صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۱۹۴ مطلب با موضوع «بیت» ثبت شده است

گاهی آرام
گاه توفانی

گاهی ابری
و گاه بارانی

پیش بینی نمی‌شوی اصلاً
به زمستان-بهار می‌مانی!
اثر طبع
جناب مستطاب مجتبی تونه‌ای

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
  • :: بیت

«گزینه‌ی روی میزتیم آهو»

امضا:
شیر بیچاره‌تر

# دوست

# شیرآهو

# محبت

  • ۳ نظر
  • چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۲
  • :: بیت
  • :: نغز

شانزده سالگی

# دبلیو

  • ۲ نظر
  • يكشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲
  • :: بیت
  • :: پریشان
  • :: کودکی

بی‌مقدمه دعوت‌نامه فرستادم برایش از بیان بلاگ که بیاید و وبلاگی افتتاح کند در این سامان. به شب نکشید که پیامک فرستاد:

عشق و شباب و رندی، مجموعه‌ی مراد است
چون جمع شد معانی، گوی بیان توان زد

شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست
گر راهزن تو باشی، صد کاروان توان زد

# برادر

  • :: بیت
  • :: پیامک

 آفرینش بر مدار عشق بود
مصطفی آیینه دار عشق بود

در تجلی بر سر بازار عشق
میم او شد مرکز پرگار عشق

تا قلم بر حلقه‌ی صادش رسید
شد الم نشرح لک صدرک پدید

طا طریق عشقبازی را نوشت
فا فروغ سرفرازی را نوشت

یا یقین عشقبازان را نگاشت
خلق عالم بیش از این یارا نداشت

دست حق تا خشت آدم را نهاد
بر زبانش نام خاتم را نهاد

نام احمد نام جمله انبیاست
چون که صد آمد نود هم پیش ماست

# اهل بیت

# پیامبر

  • :: بیت

ای بی‌وفا؛ رسم وفا از پیامک تبلیغاتی نیاموزی چرا؟
او با همه بیگانگی هر روز -حداقل- سه بار به ما سر می‌زند

به مناسبت هفدهم دی ماه

# رسانه

  • :: بیت

بست روی سر عمامه پیغمبر را
رفت تا بلکه پشیمان بکند لشکر را

من به مهمانی تان سوی شما آمده‌ام
یادتان نیست نوشتید بیا؟ آمده‌ام

ننوشتید بیا کوه فراهم کردیم؟
پشت تو لشکر انبوه فراهم کردیم

ننوشتید زمین‌ها همه حاصلخیزند؟
باغ‌هامان همه دور از نفس پاییزند

ننوشتید که ما در دلمان غم داریم؟
در فراوانی این فصل تو را کم داریم

ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه؟
نامه نامه «لک لبیک ابا عبدالله»؟

# اهل بیت

# تاریخ

# هیأت

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۲
  • :: بیت
  • :: بشنو

من: خوش آن زمان که بکوبی در و بگویم کیست؟ / تو در جواب بگویی: گشای در که منم

تو: [...]

من:  یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار...

# برادر

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
  • :: بیت
  • :: پیامک

...
به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد
هنوز مثل گذشته «نگار» می‌گویند

اگر چه در پی آهو دویده‌ام چون شیر
به من اهالی جنگل «شکار» می‌گویند
...

شعر از کاظم بهمنی

# تو

# شیرآهو

  • ۱ نظر
  • جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۹۲
  • :: بیت

خوب و بد هر چه نوشتند به پای خودمان
انتخابی است که کردیم برای خودمان‌

این و آن هیچ مهم نیست چه فکری بکنند
غم نداریم‌، بزرگ است خدای خودمان‌

ما دو رودیم که حالا سرِ دریا داریم‌
دو مسافر یله در آب و هوای خودمان‌

احتیاجی به در و دشت نداریم‌، اگر
رو به هم باز شود پنجره‌های خودمان‌

من و تو با همه‌ی شهر تفاوت داریم‌
دیگران را نگذاریم به جای خودمان‌

درد اگر هست برای دل هم می گوییم‌
در وجود خودمان است دوای خودمان‌

دیگران هرچه که گفتند بگویند، بیا
خودمان شعر بخوانیم برای خودمان‌

شعر از مهدی فرجی

# برادر

  • :: بیت

چهل روزه شده‌اید و دیشب با سلام و صلوات آمده‌ایم قم. ماه رمضان و تابستان و گرما و جاده و پراید و ...
برای شما اما الحمدلله همه چیز فراهم است: خوراک و پوشاک و مسکن مناسب؛ و از همه مهم‌تر مادری که قبول کرده سختی تر و خشک کردن شما دو تا را تنهایی به جان بخرد.
در عدالت خداوند شک می کردم اگر و تنها اگر بهشت را زیر پای مادران خلق نکرده بود.

کسی که کار جهان لنگ می زند بی او
فرشته نیست؛ پری نیست؛ حور نیست؛ زن است

# قم

# بانو

  • :: بیت
  • :: پدر مقدس

...

دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی

...

# تو

# سعدی

# شیرآهو

  • :: بیت

می‌خواهمت اگرچه دلم با تو صاف نیست
بین غریبه‌هاست که هیچ اختلاف نیست

برگرد پیش از آن‌که از این دیرتر شود
این درّه است بین من و تو، شکاف نیست

گنجشک کوچکی که تو سیمرغ خواستی
در مشت توست، آن‌ طرف کوه قاف نیست

بگذار تا مقابل روی تو بگذرم*
در این چنین مقابله امکان لاف نیست

تا چشم تو خلاف لبت حرف می‌زند
حظی‌ست در سکوت که در اعتراف نیست

برگرد زیر بارش باران کنار من…
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست*

غزلی از خانم دکتر عباسلو
*دو مصرع از شیخ اجل سعدی

# تو

# سعدی

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بیت

چو خواهی کهی را همی کرد مه
بزرگی‌ش جز پایه پایه مده

که چون از گزاف‌ش بزرگی دهی
نه ارجِ تو داند نه آنِ مهی

اسدی طوسی

# حماسه

# ادبیات

# فرهنگ

  • ۷ نظر
  • يكشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بیت

باید که ز داغم خبری داشته باشد،
هر مرد که با خود جگری داشته باشد

حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش
در لشکر دشمن پسری داشته باشد

حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل
بازیچه ی دست تبری داشته باشد

سخت است پیمبر شده باشی و ببینی
فرزند تو دین دگری داشته باشد

آویخته از گردن من شاه کلیدی
این کاخ کهن بی که دری داشته باشد

سردرگمی ام داد گره در گره اندوه
خوشبخت کلافی که سری داشته باشد

حسین جنتی

# آزمون

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۲
  • :: بیت
تو: عالم تمام خون شد و از چشم ما چکید / خوبان هنوز منکر دل‌های خسته‌اند
*
شب جمعه، سر اذان مغرب، بی‌شرح و تفسیر.
چیزی ندارم بگویم. فقط دعایت می‌کنم.

# برادر

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲
  • :: بیت
  • :: پیامک
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون