صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آقازاده» ثبت شده است

در جهانی زندگی می‌کنیم که حتی کفن و دفن هم مستلزم طی کردن تشریفات اداری است. انفصال از خدمت و تسویه با دولت که حتماً فرایند پیچیده‌تری دارد.
کاغذبازی‌های مرکز دو ماهی در «گردش کار» اداری مانده بود. امروز بالاخره معلوم شد که اسنادِ تسویه یک جایی بین طبقه ۶ و ۴، گم و گور شده. رفتم و همه فرایند را یک صبح تا ظهر دوباره دستی جلو بردم. «از قضا» همین روزها یکی از خانم‌های دبیرخانه یا یکی از آقایان امور مالی ازدواج کرده بود و بدین مناسبت خجسته، در ستادِ مرکز جشنی برپا بود. کرونا و اداره‌ی نیمه تعطیل و کارمند در فرایند تسویه و شیرینی‌خوران ستادی‌ها. بعد از دو ساعت معطلی، در نهایت رایانه و تلفنم را تحویل گرفتند و کارتابلم را بستند و اجازه ورودم را باطل کردند.
*
سر ظهر که سلانه سلانه به طرف ماشینم می‌رفتم با خودم فکر کردم که از امروز دلم برای چه چیزهای این چهار-پنج سال تنگ می‌شود؟ ترافیک صبحگاهی نیایش؟ نه. خیابان سئول و سفارت کره؟ نه. جناب شیح بهایی و دانشگاه دخترانه؟ نه. فدراسیون فوتبال و ماشین‌های لاکچری؟ نه. مصیبت هر روزه‌ی پیدا کردن جای پارک؟ نه. احوالپرسی با حراست مرکز؟ نه. راهروهای شیک و اتاق‌های تمیز جلسه؟ نه. ناهارخوری تمیز و غذاهای شاهانه؟ نه. شیرینی و آجیل شب عید و خرمالو و پرتقال پاییزی؟ نه. میز چوبی و صندلی چرخدار و دمپایی راحتی؟ نه. امام جماعت باصفا و همکاران بی‌نوا؟ شاید. بچه‌های خدمات و راننده‌های کت و شلوار پوش؟ شاید. مهمان خارجی و تفاهمنامه همکاری؟ هرگز. رئیس گنده‌دماغ و مدیر بی‌اخلاق؟ هرگز. خالی‌بندی و خالی‌بازی و خاله‌بازی دولتی؟ هرگز.
توی مسیر برگشت یادم افتاد که هنوز ده‌ونک را دوست دارم و باغ ایرانی را و آن کوچه‌های باریک کج و کوله را و چراغانی شب کریسمس قلعه ارامنه را و یادم افتاد که این محله بهانه‌ای بود که گاهی آقازاده را ببینم و حیفم آمد که همین بهانه را هم از دست داده‌ام.
*
وسط کاغذبازی‌ها، دقایقی پنجره را باز کردیم و ماسک‌ها را کندیم و چند جمله‌ای با محمد درددل کردیم. یک گوشه‌ی مرکز نشسته درسش را می‌خواند و بچه‌اش را بزرگ می‌کند و در انتظار آینده‌ای نامعلوم است. کاری که من بلد نیستم. پرسید: «پشیمانی؟» گفتم: «نه. در این پنج سال پیر شدم؛ ولی کهنه نشدم. بی‌آبرو شدم؛ ولی باتجربه شدم و اگر قرار باشد باز هم زندگی کنم، نفرتی که در این سال‌ها از مدیران آسانسوری و آقازاده‌های نورچشمی انباشته کرده‌ام؛ قطب‌نمای خوبی است در مسیر حرکت به سوی قبر و قیامت.» مانده بود بخندد یا گریه کند.

# آقازاده

# مرکز

  • :: بداهه

در این سه ماهی که این‌جا را رها کرده بودم به اندازه‌ی سه ماه یادداشت ننوشته دارم.
خب از اول هم قرار نبود که در سه ماه به اندازه‌ی بیش از سه ماه یادداشت ننوشته داشته باشم و این قرار همچنان برقرار است!
*
خلاصه‌ی چیزهایی که باید می‌نوشتم و ننوشتم در برچسب‌های همین مطلب گذاشته‌ام که صرفاً در تاریخ ثبت شده باشد. مهم‌ترینشان مطمئنا مشهد‌الرضا (ع) است و کوه.
*
این سه ماه را به خودم فرصت دادم که کارهای جدی‌تری بکنم -که نکردم-
و به مخاطب خاص فرصت دادم که آشیانه‌ی دیگری پیدا کند -که نکرد-
حالا برگشته‌ام سر همان زمین، بی‌تراکتور!
*
یک لحظه‌ای می‌شود که بالاخره خجالت را کنار می‌گذاری و برایش نامه می‌نویسی.
وبلاگ نقطه‌ی شروع است؛ نه پایان.

# آقا سعید

# آقا وحید

# آقازاده

# حمید

# صاد

# محمدم

# مشهدالرضا

# میم.پنهان

# پسردایی

# کوه

  • :: بداهه

هفت صبح بی‌هیچ مقدمه‌ای پیامک می‌زند که اگر هستی یک دقیقه بیایم ببینمت. از شش صبح آمده‌ام اداره. بی‌اختیار برایش زمزمه می‌کنم: «پیش بیا، پیش بیا، پیش‌تر...»
دستم را می‌کشد و می‌برد به کوچه باغ‌های کودکی‌اش؛ دستش را می‌کشم و می‌برم به جهان مستوفی‌الممالک‌ها.
هشت صبح نشده از هم خداحافظی می کنیم. بی‌هیچ توقعی؛ بی‌هیچ انتظاری؛ بی‌هیچ تکلفی: «بیشتر از بیشتر از بیشتر».

# آقازاده

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۷
  • :: بداهه
  • :: پریشان

امشب بعد از چهار سال رفاقت فهمیدم که یادم رفته بود صاد را به تو معرفی کنم. در عالم رفاقت از این خطاها پیش می‌آید. به بزرگی خودت این فراموشکاری را بر من ببخش. اگر صاد را شما نخوانی، پس واقعاً قرار است چه کسی بخواند؟
*
از خدا که پنهان نیست؛ از شما چه پنهان که من در زندگی «آقازاده» زیاد دیده‌ام. اما آقازاده‌ای که خودش بالاصاله «آقا» باشد نه نایاب که البته بسیار نادر است.
*
از امشب -با افتخار- دفتر یادداشت مجازی من یک خواننده‌ی آقازاده دارد: یک آقازاده‌ی تحقیقاً آقا.
خوش آمدید.

# آقازاده

# دوست

# صاد

  • ۳ نظر
  • جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷
  • :: بداهه
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون