صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۱۰۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ» ثبت شده است


دهه‌ی شصت، دهه امام خمینی(ره) بود و از این پس دهه‌ها هر چه بیابید به جز او انتساب نخواهند داشت. این او بود که هر آنچه که در تقدیر تاریخ انسان این عصر بود ظاهر کرد. حیات انسان‌هایی چون او نفخه‌ای از نفخات روح الهی است که در تن انسان می دمد، در تن زمین مرده، و آن را حیات می‌بخشد.
امام خمینی انسانی چونان دیگران نبود؛ از قبیله انبیا و اصحاب آنان بود و مصداقی از مصادیق معدود «نبا عظیم» که هر هزار سال یکی می‌رسد…
امام خمینی پیامبر تازه ای نبود، اما از یادآوران بود، از مخاطبان «انما انت مذکر» که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یادآوری کرد و بعد از چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمعی کلی می گذشت، چونان اسلاف خویش -از ابراهیم و اسماعیل تا محمد (ص)_ دوره ای از جاهلیت را شکست و عصر دیگری را آغاز کرد. این عصر تازه را باید «عصر امام خمینی» نام نهاد، چنان که حق آن بود که اعصار پیشین را نیز به انبیا و اوصیا و یاد یاران دیگر انتساب می‌کردند؛ و مردمان همواره چنین کرده اند، اما تاریخ نویسان نه.
*
و من به کلام سیدمرتضی می‌افزایم: «آری؛ مردمان همواره چنین کرده‌اند، اما هنرمندان نه.»

# روح‌خدا

# تاریخ

# رسانه

# آوینی

  • :: روایت امروز

فردای جشنِ غدیرخم، ابتدای عزای کربلاست.

# هیأت

# اهل بیت

# تاریخ

# آوینی

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۰
  • :: نغز

نخ‌هایی نامرئی گوشه‌هایی از افسانه‌های ایران باستان را به تاریخ تشیع وصل می‌کند. خیلی از قصه‌هایی که ما به عنوان شاهکارهای ادبیات ایران و جهان می‌خوانیم طرح‌مایه‌های واقعی و عینی در تاریخ اهل‌بیت علیهم‌السلام دارد.
*
در داستان فریدون و پسرانش، سلم و تور و ایرج، طرح‌مایه‌ی جانشینی فرزند کوچک‌تر و ناکامی فرزندان بزرگ‌تر مشهود است. چیزی نزدیک به همین مضمون در شاه‌لیر شکسپیر پنهان است.
*
حضرت جعفر بن محمد که از دنیا می‌روند دو گروه عمده از شیعیان به امامت اسماعیل بن جعفر -که مرده است- و عبدالله بن جعفر -مشهور به افطح- رو می‌آورند.
موسی بن جعفر، همان برادر کوچک‌تر، اما در گوشه‌ای از مدینه‌النبی، غریب، با یارانی اندک، به آینده چشم دوخته است...
فرزند موسی بن جعفر، امروز، پادشاه ایران است.

علیه و علی آبائه السلام

# ادبیات

# تاریخ

# اهل بیت

  • :: نغز
وسوسه‌های تکراری
آن‌گاه
لغزش‌های تکراری

# تاریخ

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۰
  • :: بداهه
  • :: نغز

با توجه به «سیر مطالعاتی قرآن کریم» که ابتدای ماه مبارک منتشر کردم، امروز سهم آخر، سهم بیست و نهم خوانده می‌شود: سوره‌ی برائت.
در سینما اصطلاحی هست به نام «چک اول». یعنی در اولین صحنه‌های یک فیلم آن‌چنان حادثه‌ی تکان‌دهنده‌ای اتفاق می‌افتد که بیننده را میخ‌کوب می‌کند و تا نیمه‌ی فیلم دنبال خودش می‌کشاند. ولی ظاهراً سیر مطالعاتی ما با «چک آخر» تمام می‌شود؛ خیلی تلخ و گزنده.
نهال سبز اسلام در آخرین ماه‌های حیات پیام‌بر صلی‌الله‌علیه‌وآله به شدت با آفت منافقین روبروست و این از کلمات مبارکی که امروز تلاوت می‌کنیم کاملاً معلوم می‌شود.
*
جهان اسلام باید یک‌بار تکلیف خودش را با این مسأله روشن کند که این منافقین بعد از رحلت پیام‌بر صلی‌الله‌علیه‌وآله کجا غیب می‌شوند که هیچ ذکری از آن‌ها در تاریخ‌های رسمی نیست؟

# تاریخ

# رمضان

  • ۳ نظر
  • سه شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۰
  • :: بداهه
  • :: ذکر

اتفاق مهمی که امسال در روز قدس افتاد این بود که بعد از شصت و چند سال از اعلام تشکیل خانه‌ی عنکبوت، هم‌زمان همه‌ی مردم سرزمین‌های از نیل تا فرات در یک روز علیه این کشور جعلی راهپیمایی اعتراضی کردند.
این اتفاق جالب و شاعرانه‌ای‌ست. البته نه برای قوم سرگردان!

# تاریخ

# فرهنگ

  • ۰ نظر
  • شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۰
  • :: بداهه

بی‌خود و بی‌جهت نشستم به خواندن «جانستان کابلستان». شاید چون آخرین کتاب خریده و نخوانده‌ام بود و شاید چون می‌خواستم زودتر از دستش خلاص شوم. جانستان کتابی بود که بالاخره یک روزی باید می‌خواندمش. مثل همان قورباغه‌ی معروف که بالاخره قورتش دادم!
بی‌محتواتر از تصور اولیه‌ام بود. انتظار داشتم نگاهی عمیق‌تر و دقیق‌تر به مسأله‌ی افغانستان داشته باشد. اما جانستان نسبت به «نفحات نفت» برای من کم‌مایه‌تر و بی‌فایده‌تر بود. بخشی از این برمی‌گردد به کوتاهی سفر نویسنده و بخشی دیگر به سرعت نگارش کتاب (که در مقایسه با دیگر آثار امیرخانی تندنویسی شده است) و بخشی دیگر به رفاقت با مجید عزیز و خاطراتش!
نمی‌دانم چه دلیلی وجود دارد که نویسنده‌ای تصمیم می‌گیرد از یک سفر، کتاب در بیاورد و از یک سفر نه. احتمالاً بی‌توجهی مفرط محافل فرهنگی ما به افغانستانِ امروز، اصلی‌ترین انگیزه‌ی امیرخانی از انتشار این کتاب است و در این راستا نویسنده موفق شده است چند قطعه عکس تفصیلی از حال و اوضاع فعلی کشور همسایه به یادگار بگیرد. احتمالا گذر زمان اهمیت جانستان را به عنوان یک سند تاریخی بیش‌تر خواهد کرد.

خواندن این کتاب را به همه‌ی آن‌هایی که رفیقی مثل مجید ندارند تا به صورت چندرسانه‌ای در جریان امور افغانستان قرار بگیرند توصیه می‌کنم.

# ایران

# تاریخ

# فرهنگ

# مجیدم

  • ۱ نظر
  • سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۰
  • :: بداهه
  • :: کتاب

این دو قسمت آخر مختارنامه خیلی تلخه. با خمره خمره عسل هم نمیشه شیرینش کرد.
*
فرق مختارنامه با بقیه‌ی سریال‌های ایرانی اینه که آخرش عروسی نشد، عروس رو کشتن!
*
مردم کوفه الان چه حسی دارن وقتی این فیلم رو می‌بینن؟ بچه‌های ما فردا چه حسی دارن وقتی فیلممون رو ساختن؟
*
آخر مختارنامه عین آخر هزاردستانه. خان مظفر روی بالکن گراندهتل ایستاده و به جنازه‌ی خونین رضا تفنگچی کف خیابون لاله‌زار نگاه میکنه. مرتضی سماورساز هم عینک رضا رو برمی‌داره و عصبانی و ناراحت بالا رو نیگا می‌کنه. منوچهر نوذری نریشن میگه: کاری که امروز به دست رضا نشد، فردا به دست مرتضی کارش بساخت. هزاردستان بود و ابردست؛ غافل از آن‌که دست خداست بالاترین دست‌ها. بعد حنانه ضرب می‌گیره روی نستعلیق آیه «یدالله فوق ایدیهم»
*
«مختار» عبرت بود، نه آرمان.

# هزاردستان

# تاریخ

# رسانه

  • :: بداهه
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم‌الله الرحمن الرحیم
إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلّهِ
حَنِیفًا
وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ
شَاکِرًا لِّأَنْعُمِهِ
اجْتَبَاهُ
وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ
وَآتَیْنَاهُ فِی الْدُّنْیَا حَسَنَةً
وَإِنَّهُ فِی الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ
ثُمَّ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا
وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ
صدق‌الله العلی العظیم
نحل: 120 تا 123

# هدایت

# تربیت

# تاریخ

  • :: ذکر
گنبد بزرگی بود که تمام چشم را پر می‌کرد. گنبدی که دیگر نیست...


در فضیلت ابن‌الرضا، علی بن محمد، الهادی النقی، علیه و علی آبائه السلام، همین بس که کلمات جاویدان جامعه‌ی کبیره از میان دو لب مبارکش صادر گشته‌است.
تا کور شود هر آن‌که نتواند دید.

موج وبلاگی «جانم فدای حضرت هادی علیه‌السلام»

# تاریخ

# اهل بیت

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۰
  • :: بداهه
من موندم اول فیلم‌نامه‌ی مختارنامه نوشته شد، بعد فتنه‌ی 88 اتفاق افتاد؛ یا اول فتنه‌ی 88 اتفاق افتاد، بعدش میرباقری این دو قسمت اخیر مختارنامه رو نوشت؟

کلمات کلیدی:
بیرون کشیدن دشمنان از سوراخ، بیعت رفاعه با شمر، تیزبینی عمره و بی‌بصیرتی ناریه، منجنیق ساختن شمر و ...

# تاریخ

# فرهنگ

  • ۳ نظر
  • شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۰
  • :: بداهه
113 هجری قمری فینیان نامه می نویسند به امام محمدِ باقر علیه السلام و طلب مرشد می کنند. به دستور امام، سلطانعلی از مدینه النبی هجرت می کند به قصبات کاشان.
سلطانعلی برای مردم امام زاده است؛ حتی قبل از شهادت. دورش جمع می شوند، دل می دهند و دین یاد می گیرند. حاکم دست نشانده اما طاقت نمی آورد. امام را که در مدینه مسموم می کنند، امام زاده را هم می کشند. اما نه بی سر و صدا. جنگ نمایانی می شود و کربلایی در قلب ایران برپا. سلطانعلی و تعدادی از مردمان خاوه با لب تشنه در صحرا سر بریده می شوند و فینیان بدنش را در قالیچه ای می پیچند و به مدفن می آورند؛ و تا امروز که من دیدم بیش از هزار و سیصد سال است که مردم به ضریحش دخیل می بندند و حاجت می گیرند. +حال عجیبی دارد مشهدِ «سلطان» علی بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام در اردهال کاشان. باید بودید و می دیدید.

# شیعه

# ایران

# تاریخ

  • ۰ نظر
  • جمعه ۱۲ فروردين ۱۳۹۰
  • :: بداهه
  • :: نغز

از وقتی تن بیمار بانو را به قم آوردند تا وقتی در فراق برادر جان می داد، فقط هفده روز در هوای قم تنفس کرد.
حالا قرن هاست که تصور قم بی تنفس او محال است.
*
شام رحلت، بعد از نماز مغرب و عشا توی صحن کوچک طلا یک گروه دانش آموزی برای بانو سرود می خواندند. مردم هم حلقه زده بودند و صفا می کردند: «یا فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه ی معصومه...»
از دور تماشا می کردم. حال عجیبی داشتند. سرود که تمام شد، مربی شان جلو رفت که سرود بعدی را هماهنگ کند. از همان دور با خودم می گفتم اگر جای مربی بودم سرود بعدی را در هوای امام رئوف انتخاب می کردم.
سرود دوم شروع شد: «قربون کبوترای حرمت...»
.
.
.
ممنونم مربی.

# حرم

# مدرسه

# قم

# تاریخ

  • ۱ نظر
  • سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۹
  • :: بداهه

وقف در لغت به معنای ایستادن، بازایستادن و یا خودداری از اظهارنظر قطعی در یک مسأله است.
واقفه در اصطلاح عام، ناظر به کسانی است که بر امامی خاص توقف کردند و مرگ او و جانشینی فرد دیگری پس از وی را نپذیرفتند. اما در اصطلاح خاص مقصود از واقفه انحصاراً کسانی هستند که بر امام کاظم توقف کردند و امامان پس از آن حضرت را نپذیرفتند که به آنان موسویه یا ممطوریه نیز می گویند.

... بنابر روایت منابع چنین به نظر می رسد که پاره ای منافع مالی در شکل گیری این نوع از توقف و انکار رحلت امام از سوی کسانی که خود از وکیلان یا افراد مورد اعتماد بوده اند دخالت داشته است.
برای نمونه در روایت طوسی از این سخن به میان می آید که آغاز شکل گیری واقفه آن بود که نزد خاندان بنی اشعث سیصد هزار دینار زکات و دیگر حقوق شرعی فراهم آمده بود و آن را نزد دو تن از وکلای امام کاظم در کوفه بردند. در آن هنگام امام در زندان هارون به سر می برد. از این رو این دو وکیل با اموال یادشده خانه هایی خریدند و قراردادهایی بستند و محصولات کشاورزی نیز خریداری کردند. اما چون امام در زندان درگذشت و خبر به این دو تن رسید، مرگ آن حضرت را انکار کردند و این شایعه را در میان شیعه گستراندند که امام نمی میرد؛ چرا که قائم است! گروهی از شیعه نیز به سخنان آنان اعتماد و استناد کردند و دعوی آنان در میان مردم گسترد. تا آن که سرانجام به هنگام مرگ وصیت کردند اموال یادشده به وارثان امام کاظم سپرده شود و بدین سان برای شیعیان روشن شد که آن دو تن فقط از سر آزمندی نسبت به اموالی که در اختیار داشتند چنان دعوی ای را مطرح کرده بودند.

تاریخ فرق اسلامی(2)، دکتر حسین صابری، نشر سمت، ص 295 و 303

# شیعه

# تاریخ

  • ۶ نظر
  • چهارشنبه ۴ اسفند ۱۳۸۹
  • :: روایت امروز
  • :: کتاب

...
از آفت‌های تاریخی شیعیان خیل عظیم شیعیان واقفیه در طول چهارده قرن گذشته بوده‌است. عده‌ای امامت چهار امام را پذیرفتند و پنجمی را موعود دانستند. عده‌ای پنج امام را پذیرفتند و دیگری را مهدی دانستند و عده‌ای شش امام را پذیرفتند و فرزند دیگرش را غایب نامیدند.
این آفت تا امروز هم دامن‌گیرِ شیعه است و درحالی که شیعیان لبنان و عراق گوش به فرمانِ نایبِ زنده و برحق حضرت ولی‌عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فدا) و ولی‌امر مسلمین در ایران دارند، عده‌ای در همین نزدیکی از عهدِ خونینِ شهدا با پیرِ جماران دم می‌زنند و حتی نامی هم از شاگرد جانباز و پرچمدار استوار روح الله در این بیست سال نمی برند. عهد امروزِ ما با کیست؟ نایب مرده یا نایب زنده؟
ماجرای تلخی است ماجرای غربت این سیدِ خراسانی در میان شیفتگان آن روحِ خدایی. عجبا وا عجبا...
گفتم که هفته‌ی شهدا، هفته‌ی نجیبی است.
...


افتخار می کنم که این جملات را اسفندماه87 نوشتم؛ قبل از خرداد88
هر چند که امروز از جزئیات فرق واقفیه بیشتر می دانم...

# مدرسه

# تاریخ

  • :: بداهه
  • :: روایت امروز


آنک آن یتیم نظر کرده
جلد اول: از تولد تا بعثت
جلد دوم: از بعثت تا هجرت به حبشه
نوشته ی محمدرضا سرشار (رهگذر)
انتشارات آستان قدس رضوی (به نشر)
سال 1380 - 332 + 259 صفحه

# ادبیات

# تاریخ

  • ۴ نظر
  • دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۹
  • :: کتاب
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون