وقف در لغت به معنای ایستادن، بازایستادن و یا خودداری از اظهارنظر قطعی در یک مسأله است.
واقفه در اصطلاح عام، ناظر به کسانی است که بر امامی خاص توقف کردند و مرگ او و جانشینی فرد دیگری پس از وی را نپذیرفتند. اما در اصطلاح خاص مقصود از واقفه انحصاراً کسانی هستند که بر امام کاظم توقف کردند و امامان پس از آن حضرت را نپذیرفتند که به آنان موسویه یا ممطوریه نیز می گویند.
... بنابر روایت منابع چنین به نظر می رسد که پاره ای منافع مالی در شکل گیری این نوع از توقف و انکار رحلت امام از سوی کسانی که خود از وکیلان یا افراد مورد اعتماد بوده اند دخالت داشته است.
برای نمونه در روایت طوسی از این سخن به میان می آید که آغاز شکل گیری واقفه آن بود که نزد خاندان بنی اشعث سیصد هزار دینار زکات و دیگر حقوق شرعی فراهم آمده بود و آن را نزد دو تن از وکلای امام کاظم در کوفه بردند. در آن هنگام امام در زندان هارون به سر می برد. از این رو این دو وکیل با اموال یادشده خانه هایی خریدند و قراردادهایی بستند و محصولات کشاورزی نیز خریداری کردند. اما چون امام در زندان درگذشت و خبر به این دو تن رسید، مرگ آن حضرت را انکار کردند و این شایعه را در میان شیعه گستراندند که امام نمی میرد؛ چرا که قائم است! گروهی از شیعه نیز به سخنان آنان اعتماد و استناد کردند و دعوی آنان در میان مردم گسترد. تا آن که سرانجام به هنگام مرگ وصیت کردند اموال یادشده به وارثان امام کاظم سپرده شود و بدین سان برای شیعیان روشن شد که آن دو تن فقط از سر آزمندی نسبت به اموالی که در اختیار داشتند چنان دعوی ای را مطرح کرده بودند.
تاریخ فرق اسلامی(2)، دکتر حسین صابری، نشر سمت، ص 295 و 303
# شیعه
# تاریخ