقد نباشد این گونه رفتار نمی‌کند و با این شیوه دست به عملیات انتحاری نمی‌زند.
پس ما مسئله را ساده نمی‌بینیم. امروز می‌کوشند مسئله را ساده جلوه دهند.
جنبه‌ی اصلی این پدیده‌ی خطرناکی که امروز در کشورهای عربی و اسلامی‌مان وجود دارد جنبه‌ی فرهنگی، فکری و عقیدتی آن است.

سید عزیز


# تاریخ

# دین

# فرهنگ

  • :: روایت امروز

امروز صبح به اتفاق همکاران بازدیدی از پژوهش‌گاه رویان و باغ‌موزه دفاع مقدس داشتیم. اولی که عمومی نیست، اما دومی را توصیه می‌کنم که حتماً وقت بگذارید و به اتفاق دوستان ببینید.
*
باغ‌موزه پایگاه اینترنتی خوبی هم دارد. این صفحه را ببینید:

روزشمار دفاع مقدس

خیلی خوب و جامع است. دستشان درد نکند.

# تهران‌گردی

# تاریخ

# اداره

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۳
  • :: بداهه

در نبرد جمل به فرماندهی امیرالمؤمنین علیه السلام بین ۳۰۰۰ تا ۶۰۰۰ مسلمان کشته شدند که از نظر شیعه همگی در قعر دوزخ جای دارند.

# تاریخ

# اهل بیت

  • ۱ نظر
  • شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۳
  • :: روایت امروز

آخرین جلسه از دومین سالی که برای بچه‌های سوم دبیرستان «تاریخ معاصر ایران» تدریس کردم سپری شد.
امسال ضمیمه‌ای سه درسی با عنوان بیداری اسلامی به کتاب تاریخ اضافه کرده‌اند که حجم کار را به بیست و هشت درس افزایش داده است. جالب‌تر این که یک سال تحصیلی حتی بدون احتساب تعطیلی‌های تقویمی مناسبتی به زور بیست و پنج جلسه می‌شود و معلوم نیست معلم بیچاره و دانش‌آموزان بیچاره‌تر چطور قرار است در این زمان فشرده با کتاب تاریخ معاصر ایران (که تنها سرفصل تاریخی بچه‌های ریاضی و تجربی در دبیرستان است) کنار بیایند! بعلاوه این‌که دو درس از سه درس ضمیمه اصلاً محتوا و رویکرد تاریخی ندارد و صرفاً به نقل اتفاقات رخ داده در چهار سال گذشته در کشورهای اسلامی می‌پردازد که حتماً نمی‌توان به آن نام تاریخ داد.
*
از کلاس امسال راضی نیستم. در بیست و یکی دو جلسه‌ای که داشتیم، نشد که خیلی فیلم و تصویر و کتاب به بچه‌ها نشان بدهم و عمده‌ی وقتمان به نقل و تحلیل شفاهی مباحث کتاب گذشت.

# تاریخ

# قم

# مدرسه

# کلاس

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳
  • :: بداهه
  • :: کتاب
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون