...و تدبیر زمینی مسئولان این گلخانه برای رفع و رجوع بیچارگیهایشان خرج کردن از شادابی گلهاست.
هر سال در فصل چیدن گلها، باغبانِ زمینیاندیشِ گلخانه از میان هر آن چه پرورش داده، نازترها و نازنینترها را دستچین میکند و برای خودش بر میدارد. نه برای این که از نسلشان قلمه بزند یا دوباره بکارد و نه حتی برای این که در گلدان خانهاش بگذارد تا ثمرات زحماتش را هر لحظه تماشا کند و کیفش را ببرد.
دستچین می کند تا پرپر کند به پای روزمرگیها و بیچارگیهایش. گلهای شادابتر و تر و تازهتر را دستچین میکند تا بتپاند در بدنهی سوراخ سوراخ کشتی به گل نشستهاش.
بی توجه به این که خودش چه زحمتی کشیده برای پرورش این گل. بیتوجه به این که چه حیف و میلی میشود این همه هزینه...
هر سال دستچینی تازه و پامالی تازه. گویی باغبان بیچاره همواره در حال گرفتن انتقام از خودش است. بیچاره گلها!
...
# مدرسه
# قصه
# تربیت
- ۰ نظر
- جمعه ۱۱ شهریور ۱۳۹۰