من چی میگم؟
واقعاً لازم است توضیح بدهم که چرا تصمیم گرفتم برای خودم و این کلبهی محقر درویشی نوشابه باز کنم؟ یا اینکه همان
مصرع نوشتهی
افتتاحیهی صاد در بهمن ۸۸ (اول ربیع المولود چهارسال پیش) برای تشریح این موقعیت مضحکی که در آن قرار دارم کافی است؟
در یک جمله بگویم که برای من «صاد» بهانهی با شما بودن است و امروز -به روایت ماه- چهار سال تمام از تولد این بهانهی شیرین میگذرد. «هزارهی صاد» بار دیگر این بهانه را جان میدهد و مزهی با هم بودن را به همهمان میچشاند.
این بلبله چی میگه؟
«یک خط عمودی و سه تا دایره در مقابلش» این تصور شما از شکل هزار است: «۱۰۰۰»؟ اشتباه میکنید.
تصویری که از هماکنون به مدت نامعلومی در
بالاصاد مشاهده میکنید، تصویری از هزار است.
دانشمندان ثابت کردهاند که هزار، شباهنگ، عندلیب، هزاردستان یا همان بلبل خودمان قطعاً همین شکلی است و کاربرد آن در این مکان خیلی هم ایهام دارد.
معرفی میکنم:
بچهها -> بلبل
بلبل -> بچهها
آن عبارت بعلاوه چهارده هم که در سربرگ این ویژهنامه میبینید هیچ معنی بدی ندارد و نشان میدهد که بیش از چهارده نفر در تهیهی «ویژهنامه هزارهی صاد» مشارکت کردهاند.
شما چی میگید؟
توضیحات زیادی دارم که به این یادداشتها اضافه کنم.
شاید اگر حال بیشتر یا کار کمتری داشتم مینشستم و برای تکتکشان جوابیه، تکذیبیه یا اخوانیههای مفصلی مینوشتم. اما حالا وقت گذشتهاست و هلال باریک ماه ربیع در آسمان است و خوانندگان صاد حتی پیامکی پیگیر هستند که هزاره چه شد؟ لذا در لابلای یادداشتها فقط آنجا که مداخله ضروری بوده است در میان دو قلاب [ ] با توضیحات مختصری به محضرتان شرفیاب شدهام.
پیوندهای میانمتنی فراوانی هم در این ویژهنامه هست که به انتخاب دوستان از نوشتههای برگزیدهی صاد هستند. زحمت کلیک بر روی آنها را اگر بکشید احتمالاً سفری در زمان و مکان خواهید داشت.
*
برخی از دوستان یادداشتهایشان را به زبان خوش و سر وقت فرستادند که دمشان گرم!
برخی دیگر با اصرار فراوان و فشارهای پیامکی:
«یادداشتت برسه! ستاد برگزاری هزاره صاد» نوشتههایشان را رساندند که روحشان شاد!
و برخی عذر خواستند و به زمان دیگری حواله کردند که یادشان گرامی!
طبیعتاُ جایزهای که قرار بود با مشارکت «روابط عمومی و امور بین الملل واحد قم و حومه» تقدیم کنیم، اهدا میشود به
یادداشت برگزیدهی این ویژهنامه که میگذارم به انتخاب خودتان. در نظرات بفرمایید که چه کنیم؟
*
یادداشتها را بر اساس زمان ارسال آنها یا به ترتیب قد نویسندگان مرتب نکردهام. بلکه به رسم فهرست پیوندهای مرصاد احتمالاً به ترتیب سن نویسندگانشان، آنها را زیر هم چیدهام. از دوستان همسن و سال عاجزانه تقاضا دارم با هم دعوا نکنند.
در ذکر اسامی نویسندگان هم به اختصار اکتفا کردهام که حکما گفتهاند: «آن چه عیان است؛ چه حاجت به بیان است؟» و سپس افزودهاند: «فضول هرگز نیاسود» [یا یه همچین چیزی]
بیت:
اگر مجنون دل شوریدهای داشت
دل لیلی از او شوریدهتر بود
بفدایتان