ساعت دوازده پیامک فرستاد که «ببخشید خواب بودم»
گفتمش «تازه اول زمستونه. پَ چرا زود بیدار شدی؟»
...
آخرش هم نفهمیدم که فهمید چی گفتم یا نه.
# دوست
- ۰ نظر
- يكشنبه ۴ دی ۱۳۹۰
تأسیس 1346؛ روی تابلوی کوچک سردر گرمابه شماره تلفنی چهار رقمی هم نوشته شده.
در کسری از ثانیه با عبور از در کوچک شیشهای حمام به دنیایی دیگر وارد میشویم:
پشت دخل، پسر کوچکتر آقای زمانی، خسرو خان، قبراق و سرحال، میخندد و ساندیس تعارف میکند. روی دستش جای ترکشهای کربلای پنج را نشان میدهد و بالای سرش روی کاشیهای حمام به عکس برادر جانبازش، منصور، که چهار سال پیش شهید شده اشاره میکند.
برادران زمانی، پشت دخل و روی دیوار، هر دو ریش تراشیده و سبیلو. این که زنده است سرخوش و خندان؛ و آن که شهید شده توی بهشت است و شادان.
*
چه ماجراهایی ست که می آید...
از آخرین کلاسی که در دوره ی کارشناسی رفتم -هفدهم خرداد هشتاد و سه- تا همین یک هفتهی پیش، هیچ وقت به عنوان دانشجو در کلاسی حاضر نشده بودم.
حالا هفت سال سابقهی تدریس و معلمی باعث شده این روزها -که دوباره حال و هوای امتحان و کلاس و پژوهش و اینها برایم زنده شده- بیشتر به رفتار استاد و همکلاسیها دقت کنم و فرصت کنم بار دیگر از دریچهی چشم یک دانشجو نقاط ضعف ساز و کار آموزش عالی را در امتداد آموزش و پرورش بررسی کنم.
به نظرم رسیده در ادامهی «پراکنده پندارهای یک پیامبر پارهوقت» باید «پراکنده پندارهای یک حواری پارهوقت» را منتشر کنم!
تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا علیهالسلام
جلد اول
گروهی از تاریخ پژوهان
زیر نظر حجتالاسلام و المسلمین استاد مهدی پیشوایی
چاپ اول 1389 ؛ مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی ؛ ۱۳۵۰۰ تومان
* امروز من حیث لایحتسب بیش از یک ساعت توفیق داشتم پای صحبت استاد پیشوایی در جمع عدهای از کارشناسان معارف اسلامی بنشینم. انصافاً ایشان در واقعبینی و مستندگویی مثالزدنی هستند. این کتاب هم ثمرهی چند سال کار عمیق و کارشناسانه روی مقاتل متعدد واقعهی عاشوراست و برای خطبا و مداحان اهل بیت علیهمالسلام بسیار مغتنم است.
جلد دوم مقتل جامع هم تا چند ماه آینده چاپ خواهد شد.
علی اصغر آقا رفته توی برنامهی سکولار «صفر و یک» شبکهی هفت از «وبلاگنویسی دینی» حرف بزند. مجری برنامه مثل ماست کیسهای -که فرق درخت و قورباغه را از هم تشخیص نمیدهد- مانده که با این مهمان و این موضوع چه کند. گفته من از موضوع صحبت شما سر رشتهای ندارم. چی باید بپرسم؟
در تمام طول برنامه هم معلوم بود که دقیقاً متوجه نیست که مهمان محترم و کارشناسان تلفنی راجع به چه چیزی دارند حرف میزنند؛ یا اگر هم متوجه بود نمیتوانست عکسالعمل مناسبی به حرفهای آنها نشان بدهد.
*
شما بگو چرا باید شنیدن نام حضرت اباعبدالله علیهالسلام از مجلهی تصویری تخصصی فنآوریهای دیجیتال صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اینقدر غریب باشد؟
*
واقعیت آن است که فضای اداری و تولیدی خرس قطبی خوشخواب ما امروز از دوقطبی «امثال اصغرآقا» و «امثال مجری صفر و یک» تشکیل شده. کدامیک مدیون دیگریست؟