صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۳۰ مطلب در آذر ۱۳۹۱ ثبت شده است

من: چرا وحی الهی در یک محیط عمومی بر عده‌ای کثیر نازل نمی‌شد تا نیاز به ارایه‌ی معجزه برای اثبات پیامبری نباشد؟
تو: عدم ظرفیت مخلوقات برای اتصالی در سطوح بالاتر با واجب الوجود.
من: در یک دوره یه دونه ابراهیم وجود داشت. اما دلیل عقلی برای وجود ابراهیم‌های همزمان که نداریم!
تو: منافات نداره. به هر حال همه‌ی مردم قدرت این ارتباط رو ندارند. ممکنه برخی موارد خاص باشه. ولی فراگیر نیست.
من: زیاد داریم پیامبران هم‌عصر: یحیی و عیسی؛ ابراهیم و لوط؛ اسماعیل و اسحاق. چرا گزارشی از جلسات مشترک خداوند با چند پیامبر نداریم؟
تو: ضرورت این‌گونه جلسات اگر ثابت بشه اون‌وقت حق با توست و باید دنبال جلسات مشترک هم گشت. هر پیامبر وظیفه‌ای و ظرفیتی داشته که متناسب با خودش بهش وحی می‌شده. به نظر می‌رسه چنین جلسه‌ای ضرورت نداشته.
من:...؟

# توحید

# پیامبر

  • ۲ نظر
  • پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۱
  • :: پیامک

گویند رفیقانم در عشق چه سر داری
گویم که سری دارم درباخته در پایی

زنهار نمی‌خواهم کز کشتن امانم ده
تا سیرترت بینم یک لحظه مدارایی

در پارس که تا بودست از ولوله آسوده‌ست
بیمست که برخیزد از حسن تو غوغایی

من دست نخواهم برد الا به سر زلفت
گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی

گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی

# سعدی

# دوست

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۱
  • :: بیت

س:
آیا اهمال و مسامحه در امداد (که منجر به نقص عضو یا موت مصدوم گردد) موجب ضمان و دیه مى‌باشد؟
ج:
هرچند مسامحه در این‌گونه امور گناه محسوب مى‌شود، ولى موجب ضمان و دیه نیست.
*
س:
اگر مصدوم یا قیّم و بستگان او مانع امداد و نجات حادثه دیده شوند، تکلیف امدادگر چیست؟
ج:
اگر جان وى در خطر باشد، نجات دادن مصدوم واجب است و نهى دیگران تأثیرى ندارد.

استفتائات جدید
احکام امدادرسانی

# معلم

# تربیت

# رهبر

  • ۳ نظر
  • سه شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز

نماز صبح را در عوارضی قم-تهران خواندیم و زدیم به جاده. از بارندگی دیشب هنوز زمین خیس بود و هوا به شدت سرد. هنوز یکی دو کیلومتر بیشتر نرفته بودیم که کم کم مه جاده را پوشاند. مه غلیظ و فراگیر که دید مستقیم را به یکی دو متر جلو‌تر از ماشین محدود می‌کرد. راننده سرعت را کم و کمتر کرد. چراغ‌های چشمک زن ماشین روشن و خاموش می‌شد و سکوت مطلق ما و جاده را می‌شکست. راننده ناخودآگاه به جلو خم شده بود تا بلکه چیزی بیشتر ببیند. حتی خطوط سفید جاده هم دیده نمی‌شد.
بیست کیلومتر در چنین حالتی راندیم. گاهی در چند متری خود ماشین دیگری را می‌دیدیم که به همین وضع در حال حرکت بود و از ما آرام‌تر می‌رفت. یکی دو بار هم بعضی راننده‌های چموش با ماشین‌های مدل بالا چراغ‌های مه شکنشان را روشن کرده بودند و با سرعت نسبتاً زیادی گاردریل را نشان گرفته بودند و در خط سه می‌تاختند.
شرایط هیجان انگیز و عبرت آموزی بود.

# جاده

# قصه

# توحید

  • ۲ نظر
  • دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۱
  • :: بداهه

س:
برخى از بیماران عاقل و بالغ که نیازمند عمل جراحى هستند، به علت ترس یا هر توجیه دیگرى حاضرند درد و رنج را تحمل نمایند ولى تن به عمل ندهند، و این در حالى است که پزشک مى‌داند که در صورت عمل نکردن، بیمار به زودى خواهد مرد یا دچار عوارض سختى خواهد شد.
با این فرض، آیا پزشک مى‌تواند با تصمیم خود، او را عمل جراحى کند؟ اگر على رغم مخالفت بیمار، بستگان وى چنین اجازه‌اى را صادر کنند، تکلیف پزشک چیست؟
ج:
اگر نجات بیمار از مرگ مستلزم عمل جراحى است، اشکال ندارد.
*
س:
پزشکى یقین دارد که انجام عمل جراحى روى بیمار تأثیر در زنده ماندن او ندارد، و در هر صورت بیمار پس از مدت کوتاهى خواهد مرد.
آیا پزشک جایز است بنا به اصرار همراهان بیمار یا مسئولان بیمارستان، اقدام به جراحى نماید یا نه؟
ج:
با اطلاع دادن به بیمار یا همراهان او نسبت به عدم تأثیر عمل، اقدام به عمل جراحى مانعى ندارد.

استفتائات جدید
احکام پزشکی

# معلم

# تربیت

# رهبر

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز

س:
پزشک حاذق و ماهر، بدون سهل‌انگارى اقدام به عمل جراحى بیمارى نموده است و در حین عمل، آسیبى به بیمار وارد گردیده است.
آیا داشتن اجازه عمل از بیمار یا بستگان در رفع ضمان مؤثر است؟ دیه به عهده کیست؟
ج:
به نحو کلى در موارد ثبوت ضمان، اجازه بیمار یا بستگان وى رافع ضمان نیست.
*
س:
در مواردى که به علل غیرمربوط به کار پزشک (مثل اختلال در دستگاه ها و رفتن برق و ...) به بیمار لطمه‌اى وارد مى‌شود، ضامن کیست؟
ج:
در فرض مرقوم پزشک ضامن نیست و کسى که در بررسى دستگاه‌ها و وصل برق ذخیره و از این قبیل کوتاهى کرده ضامن مى‌باشد.

استفتائات جدید
احکام پزشکی

# معلم

# تربیت

# رهبر

  • :: روایت امروز
...
اگر می‌شد
وصیت می‌کردم که
چیزی از حلقه‌ی ولایت در کفنم بگذارند؛
تا در آن دنیا شفیعم باشد
...

# حلقه

# پنجشنبه‌ها

  • :: پریشان

من: غایبی که!
تو: ببخشید. داداشم خونه تنها بود؛ موندم پیشش.
من: فایل جلسه رو بعداً بگیر حتماً برادر مهربون ;)

# حلقه

# دوست

# پنجشنبه‌ها

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۱
  • :: پیامک

س:
در مواردى براى درمان بیمار، پزشک ناچار به ایراد لطمه‌اى دیگر به بیمار مى‌شود (مثلاً براى احیاى قلب بیمار سکته کرده، ماساژ مى‌دهد که منجر به شکستن دنده‌ها مى‌شود یا براى تحریک رفلکس بیمار به او سیلى مى‌زند و پرده‌ى گوشش پاره مى‌شود) آیا در موارد فوق پزشک ضامن است؟
ج:
اگر نجات جان بیمار، مستلزم ایراد آسیبى بر وى باشد، پزشک ضامن نیست.
*
س:
در مراکز آموزشى که براى آینده پزشک متخصص تربیت مى‌نمایند و به دلیل کمى مهارت دستیاران و دانشجویان، عوارض و خطراتى متوجه جان بیمار مى‌گردد، اگر احیاناً نقص عضو و فوتى واقع شود، آیا دستیار مربوطه ضامن است یا پزشک مسئول و استادیار مربوطه؟
ج:
در فرض مزبور دستیار یا هر کس که به بیمار آسیب رسانده، ضامن است.

استفتائات جدید
احکام پزشکی

# معلم

# تربیت

# رهبر

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز

س:
آتانازى بر سه قسم است:
1- نوع فعّال (با تجویز داروى کشنده از طرف پزشک به زندگى بیمار خاتمه داده مى‌‌شود)
2- نوع انفعالى (به صورت خوددارى از ادامه مداوا و زنده نگاه داشتن بیمار محتضر)
3- نوع غیر مستقیم (با قرار دادن داروهاى به مقدار زیاد در دسترس بیمار تا بیمار شخصاً به زندگى پر رنج خویش پایان دهد)
استفاده از کدامیک بلااشکال است؟

ج:
حفظ محتضر و تأخیر مرگ او واجب نیست، بنابراین قسم دوّم مانع ندارد. ولى هر کارى که موجب مردن او باشد، مثل دو قسم دیگر جایز نیست.

استفتائات جدید
احکام پزشکی

# معلم

# تربیت

# رهبر

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز

دوازده سال است با حمید رفیقم؛ و رفاقتمان -در سال‌های دور از خانه- از نوشتن و خواندن شروع شد و با خواندن و نوشتن ادامه پیدا کرد. رابطه‌ای دو طرفه که هر دو در آن منتفع می‌شدیم. بعد از دانشگاه اما فعالیت من در این شرکت دو نفره تبدیل شد به نوشتن و نخواندن؛ یعنی فقط من می‌نوشتم و او می‌خواند و طبیعتاً من سود می‌رساندم و او سود می‌برد!
حالا آقای چاق، حمید مهاجر عزیز، با عبور از بحران سی سالگی، وبلاگ باز کرده است؛ هر چند که احتمال می‌دهم مثل همه‌ی کارهای دیگرش فصلی و موقتی و دیم باشد؛ اما رسوا کردنش برای گرفتن انتقام این سال‌ها که هیچ نمی‌نوشت و فقط می‌خواند غنیمت است.

# آدم‌ها

# حمید

# دوست

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۱
  • :: بداهه
  • :: یزد
ماندن به هر طریق
پرسش بی‌رحمی است
بزرگان «نه» را بر می‌گزینند
و حقیران -به خواری-
تن به «آری» می‌دهند!
باری، پسند خاطر چون تو یاری
باید پسند اولیای خدا باشد
محمد (ص) گفت: نه!
و پر جبرئیل آتش گرفت
و عیسی و موسی و نوح و روح...
هر یک به گونه‌ای!
اگر رسول روزگار خویش می‌خوانمت
طواف
بر مدار گزاف نکرده‌ام
تو با آن زخم کاری
که در شقیقه داری
به «نه» گفتی آری
و ما به خواری
زمزمه کردیم «آری»
بزرگان «نه» را بر می‌گزینند
و حقیران -به خواری-
تن به «آری» می‌دهند!
و من
پیشانی بند پاک تو را می‌بوسم!
و می‌سرایم:
ماندن به هر طریق
پرسش بی‌رحمی است!

# سیدحسن حسینی

# شهید

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۱
  • :: بیت

بانو سرماخورده بود و کمی بیش از همیشه اذیت می‌شد. امشب رفتیم دکتر متخصص که اساسی معالجه کند.
آقای منشی با دفترچه تأمین اجتماعی پانزده هزار تومان گرفت و در نوبتمان گذاشت و بعد از نیم ساعت رخصت ورود داد.
پزشک محترم هم با طمأنینه معاینه فرمود و نسخه‌ای نوشت و به سلامت گفت.
جلوی درب خروج، آقای منشی پنج هزار تومان از پولمان را پس داد و گفت: «بیمارتان تخصصی نبود. دکتر فرمودند که مبلغ اضافه را برگردانم.»

# آدمیت

# قصه

# قم

  • :: بداهه
رفیق رزق آدم است.
کم نخواه؛
زیاده هم حرص نزن.
یعنی عاقل باش.

# دوست

  • :: نغز
  • :: پیامک

مطالعات اسلامی در غرب
دکتر محسن الویری
انشارات سمت، چاپ اول 1381، 239 صفحه

خوشحالم که مجبورم چنین کتاب‌هایی را -برای نمره گرفتن هم که شده- بخوانم.
از چند سال قبل با عبارت «شرق‌شناسان» و «شرق‌شناسی» آشنا هستم. اما لازم بود یک بار از نگاه اسلامی به این حرکت خزنده‌ی استعماری نگاه کنم تا قطعات متفرق پازل «تاریخ معاصر سلطه» در ذهنم منظم شود.
انصافا دکتر الویری، در عین اختصار، به این موضوع نگاهی جامع و نافذ دارد.

# دین

# دانشگاه

# تاریخ

  • ۲ نظر
  • پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۱
  • :: کتاب

آدمی که از پشت سرش مطمئن باشه، راحت می‌ره جلو.
هر وقت دیدی در قدم برداشتن به سمت جلو تردید داری، به عقب نگاه کن ببین کجا با گذشته هنوز تسویه نکردی؛ هنوز بدهکاری؛ هنوز دل نگرانی؛ ببین کدوم کارِت هنوز ناقصه.
*
شیطون همین طوری از جلو رفتن آدم‌ها جلوگیری می‌کنه. یه چیزی توی گذشته‌ات می‌ذاره که نگرانش باشی؛ که دلبندش باشی؛ که نذاره راحت به سمت جلو قدم برداری.
*
خودت رو بشناس؛ دشمن رو بیشتر.

# آزمون

# توحید

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۱
  • :: نغز
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون