صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

در روزهای آخر اسفند،
کوچ بنفشه‌های مهاجر،
زیباست...


پ.ن:
این را آقای مهندس هنگام تحویل اولیه‌ی پروژه‌اش (بعد از چهل روز تأخیر!) برایم فرستاد. مهندس هم مهندس‌های قدیم.

# دوست

  • ۰ نظر
  • شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳
  • :: پیامک

بی‌تو
در حوالی اندیشه‌ام
و
به تو
می‌اندیشم.

# برادر

# پنجشنبه‌ها

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۳
  • :: پیامک

اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

لَا یَسْأَمُ الْإِنسَانُ مِن دُعَاء الْخَیْرِ
وَإِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَیَؤُوسٌ قَنُوطٌ

صدق الله
سوره فصلت، آیه ۴۹


پ.ن:
انسان هرگز از تقاضای نیکی (و نعمت) خسته نمی‏‌شود،
و هر گاه شر و بدی به او رسد مأیوس و ناامید می‏‌گردد.

# دعا

  • ۱ نظر
  • سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۳
  • :: ذکر

بعد از دیدن این فیلم کوتاه، به سؤالات زیر پاسخ دهید:

 

۱- چرا بی بی سی با نتانیاهو مصاحبه می‌کند؟ (۲ نمره)
۲- چرا بی بی سی این سؤال تند را از نتانیاهو می‌پرسد؟ (۲ نمره)
۳- چهره‌ی مجری بی بی سی هنگام پرسیدن این سؤال چه چیزی را به مخاطب القا می‌کند؟ (۲ نمره)
۴- نتانیاهو در پاسخ به این سؤال از چه ترفندهایی در عملیات روانی استفاده می‌کند؟ (هفت مورد - ۱۴ نمره)

سؤال مثبتی- چرا بی بی سی فارسی محل مصاحبه نتانیاهو را به جای اورشلیم «بیت المقدس» می‌نامد؟ (۱ نمره)

# امتحان

# سواد رسانه‌ای

# فرهنگ

  • ۳ نظر
  • دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۳
  • :: بداهه
  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۳
  • :: روایت امروز

همیشه توانایی ذهن انسان در فهم متفاوت از کلمات یکسان برایم جالب بوده است. استعاره گویی و استعاره فهمی از ویژگی‌های پنهان مغز ماست که درباره آن خیلی نمی‌دانیم. هنگام رشد زبانی بچه‌ها فرصت خوبی پیش می‌آید که در این زمینه تفحص کنیم.
*
بچه‌ها چون مهارت کافی برای استفاده از قاشق و چنگال ندارند معمولاً دستشان توی کاسه است و غذا خوردنشان با کثیف‌کاری همراه است. برای همین سر سفره معمولاً دستمال پارچه‌ای کنار دست بچه‌ها می‌گذاریم تا خودشان دستشان را تمیز کنند. جمله‌ی «خب حالا دستت رو تمیز کن» بارها برای بچه‌ها تکرار شده و کاملاً با نحوه‌ی تمیز کردن دستانشان آشنا هستند.
دختر غذایش را خورده بود و می‌خواست به سراغ بازی برود. مادر برای این که لقمه‌ای دیگر هم به او خورانده باشد می‌گوید: «ته بشقابت رو تمیز کن بعداً برو» و در کمال حیرت دختر را می‌بیند که دستمال پارچه‌ای را به کف بشقاب می‌کشد!
ذهن دختر تفاوتی بین «تمیز کردن دست» و «تمیز کردن ته بشقاب» نمی‌گذارد. او هنوز این استعاره را بلد نیست. شگفت آور است که چگونه تا چند ماه دیگر این را به همراه ده‌ها استعاره‌ی دیگر می‌آموزد.

# زبان

  • ۱ نظر
  • شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۳
  • :: پدر مقدس

شهر «حضرت امام صاحب»: شهری در ولایت قندوز در شمال افغانستان...
از سنگ‌نبشته نصب شده در ورودىِ زیارتگاه چنین برمی‌آید که بعد از واقعه کربلا، سر مطهر امام حسین علیه‌السلام به عسقلان در شام منتقل شد. در قرن ششم، خلیفه فاطمى مصر، سر امام را به مصر منتقل کرد، اما قبل از اینکه آن را دفن کنند، عده‌اى از ترکان آن را به تخارستان بردند و در محلى به نام ارهنگ دفن کردند. در این محل (مانند زیارتگاه شاه‌مردان در مزار شریف)، هر سال در روز دهم حَمَل (فروردین) عَلَمِ زیارتگاه برافراشته می‌شود و متعاقب آن، چهل روز میله (جشن) در شهر برگزار می‌گردد. مقامات محلى و زائران، از دور و نزدیک، در این مراسم شرکت می‌کنند.

منبع

# اهل بیت

# تاریخ

  • ۰ نظر
  • جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۳
  • :: روایت امروز

تنها مدرسه‌ای که در آن می‌توانم
هنوز هم -سالی یک بار-
بی‌ترس از معلم‌بودن، بی‌هراس از محترم بودن و بزرگ‌تر بودن،
دوشادوش دیگران
بروم و بیایم و بنشینم و برخیزم و ببینم و بشنوم و بگویم و بخندم و بگریم و رفاقت کنم
مدرسه‌ی شهداست.


پ.ن:
شما هم یک عمر حاجی و سید باش. با شما هم سلفی می گیرم!

# شهید

# مدرسه

  • ۳ نظر
  • پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۳
  • :: بداهه

چشمه‌ی آب حیاتی که به دستان گویند
گوهرِ شعرِ تر و طبعِ روانِ «من» و «تو»ست

# برادر

# قاب در قاب

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۳
  • :: بیت
  • :: پریشان

آدمی که پارو نمی‌زند
وقتی قایقش به گل می‌نشیند
چه می کند؟


پ.ن:
* سبک‌بالان ساحل‌ها یا سبک‌باران ساحل‌ها؟

* کشتی نشستگان یا کشتی شکستگان؟

# پاروئیه

  • ۴ نظر
  • يكشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۳
  • :: پریشان
  • :: نغز

خواب دیدم
از قطار جا ماندم
بیدار شدم

# رؤیا

  • :: پریشان

همه تن
چشم شدم
خیره
به دنبال
تو
گشتم
...

# تو

  • :: پریشان
  • :: یزد

«روزگار»ی
«من» و «دل»
ساکن
«کو»یی
بودیم
...

# قاب در قاب

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳
  • :: بیت
  • :: یزد

تو از یک هفته بعدش خبر نداری.

# برادر

  • ۲ نظر
  • دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۳
  • :: پریشان

خنده‌های مرا ببخش.
این خنده‌ها -موقع شنیدن غصه‌های تو- خنده‌ی شادی و هیجان نیست. خنده‌ی عصبی است: یک واکنش ناخودآگاه در برابر حجم فاجعه.
این خنده‌ها درست در لحظه‌ای که باید بغض کنم و به چشمانت خیره شوم و در هم بشکنم، غرورم را حفظ می‌کند.
.
.
.
تو از دو ساعت بعدش خبر نداری.
تو از دو روز بعدش خبر نداری.

آن خنده‌های لحظه‌ای را ببخش.

# برادر

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۳
  • :: پریشان

تو: مهمون نمیخواین؟
من: بیا حبیب خدا، ای حبیب دلم / بیا که هوای حرم تماشایی است

# برادر

# واحد قم + حومه

  • ۳ نظر
  • دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۳
  • :: بیت
  • :: پیامک
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون