- ۰ نظر
- جمعه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳
از دریچهی ادب فارسی «دامادیِ فرهاد» به اندازهی لازم و کافی متناقضنما و شیطنت آمیز است و نیازی به شرح و تفصیل و تحشیه ندارد. اضافه بفرمایید که شنبه شب باشد و تهران و بنده هم بنده زاده را زیر بغل بزنم و شرفیاب شوم جهت عرض تبریک و شادباش.
محاسبه بفرمایید میزان تعجب و تحیّر دوستان را و اندازهی بهجت و سرور آقا مصطفی را.
تصویر موجود هم اثر طبع میرزا امیرحسین خان عکاس باشی، ملتزم رکاب همایونی و از ارادتمندان درگاه است.
تو: شما در مورد وام جانبازی خرید خونه اطلاعات دارید؟
من: ...
تو: ...
من: راست باز و پاک باز و امیر باش.
روزی شیخ ما -بوسعید رضی الله عنه- در نشابور بر نشسته بود و جمع متصوفه در خدمت او بودند و به بازار فرو میشدند. جمعی برنایان میآمدند برهنه، هر یک از ارپایی چرمین در پای کرده و یکی را بر گردن گرفته میآوردند. چون پیش شیخ رسیدند، شیخ پرسید: این کیست؟ گفتند: امیر مقامران است. شیخ او را گفت: این امیری به چه یافتی؟ گفت: ای شیخ به راست باختن و پاک باختن... شیخ نعره ای بزد و بگفت: راست باز باش و پاک باز باش و امیر باش
اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابوسعید
از میان چهارهزار شاه بیت معاصر ایران، محمدعلی بهمنی دویست بیت را انتخاب کرده و فصل پنجم با نام دردانه چاپ کرده. انصافاً انتخابهای خوبی است و ابیات ماندگاری در این کتاب جمع شده. برایم جالب بود که تعداد زیادی از غزلها و تک بیتهایی که در صاد منتشر کرده بودم در این کتاب دیدم.
داشتن دردانه را به شما توصیه میکنم. هر چند که این کتاب را -به اصرار خودم- حسین امروز در نمایشگاه کتاب برایم هدیه گرفت!
آخرین جلسه از دومین سالی که برای بچههای سوم دبیرستان «تاریخ معاصر ایران» تدریس کردم سپری شد.
امسال ضمیمهای سه درسی با عنوان بیداری اسلامی به کتاب تاریخ اضافه کردهاند که حجم کار را به بیست و هشت درس افزایش داده است. جالبتر این که یک سال تحصیلی حتی بدون احتساب تعطیلیهای تقویمی مناسبتی به زور بیست و پنج جلسه میشود و معلوم نیست معلم بیچاره و دانشآموزان بیچارهتر چطور قرار است در این زمان فشرده با کتاب تاریخ معاصر ایران (که تنها سرفصل تاریخی بچههای ریاضی و تجربی در دبیرستان است) کنار بیایند! بعلاوه اینکه دو درس از سه درس ضمیمه اصلاً محتوا و رویکرد تاریخی ندارد و صرفاً به نقل اتفاقات رخ داده در چهار سال گذشته در کشورهای اسلامی میپردازد که حتماً نمیتوان به آن نام تاریخ داد.
*
از کلاس امسال راضی نیستم. در بیست و یکی دو جلسهای که داشتیم، نشد که خیلی فیلم و تصویر و کتاب به بچهها نشان بدهم و عمدهی وقتمان به نقل و تحلیل شفاهی مباحث کتاب گذشت.
تو: یاد و خاطرهی معلمانی که یک زمانی تحویل میگرفتند، گرامی باد! مبارکه :)
من: سلام آقا سعید؛ دعا کن حالا که دیگه سانتریفیوژها نمیچرخه، لااقل چرخ زندگی همهی معلمهای یهلاقبا بچرخه. مخلصیم و دعاگو.
تو: امان از رفقای ما که وسط عشق و عاشقی هم متلک سیاسی میندازن!
من: سیاست ما عین عاشقیت ماست آقا سعید!
هر بچهای به طور متوسط تا قبل از پایان دورهی ابتدایی تصویر رسانهای حدود هشت هزار قتل را تماشا کرده است.*
هر چند که این آمار مربوط به کشور آمریکا است، اما فکر نمیکنم تفاوت چندانی با وضعیت ما داشته باشد.
*این آمار را از کتاب «زن در اسلام و غرب» دکتر قدیری ابیانه نقل کردم.