صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

کودکی از جمله‌ی آزادگان    /    رفت برون با دو سه هم‌زادگان
پای چو در راه نهاد آن پسر    /    پویه همی کرد و درآمد به سر
پایش از آن پویه درآمد ز دست      /    مُهر دل و مهره‌ی پشتش شکست
شد نفَسِ آن دو سه هم‌سال او    /          تنگ‌تر از حادثه‌ی حال او
آن‌که ورا دوست‌ترین بود گفت:    /    در بن چاهی‌ش بباید نهفت
تا نشود راز چو روز آشکار    /    تا نشویم از پدرش شرمسار
عاقبت‌اندیش‌ترین کودکی    /    دشمن او بود در ایشان یکی
گفت: همانا که در این همرهان    /    صورت این حال نماند نهان
چون‌که مرا زین همه دشمن نهند    /    تهمت این واقعه بر من نهند
زی پدرش رفت و خبردار کرد    /    تا پدرش چاره آن کار کرد
هرکه درو جوهر دانایی است    /    بر همه چیزیش توانایی است
دشمن دانا که غم جان بود    /    بهتر از آن دوست که نادان بود

مخرن‌الاسرار نظامی گنجوی

# دوست

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۰
  • :: بیت

دو ماه مرخصی می‌خوام با حقوق (!) که فقط بشینم توی خونه کارهای بی‌حقوق زمین مونده رو انجام بدم. هیچ‌کس هم تلفن نزنه. یه روز در میون هم دو ساعت اینترنت داشته باشم کافیه.
سراغ نداری؟

# سبک زندگی

  • ۵ نظر
  • يكشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۰
  • :: بداهه

[ اِ ت ِ ] (ع مص )
درخواستن ... سئوال کردن ...
- اقتراح کردن: درخواستن . طلبیدن
منبع

# زبان

# رازدل

  • :: روایت امروز

چهارصد و چهل کیلومتر مسیر قم-گرمسار-سمنان-دامغان را یک صبح آفتابی زمستانی در کمتر از پنج ساعت می توان پیمود؛ اگر نه تند بروی و نه آهسته. در طول مسیر می شود گردنه ی آهوان را دید که برف نشسته و کاروان سرای قدیمی را که کمر خم کرده. جاده تازه آسفالت و خلوت و مستقیم.
*
شهر صد دروازه ی ساسانی، امروز در و دروازه ای ندارد و در مسیر توسعه ی چند دهه ی اخیر آن چنان که به نظر می رسد مدرن نشده. همه ی جمعیت شهر هفت هزارساله ی ما، سکوهای ورزشگاه آزادی را پر نمی کند؛ هر چند که فقیر ندارد و غیربومی ها دانشجو هستند و کارگر.
قطب شمالی پسته ی ایران مثل بیشتر شهرهای مرکزی این فلات، در دامنه ی کوه خوابیده و اندک آبی اگر هست از قنات های قدیمی و سد جدیدی ست که این دومی البته اقلیم منطقه را به هم ریخته. اندک رطوبت حاصل از دریاچه ی سد، به مزاج باغ های پسته خوش نیامده و مدتی ست محصول را آفت می زند.
*
اما تو این جا در کوچه پس کوچه های «هکاتوم پیلوس» چه می کنی؟
به جستجوی عطر کدامین خاطره ی گمشده ای؟
تعبیر خواب های کودکی ات را می جویی؟
دیر آمدی...
پیر آمدی...

# ایران

# تاریخ

# سفر

  • :: بداهه
  • :: کودکی

یه چیزایی گفتنی نیست.
.
.
.
خوردنیه!

# برادر

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۰
  • :: بداهه

امروز که داشتم گزارش جالبی از انتخابات درون‌حزبی جمهوری خواهان آمریکا می‌دیدم، برای لحظاتی فراموش کرده‌بودم که در حال تماشای یک فیلم مستند هستم. ناخودآگاه فرض گرفته بودم که این هم فیلم سینمایی‌ست!
از بس آمریکا و آمریکایی‌ها را فقط در فیلم‌ها و تلویزیون دیده‌ام، کم کم فراموشم شده‌بود که یه همچین جایی و یه همچون آدمایی فقط توی فیلم‌ها نیست. لازم شد که به خودم و شما یادآوری کنم که:
«آمریکا واقعاً وجود داره. یه جایی اون بیرون -بیرون از تلویزیون- یه جایی هست که بهش میگن آمریکا. یه عده‌ای هستن که اون‌جا زندگی می‌کنن؛ بهشون میگن آمریکایی. اونا هنرپیشه نیستن. اونا جلوه‌های ویژه نیستن. واقعاً هستن. وجود دارن»

# رسانه

# فرهنگ

  • ۷ نظر
  • چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۰
  • :: بداهه

به برکت بوی سیب با چند وبلاگ و وبلاگ‌نویس خوب آشنا شدم که خارج از حلقه‌های ما و حلقه‌های حلقه‌های ما بودند و تابه‌حال افتخار آشنایی و استفاده از مطالبشان را نداشتم.
*
«سقوط آزاد به روایت من» و طلبه‌ی خوزستانی خوش‌قلمی که رتبه‌ی اول ریزنوشته‌های بوی سیب را کسب کرد. کوتاه‌نوشته‌های حقیقتاً موجز آقای لاری‌زاده به قلم شیخ‌صادق خودمان تنه می‌زند و در این هفته‌های خاموشی «ومضات» جای خالی‌اش را برایم سبز کرده‌است.
*
«نسیم منزل لیلی» را هم طلبه‌ای دیگر می‌نویسد به نام آقای آرمین. شگفت‌آورترین اتفاقی که در نوشته‌هایش می‌افتد پاورقی‌هاست. دقیق پاورقی می‌زند و خوب ترجمه می‌کند. خیلی خواندنی‌ست.
*
«شور تشنگی» نوشته‌های جوانی مشهدی‌ست که رتبه‌ی اول نوشته های عاشورایی را گرفت و کربلایی شد. البته رفقای خوبی هم دارد. رفقایی که مثل او اهل قلم و اهل سفر هستند.
*
و حسین سلیمانی عزیز که یک‌جورهایی همسایه می‌شویم و یک جورهایی همکار و کمی دوست و کمی آشنا. «یادداشت‌های یک طلبه» بیش از آن‌که طلبگی باشد رسانه‌ای‌ست و از این لحاظ به آقاسیدعلی و راغب توصیه‌اش می‌کنم.
*
شاعر و وبلاگ شعر خوب هم کم نیست. اما بگذارید در حد سوادم اظهارنظر کنم.

# اداره

# رازدل

  • ۴ نظر
  • سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۰
  • :: بداهه
داشت می‌رفت مشهد.
گفتم: «آدم خوبه تنهاخور نباشه.»
گفت: «یعنی چی؟»
گفتم: «یعنی: یاد آورد از احبا و اصدقا و آن‌چه کرامت کنند، بذل یاران کند.»

# آیین

# مشهدالرضا

# دوست

  • ۴ نظر
  • دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۰
  • :: پیامک

حومه کم کم از حضور خانه‌ها پر می‌شود
شهر دارد کم کم از بیگانه‌ها پر می‌شود

رفته رفته از مسافرهایِ بی قصد سفر
ازدحام خلوت پایانه‌ها پر می‌شود

عده ای در انتظارند این‌که روزی باز هم
کوچه‌های شهر از میخانه‌ها پر می‌شود

نیم هر اسطوره‌ای اغراق راوی بوده است
گوش تاریخ آخر از افسانه‌ها پر می شود

چشم‌های هاج و واج و بهت‌های بی‌دلیل
شهر کم کم دارد از دیوانه‌ها پر می‌شود

اصغر عظیمی مهر

# تاریخ

  • ۱ نظر
  • يكشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۰
  • :: بیت

نفرات حاضر در عکس به ترتیب از سمت راست، آقایان:
مجتبی تونه‌ای دبیر طرح ملی وبلا‌گ‌نویسی بوی سیب، دکتر حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، دکتر لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی، من (!) ، دکتر صوفی معاون محترم صدای سازمان صدا و سیما، حجت الاسلام لطفی نیاسر مدیر رادیو معارف
زمان و مکان: پنجشنبه ۱۳ بهمن ۹۰ ، قم - تالار آیت‌الله فاضل لنکرانی (ره)

# اداره

  • :: بداهه
بعد از سی سال،‌ هنوز هم که به بازار می‌رود، برای پسرانش اسباب‌بازی می خرد -تلافی سال‌های سخت کودکی-

# خانواده

  • :: کودکی
مهمان را خدا می‌آورد؛ خدا هم می‌برد.
صاحبخانه باید عاقل باشد و زود بفهمد که خدا چرا این مهمان‌ها را آورد و چرا آن مهمان‌ها را برد.
قرن‌هاست که باب وحی مستقیم الهی به انسان بسته شده و خداوند از طریق نشانه‌های روزمره با بشر صحبت می‌کند.
صاحبخانه باید گوشش و هوشش تیز باشد.
* در ذکر حالات شبی که با برگزاری اختتامیه‌ی بوی سیب و آشپزی و مهمان‌داری گذشت...

# توحید

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰
  • :: بداهه
  • :: نغز

می‌خواستم یه مطلب بامزه راجع به دلایل تاریخی و فرهنگی که در مورد عید گرفتن روز نهم ربیع‌الاول وجود داره بنویسم. اما اصلاً وقت ندارم. وقتی این مطلب خوب و کامل رو دیدم گفتم فعلاً بخونید تا بعداً سر یه فرصت مناسب راجع به این موضوع حرف بزنیم که:
«چی میشه وقتی همه می‌فهمن یه چیزی اشتباهی شده، اما هیشکی نمی‌تونه کاری بکنه که این غلط تصحیح بشه؟ یعنی همه با تقریب خوبی یقین دارن که یه اتفاق تاریخی یه وقت دیگه‌ای افتاده؛ اما هر سال یه روز دیگه رو یادبود میگیرن!»

# تاریخ

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۰
  • :: بداهه
قضاوت کار سختی‌ست و صدور حکم نهایی سخت‌ترین مرحله‌ی قضاوت است...
از حال و روز این روزهایم این‌جا نوشته‌ام.

# اداره

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۰
  • :: بداهه

دستم رو گرفتی با دستای خالی، یادته؟
دلم رو نشوندی تو باغی خیالی، یادته؟
...
حالا من موندم و این عکسا و مُشتی خاطره
زیر سایه‌بون اون باغ خیالی، یادته؟

# دوست

# کاکایی

  • ۲ نظر
  • دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۰
  • :: بیت

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ
ولاتعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا
ولا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا

صدق‌الله العلی العظیم
کهف - ۲۸

* اسلام را برای همین اوامر و نواهی دوست می‌دارم. این‌ها به زندگی آدم جهت می‌دهد.

# دوست

# توحید

# سبک زندگی

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۰
  • :: ذکر
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون