صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۱۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدرسه» ثبت شده است

در حال خودم بودم و برخلاف قاعده‌ی معمول که باید قبل از ورود به کلاس بزنم توی صورت روحم که برون‌ریزی نداشته باشد، بی‌هوا پانزده‌تا جوان شانزده هفده ساله همه‌ی هیجانشان را پرت کردند طرفم و یک آن قهقه‌ی نامعمولی، که در هر کلاسی نامعمول است و در کلاس‌های من نامعمول‌تر، همه‌ی فضا را پر کرد.
بعد از یک ماه امتحان، بعد از یک ماه دوری، مثل این‌که تشنه‌ای به آب رسیده باشد.
دو طرفه بودن این حادثه برایم غریب بود. تلنگری که بدانم چه چیزی را دارم ترک می‌کنم.

# مدرسه

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴
  • :: بداهه

ظاهراً به ازای هر یک خودکشی موفق، ۶۰ خودکشی ناموفق هم وجود دارد. +
چه خبر شده؟

# تربیت

# دانش آموز

# عقل

# مدرسه

  • :: روایت امروز

از صبح رفته‌ام مدرسه: گفته‌ام، شنیده‌ام، خندیده‌ام، گریسته‌ام.
کلاس‌های مختلف: خداحافظی و حلالیت طلبیدن بچه‌ها و همکاران، جای خالی خیلی‌ها که زودتر رفته‌اند.
بعدازظهر، گرد و خاک در نشست دوستانه‌ی آوینی‌خوانی
و آن پیامکی که بعدش برای حسین فرستادم...
نماز مغرب در منزل خانواده‌ای شهیدپرور
و سخنرانی عجیب بعد از نماز،
و بغضی که از مظلومیت امیرالمؤمنین در گلوها گیر می‌کند،
و آش رشته‌ی معنادار بعد از آن؛
و تازه ساعت هفت شب رسیده‌ام توی پارک، سر قرار اصلی:
توی سرما دو ساعت گپ برادرانه؛ شیرین و شاد؛ و تحقیقات تلفنی برای امر خیر با همکاری بچه‌های بالا.

و ماه کاملِ نیمه‌ی صفر از آن بالا به ما نگاه می‌کند.

# آقا وحید

# سین

# ققنوس

# مدرسه

# پنجشنبه‌ها

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴
  • :: بداهه

اول صبح دوشنبه، سر کلاس رایانه، دل داده‌ام بر بادِ قیصر که بخوانی برای بچه‌ها، معلوم می‌شود که جایگاه معلم - شاگردی را با جایگاه رفاقت - برادری عوض کرده‌ای.
هفته‌ی هشتم سال است؛ و شده است آن‌چه نباید بشود؛ و صیاد به دام افتاده است.

اما...
تریلی که می‌اندازد توی فرعی و خاکی باید حواسش به ماشین‌های کوچک پارک شده کنار گذر باشد.

بعد از سال‌ها دوباره محتاج این تمثیل شدم.

# مدرسه

# کلاس

  • ۲ نظر
  • دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۴
  • :: پریشان

یک هفته فکر کرده تا به این پرسش رسیده که بروم دانشگاه یا حوزه؟
بعد از یک ساعت گفتگو دوباره مجبورش کردم به سؤالش فکر کند.
امروز خودش می‌گفت که از ابتدا اشتباه کرده و اصلا هیچ «دو راهی» در کار نیست. او بر سر «یک راهی» مردد مانده بود!

«شَک» گذرگاه خوبی است. اما اصلاً توقف‌گاه خوبی نیست.

# تربیت

# مدرسه

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۴
  • :: بداهه

شش هفته از سال تحصیلی گذشته و هنوز آقای معلم دارد بین شش کتاب و پنج درس و چهار کلاس و سه مدرسه دو دو می‌زند.
در دوازدهمین سال تدریسم پر تنوع‌ترین سال آموزشی را تجربه می‌کنم و بعد از شش سال دوباره احساس می‌کنم که معلم شده‌ام.

# مدرسه

# معلم

# کلاس

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۴
  • :: بداهه
  • :: کتاب

سخنرانی دانش آموزی امروز را دو بخش کردم. در ابتدا به معنا و جایگاه «تولی» و «تبری» در فروع دین پرداختم و در ادامه در تبیین صفت «شیطان بزرگ» برای آمریکا -که نفرت از او یکی از مصادیق «تبری» است- به ذکر یک به یک گناهان کبیره (دزدی، قتل، فحشا، قمار، شراب، کفر و غفلت) و نقش امپراتوری فرهنگی آمریکا در پیاده‌سازی و گسترش این گناهان در جهان پرداختم.

از دوستانی که برای ایده‌یابی با من همراهی کردند ممنونم.

# انقلاب

# فرهنگ

# مدرسه

# کلاس

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۴
  • :: بداهه

به نظر شما به عنوان سخنران روز ۱۳ آبان در مراسم دانش آموزی چه باید بگویم؟

از شما سپاسگزارم اگر ذیل این مطلب، پیشنهادها، سرفصل‌ها و یا منابعی که به نظرتان مناسب است هر چه سریع‌تر معرفی بفرمایید.

# انقلاب

# مدرسه

# کلاس

  • ۶ نظر
  • دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴
  • :: بداهه

۶ تا ۸ : رانندگی قم - تهران
۹ تا ۱۱: سخنرانی در جلسه‌ی اولیا با موضوع رسانه
۱۱ تا ۱۲:۳۰ : کلاس نویسندگی
۱۳ تا ۱۴ : برنامه‌ریزی کلاس کتابخوانی
۱۴ تا ۱۵: مشاوره ی نمایش دانش آموزی
۱۵ تا ۱۶: گفتگوی دوستانه‌ی مهم
۱۶ تا ۱۶:۳۰ : رانندگی
۱۶:۳۰ تا ۱۷:۳۰: سخنرانی در جلسه دانش آموزی با موضوع تاریخ
۱۸:۳۰ تا ۲۱:۳۰ رانندگی تهران - قم

# مدرسه

# نویسندگی

# پنجشنبه‌ها

# کلاس

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۷ آبان ۱۳۹۴
  • :: بداهه

برای پرورش خلاقیت بچه‌های مقطع راهنمایی (سابق!) معمولاً از بازی‌های ریاضی کمک می‌گیرند. پیشنهاد من به طور خاص «سودوکو» است. نکته‌ی قابل توجه در این بازی برای من این است که این بازی اصلاً یک بازی ریاضی نیست. بلکه یک بازی استراتژیک و خلاقانه برای حل مسأله است که بجای اعداد یک تا نه می‌شود ۹ تا میوه یا ۹ تا رنگ در نظر گرفت و بازی را انجام داد.
در حقیقت بازیکنان این بازی از هیچ کدام از مهارت های ریاضی -حتی مهارت‌های اولیه‌ی جمع و تفریق- برای حل مسأله استفاده نمی‌کنند. بلکه باید به شیوه‌های گوناگون و با استراتژی‌های مختلف به جدول حمله کنند و سعی کنند از میان احتمالات موجود، درست‌ترین‌ها را برگزینند.
از جمله ویژگی‌های سازنده‌ی این بازی آن است که وقتی آن را ترک می‌کنید و به سراغ زندگی‌تان می‌روید هرگز و در هیچ لحظه‌ای موضوع آن ذهن شما را مشغول نمی‌کند -هر چند که ممکن است وسوسه‌ی انجام آن با شما باشد- اما آن‌چه از این بازی آموخته‌اید ناخودآگاه در فرایند زندگی‌تان وارد می‌شود.
«خلاقیت» و «مهارت حل مسأله» از جمله چیزهایی که مدارس معمولاً یاد نمی‌دهند. اگر تا بحال امتحان نکرده‌اید توصیه می‌کنم حتماً با مداد امتحان کنید. البته این سایت خوب را هم ببینید.

# تربیت

# مدرسه

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴
  • :: بداهه

برای اولین بار در تاریخ یک دهه معلمی یه نفر تونست توی درس و امتحان من نمره‌ی زیر ده بگیره!
امتحان تاریخ پایان ترم گرفتم از پرسش‌های نمونه‌ی آخر درس‌ها، دانش آموز نمره‌ش شده ۵.۷۵ . رفتیم با مسئول آموزش مدرسه نشستیم پای سیستم حساب کردیم که اگر ۸ بشود واحد را پاس کرده. (جمع نمره مستمر و پایانی اول و دوم با ضریب فلان حداقل باید بشود صد!)

مسخره‌ترین قسمتش این بود که باید می‌گشتم از بین جواب‌های خالی و غلط دو نمره ارفاق می‌کردم.

# امتحان

# مدرسه

# کلاس

  • ۰ نظر
  • شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۴
  • :: بداهه

نشسته‌ام روبروی مدیر پرسابقه‌ترین، مجهزترین و بهترین دبیرستان غیردولتی شهر. می‌خواهد برایش تاریخ دوم علوم انسانی بگویم.
با تعجب می‌پرسم: «به خاطر درخواست اولیا تصمیم گرفتید امسال دانش آموز علوم انسانی هم جذب کنید؟»
به شکل غیرمنتظره‌ای ابروها را در هم می‌کشد و مصمم می‌گوید: «نه... نه... من اگر بخواهم سه تا کلاس را هم ریاضی پر می‌کنم: هر کلاس سی نفر. متقاضی زیاد داریم. اما به خاطر فرمایش رهبری که علوم انسانی مظلوم افتاده و به داد علوم انسانی برسید احساس وظیفه می‌کنم که یک کلاس را علوم انسانی بگیرم. می‌دانم چون سال اول است پانزده نفر هم نمی‌شوند. اما مهم نیست. به شما قول می‌دهم که دانش آموز ضعیف نگیرم.»

دستش را ببوسم؟

# تاریخ

# رهبر

# قم

# مدرسه

# کلاس

  • :: بداهه

دعوت شده‌ام بروم تیاتر. راجع به گربه‌هاست.
عشق هنر بود. صدای خوبی هم داشت. قرائت بلد بود و اواسط دوره متوسطه نفر اول مسابقات اذان منطقه شد. سال سوم و چهارم رفت توی کار موسیقی‌های زیر زمینی و پاپ می‌خواند. برای رفیق رپرش بیت می‌نوشت و با او فیت می‌داد. این چیزها را خودش یادم داد. جهادی هم با هم رفتیم حتی. کاشان هم؛ یزد هم. بعد از کنکور نه چندان درخشان ریاضی، رفت که خلبان بشود. هفت خان رستم را رد کرد و آخر با یک بهانه‌ی مثلاً امنیتی ردش کردند. افتاد دنبال عشق اولش: تیاتر...
*
دعوت نشده‌ام بروم تیاتر. از آخرین تماسی که با هم داشتیم پنج سال می‌گذرد. خبرش را اتفاقی دیدم. مصاحبه‌اش را گوش کنید.
این می‌تواند صدای هر کدام از شما باشد.

# آدم‌ها

# مدرسه

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴
  • :: بداهه

امروز آخرین جلسه‌ی تدریس در پایه‌ی اول دبیرستان را با خاطره‌ای خوش و گرفتن عکس یادگاری با بچه‌های خوب یک مدرسه‌ی با اصل و نسب به پایان بردم.
امروز و دقیقاً در انتهای یازدهمین سال معلمی، پایه‌ی اول دبیرستان برای من تمام شد. من بعد از این هیچ‌گاه معلم پایه‌ی اول دبیرستان نخواهم بود. شاید کلاسی در پایه‌ی نهم یا دهم و یازدهم داشته باشم، اما اول دبیرستان با همه‌ی ویژگی‌های منحصربفردش دیگر تمام شد.
مهم ترین ویژگی اول دبیرستان برای من، ویژگی «فراموش‌شدنی بودن» آن بود. بچه‌های این پایه از نظر روحی و عقلی مستعد هدایت و راهنمایی به سوی آینده‌ای روشن هستند و هیچ دانش‌آموزی در این سن بد نیست. با این حال بچه‌های دبیرستانی در سال‌های بعد کم‌تر خاطره‌ای را از سال اول به یاد می‌آورند. همبن ویژگی پایه‌ی اول را سکوی پرتابی برای زندگی آینده کرده بود. سکوی پرتابی که خودش کم‌تر از هر چیز دیگری دیده می‌شد.
*
در روز‌های پیش رو، بیش از بچه‌ها، و بیش از مدرسه، دلم برای پایه‌ی اول تنگ می‌شود. پایه‌ای وحشی و معصوم.

# مدرسه

# معلم

# پنجشنبه‌ها

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴
  • :: بداهه

آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده

بسیجی چاق، بسیجیِ مرده است.

برادر عزیزم
وقت تلف نکن؛ بدو.

یا علی

# بچه‌سید

# دوست

# مدرسه

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴
  • :: بداهه

همکار گرامی و استاد بزرگوار
با عرض سلام و ادب و احترام
در ظل الطاف الهی و عنایات حضرت ولی‌عصر (عج) و به پاس تقدیر و تشکر از تلاش و زحمات جنابعالی در امر تعلیم و تربیت در جمع دوستان و همکاران توحیدی، به قصد آستان بوسی حریم قدس ولایت به سرزمین خراسان بار سفر خواهیم بست.
خاطرات شیرین این سفر معنوی با حضورتان از یاد نخواهد رفت.

زمان: تابستان ۹۴
دبیرستان ...

پ.ن:
دیشب ده ساعت بعد از پیاده شدن از قطار، به زحمت خودم را از تهران رساندم به جلسه‌ی روز معلم مدرسه‌ی قم که این کارت دعوت را بگیرم. وصف العیش...

# قم

# مدرسه

# مشهدالرضا

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴
  • :: بداهه
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون