صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۱۳۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ» ثبت شده است

-به احتمال قریب به یقین- در هشت سال گذشته حتی یک کلمه در ستایش یا نکوهش محمود احمدی‌نژاد ننوشته‌ام. بارها گفته‌ام که خودم را آدم سیاسی نمی‌دانم و به درد کار سیاسی نمی‌خورم. من از زاویه‌ی فرهنگ به سیاست می‌نگرم و از این لحاظ خوش‌آمد و بدآمدم با عرف رسانه‌های غالب و مغلوب فرق می‌کند. اما نزدیک‌ترین دوستانم جدی‌ترین یاوران و جدی‌ترین منتقدان دولت‌های نهم و دهم و شخص آقای احمدی نژاد بوده‌اند و هستند؛ و از ثمره‌ی هم‌کلامی با آن‌ها در تمام این سال‌ها خوبی‌ها و بدی‌های واقعی او را شنیده‌ام و می‌دانم و نیازی به نقل مجدد یا انکار آن‌ها نمی‌بینیم.
در روزهای اخیر شاهد هستیم که دوست و دشمن موضوع «پایان احمدی نژاد» را در رسانه‌ها داغ کرده‌اند و روا و ناروا بر او می‌تازند و کینه‌های بدر و احد را خالی می‌کنند. بر خودم واجب دیدم که این چند کلمه را خطاب به آقای دکتر احمدی‌نژاد، استاد محترم دانشگاه علم و صنعت ایران، بنویسم و از او نه به خاطر آن‌چه کرد و آن‌چه نکرد، بلکه به خاطر آن‌چه بود و آن‌چه هست تشکر کنم.
*
آقای دکتر احمدی‌نژاد؛
روز ۲۷ خرداد ۸۴ که به همراه پدرم به پای صندوق رأی مسجد محل‌مان رفتیم، دزدکی در برگه‌ی رأی او سرک کشیدم تا ببینم از میان ۸ نامزد متفاوت آن روزها چه نامی را بر روی برگه می‌نویسد: شما انتخاب پدرم بودید. از آن روز -هر چند من به شخص دیگری رأی دادم- اما مسأله‌ی انتخاب پدرم برایم مسأله شد. ۲۲ خرداد ۸۸ هم اتفاقی مشابه همین افتاد. پدر من یک آدم سیاسی نیست. هرگز ندیدم روزنامه بخواند؛ هرگز ندیدم به سایت‌های خبری سر بزند؛ هرگز ندیدم بحث سیاسی بکند. پدر من حتی یک آدم حزب‌اللهی (به معنای متعارف آن) هم نیست. پدر من یک کارگر بازنشسته‌ی نمازخوان است که اوقاتش را در همه‌ی عمر به کار سخت گذرانده‌است  و از همین رو انتخاب‌های او همیشه برای من جالب توجه بوده‌است. در این ۸ سال بارها به این فکر کرده‌ام که پدرم در شما چه دیده‌بود که به راحتی انتخابتان می‌کرد؟ و در این روزها جواب ساده‌ای برای خودم یافته‌ام: «پدرم در شما خودش را می‌دید»
آقای دکتر احمدی نژاد؛
چاقی مفرط آنانی که زمام امور را قبل از شما به دست داشتند، پدرم را آزار می‌داد. او سال‌های سال در تاریکی سپیده‌دم از خانه بیرون زده بود و رزق و روزی خانواده‌اش را جایی بیرون شهر، لابلای چرخ‌دنده‌ها و جرثقیل‌ها جسته بود. او در سال‌های کار و بازنشستگی‌اش در صدها کارخانه‌های صنعتی این کشور دویده بود و هر روز و هر هفته به بهانه‌ی یک کار تازه از این شهر به آن شهرستان سفر کرده بود و هفته‌ها و ماه‌های متوالی دور از خانواده روزگار گذرانیده بود و زندگی‌اش در این سال‌ها هیچ تفاوتی نکرده‌بود. او می‌دید اطرافیانش به چه شتابی از نردبان دنیا بالا می‌روند و با چه سرعتی چاق می‌شوند. او حالا فرصت داشت تا انتخاب کند مردی بر او فرمان براند که چاق نباشد. چرا باید تردید می‌کرد؟
آقای دکتر احمدی‌نژاد؛
من کاری به کارهایی که کردید و نکردید ندارم. در جلسات خصوصی از مدیران معزول دولت‌های سابق -که کینه‌ی‌تان را تا ابد به دل خواهند داشت- شنیدم که اظهارشگفتی می‌کردند از سفرهای شهر به شهر شما و تمسخر می‌کردند حوصله‌ای که در صحبت با پیرمردهای چروکیده و پیرزن‌های روستایی دارید. شنیدم که به جرأت شما در اجرای سهمیه‌بندی بنزین و هدف‌مندی یارانه‌ها غبطه می خورند و به بی‌عرضگی خودشان می‌خندند.
راستش را بخواهید چاقی مفرط آقایان -پیش از این و پس از این- من را هم آزار می‌دهد.
دیدم که بی‌بی‌سی بی‌شرف «مردی با کاپشن بهاری» را تحقیر می‌کند چون عکس گرفتن با سیاهان آفریقا را دوست دارد و دیگرانی را می‌ستاید که از شدت تبختر، روی صندلی معمولی نمی‌توانند بنشینند و باید برایشان مبل سلطنتی مهیا کرد.
آقای دکتر احمدی‌نژاد؛
در سال های گذشته شما رییس جمهور ایده‌ال من نبودید. حتی انتخاب اول من هم نبودید. اما به عنوان یک کارگرزاده‌ی شهرستانی از شما به خاطر آن چه بودید و هستید تشکر می‌کنم. خدا قوت.

# فرهنگ

  • ۹ نظر
  • شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه

این حرف و سخن کهنه ‏اى است که چرا کفاره گناهى را که دیوانه ‏اى در بلخ آلمان و اروپا کرد باید ما در شوشتر خاورمیانه بدهیم‏؟

جلال آل احمد، سفر به ولایت عزراییل، ص 92

*
آقا جلال، بهمن 1341 هفده روز با زنش مهمان دولت اسراییل بود و فرصت یافت تا از نزدیک آنچه را در کتاب ها می خوانده درباره ی اسراییل از نزدیک ببیند. حاصل این دیدار و تحقیقاتی دیگر می شود کتاب «سفر به ولایت عزراییل» که بسیار خواندنی و عجیب است.

# فرهنگ

# تاریخ

  • ۰ نظر
  • جمعه ۱۱ مرداد ۱۳۹۲
  • :: نغز
  • :: کتاب

خلاصه موارد مهم جلسه امروز:
* بین «صفر» و «یک» بینهایت عدد «حقیقی» وجود دارد که هیچ کدام «طبیعی» نیستند. ما بعد از پر کردن تمام فضای ممکن فعالیت فرهنگی از نهادهای موازی، به سمت تأسیس نهادهای بالادستی فرهنگی رفته ایم و از نظر ریاضی این فضا دیگر اشباع شدنی نیست!
* با کارفرما توافق کرده ایم که در انجام این پروژه ی بیهوده انتظار هیچ خروجی مفیدی نداشته باشد. کارفرما هم موافق است که داریم پول مان را حرام می کنیم.
* آقای رییس حاضر شده است درصدی از کیفیت محتوا را فدای تولید شدن این کار بکند. آقای رییس «مهندس» است.
* مبنای غلطِ تصمیم گیری درستِ امروز من: وقتی هیچ گزینه ی ایده آلی وجود نداشته باشد، بقیه ی گزینه ها علی السویه هستند.
* «همکار خوب» از «کار خوب» مهم تر است.

# فرهنگ

# ققنوس

# پنجشنبه‌ها

  • ۳ نظر
  • پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: نغز

دعوت شده‌ام به طبقه دهم یک ساختمان خاص که قبلاً در طبقات دیگران آن سرک کشیده‌ام. مرتفع‌ترین مکانی‌ست که تا به حال با کسی جلسه داشته‌ام.
چند مهندس جوان در پی انجام موازی‌ترین کار فرهنگی کشور هستند و باید متقاعدشان کنم که کمی بهینه باشند. اهداف‌شان مبهم است؛ ابزارها نامعلوم؛ اختیارات نامشخص؛ وظایف گنگ.
از تعریف «کار فرهنگی» و «کار تربیتی» شروع می‌کنم و فرق «نهاد فرهنگی» با «نهاد تربیتی» را توضیح می‌دهم که اولی مخاطب عام دارد و دومی مخاطب خاص و اولی یک طرفه است و دیگری دوطرفه. راجع به تفاوت‌های کارکرد «رسانه» و «مدرسه» حرف می‌زنم و سعی می‌کنم برایشان جا بیاندازم که از هر ابزار فرهنگی انتظارات مشخصی داشته باشند و همواره به شیوه سنجش عملکردشان اهمیت بدهند.
توصیه می‌کنم که به جای تأسیس، به فکر تولید و توزیع و تبلیغ باشند و از حداکثر امکانات موجود در مجموعه مافوقشان بهره ببرند.

متأسفانه در این مقام غیر از نصیحت کردن کار دیگری برای جلوگیری از اتلاف بیت‌المال از دستم بر نمی‌آید.

# اصغرثانی

# تربیت

# رسانه

# فرهنگ

# پنجشنبه‌ها

  • :: بداهه

داش مشتی‌ها و اوباشان و از این طبقه مردمی که از هیچ مناهی و معاصی روگردان نیستند و در مرئی و منظر خاص و عام مرتکب هر نوع گناه و کار زشتی می‌شوند، همگی چپق‌های خود را شکسته و خرده تکه‌های آن را در جلو عمارت کمپانی انباشتند و با ناسزا گفتن به کمپانی رژی فریاد می‌کردند: «من شراب را علانیه و برملا می‌خورم و از هیچ باکی ندارم. ولی چپق را تا آقای میرزا حلال نکند دم هم نخواهم زد. من عرق را به امید شفاعت صاحب‌الزمان می‌خورم؛ چپق را به چه امید بکشم؟»

تحریم تنباکو، ابراهیم تیموری، شرکت کتاب‌های جیبی

به نقل از:
 چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه

# حماسه

# شیعه

# ایران

# تاریخ

# فرهنگ

  • :: روایت امروز
  • :: کتاب
...عجب خدمتی به ملت و مردم می‌کنید. هر کس هم که تریاک‌کش نبود حالا چپوق تریاک می‌کشد. قلیان چرس را عجب رواجی دادید. مرد که بی‌جهت قلیان را ترک نمی‌کند؛ لابد است برود یا تریاک بکشد و یا چرس یا هر نجاستی که گیرش بیاید سر قلیان بگذارد، بکشد و دیوانه شود...

از مکتوبات ناصرالدین‌شاه قاجار
خطاب به آیت‌الله العظمی سیدمحمدحسن حسینی (میرزای شیرازی)

نقل از:
چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه

# حماسه

# شیعه

# ایران

# فرهنگ

# تاریخ

  • :: روایت امروز
  • :: کتاب

...
به آن قول معروف: «سیاست زاییده ی فرهنگ است. هیچ فرزندی نمی تواند مادر خود را بزاید.» پس بکوشید در کار فرهنگی (تولید، توزیع، تبلیغ) تا فرومایگان داعیه دار سروری نشوند.
...
آدم ناشی خودش را در معرکه ی امداد و نجات نمی اندازد الا به دو شرط: اطمینان از عدم ضعف شخصی و شخصیتی و اطمینان از وجود همکاران مجرب که او را در حین عملیات بیاموزند و نگه دارند.
...
آن بدیهی ترین اصول تربیتی که گذر زمان و گردش ایام رایگان به مربی می آموزند، جوان باید عرق بریزد و رنج ببرد تا بیاموزد و به کار بندد.
...
هر مربی نسخه ی خودش را برای متربی می پیچد و این سرآغاز سقوط است. «خدایی» را جانشین «پیامبری» و «پدری» را جایگزین «برادری» نکن.
...

# فرهنگ

# تربیت

# مدرسه

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: نغز

چه چیزهای مثبتی در یازدهمین انتخابات می‌بینم:

* بعد از ۱۶ سال مردی منتخب جمهور است که لااقل در دوران اختناق و طاغوت برای انقلاب سیلی خورده‌است. (نگاه کنید به «بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون» ۲۲ دی ۸۸) می‌توانم دلم را خوش کنم که بیش‌تر از قبلی‌ها دلش برای گذشته‌ی پر رنج و محنت این ملت بسوزد.

* هفتمین منتخب جمهور پیرترین منتخب جمهور است. در روز انتخابات ریاست جمهوری سید ابوالحسن بنی‌صدر ۴۶ ساله، محمدعلی رجایی ۴۸ ساله، سیدعلی حسینی خامنه‌ای ۴۲ ساله، اکبر هاشمی رفسنجانی ۵۵ ساله، سید محمد خاتمی ۵۴ ساله و محمود احمدی نژاد ۴۹ ساله بودند. شیخ حسن روحانی اما امروز ۶۵ ساله است و همان‌قدر که سن و سالش به او اجازه‌ی ماجراجویی‌های تند سیاسی نمی‌دهد، مستعد عمل به شعار محوری‌اش یعنی «اعتدال‌گرایی» است. او به قول معروف «آردهایش را بیخته و الک‌هایش را آویخته» و با منش «صلح کل» احتمالاً همان‌قدر که برای طیف اصلاح‌طلب بی‌فایده‌است برای اصولگرایان هم بی‌خطر باشد.

* این انتخاب قابلیت کمک به کاهش شکاف اجتماعی امروز ایران را دارد. به ناراحتی خودم اهمیتی نمی‌دهم وقتی بعد از مدت‌ها خنده را بر چهره‌ی برخی از مردم و دوستانم می‌بینم. همه از «تدبیر» و«امید» خوش‌شان می‌آید؛ درماندگان و نا امیدان بیشتر.

* هر چند که در اقتصاد هم مثل سیاست تبحری ندارم، اما متوجه شباهت فراوان برنامه‌های اقتصادی منتخب یازدهم جمهور با ایده‌آل‌های دولت نهم و دهم شده‌ام. «تولید ثروت ملی» در کنار «توزیع عادلانه ثروت» شعار متوازن و مقبولی است. در نظر بگیرید که دولت یازدهم با توجه به رأی حداقلی که از مردم گرفته برای بقای خود ناچار است به این وعده‌ها عمل کند.

* حضور استاد دکتر حسام‌الدین آشنا در جایگاه ارشد مشاوران شیخ حسن روحانی همان‌قدر که در ابتدا عجیب به نظر می‌رسید، امروز امیدوار کننده‌است. این نکته‌ی مهمی‌ست که نباید دست کم بگیریم.

***
پ.ن:
این نوشته را به اصرار دو برادر عزیزم نوشتم که خیرخواه هستند و دلسوز. اگر به میل خودم بود هرگز در این مورد اظهارنظر رسمی نمی‌کردم.

# انقلاب

# فرهنگ

# رسانه

  • ۵ نظر
  • دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه

س: چرا جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را دوست دارم؟
ج: چون هویت خودم به عنوان یک آدم «به مسائل فرهنگی بیش از هر چیز دیگر اهمیت دهنده» را به شخص وحید جلیلی و خط فکری او، که از اردیبهشت ۸۲ با انتشار سری جدید ماهنامه سوره رونمایی کرد، مدیونم و در ده سال گذشته، گام به گام با نگاه انقلابی و تحول‌خواه جریان جبهه فرهنگی انقلاب پیش آمده‌ام و رشد کرده‌ام. به نظرم زاویه نگاه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به مسائل فرهنگی جامعه‌ی ما سالم و واقعی‌ست و برخلاف اکثر منتقدان وضع موجود، جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی اهل ارائه ی راهکار و انجام وظیفه در قبال شعاری است که می دهد. ادعای دوستی من با جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نیازی به اثبات ندارد و دلبستگی‌ام به جوانه‌هایی مثل جشنواره‌ی فیلم عمار واضح است. به طور خلاصه مؤلفه‌های «آرمان‌گرایی»، «جوان‌گرایی» و «ولایت‌مداری» را اصلی‌ترین مزیت این طیف فرهنگی می‌دانم.

س: چرا به سعید جلیلی رای نمی‌دهم؟
ج: چون جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را دوست دارم و ورود این طیف (به مثابه آخرین ذخیره‌ی فعلیت‌یافته‌ی تفکر حضرت روح‌الله در استمرار اهداف فرهنگی انقلاب) به عرصه‌ی سیاست امروز ایران را مساوی با لگدمال شدن تمام جوانه‌های تازه‌رسته‌ی این جبهه فرهنگی در عرصه‌ی تفکر، هنر و رسانه می‌دانم. به نظرم ورود جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی -که هنوز دوران بلوغ را شروع نکرده- به جریان رسمی سیاست ایران نه تنها هیچ فایده‌ای برای انقلاب فرهنگی ندارد؛ بلکه ضرر آن فقط برای فرهنگ انقلابی خواهد بود.

*
پ.ن:
- قبلاً هم بارها گفته‌ام و نوشته‌ام که من آدم سیاست نیستم و به همه‌ی این چیزها از دریچه‌ی فرهنگ نگاه می کنم.  لذا حتماً طرف مناسبی برای مشاوره‌های سیاسی شما نیستم و نظراتم هیچ‌گونه حجیتی برای دیگران نخواهد داشت.
- بنده ساز و کار اصلاح و ارتقای فرهنگی را چیزی فرای ساختارهای دولتی و رسمی می‌دانم و انتظاراتم از مدیر دولت در عرصه‌ی فرهنگ با مشهورات  و مقبولات عامه تفاوت دارد. لذا ملاک‌هایم برای انتخاب خدوم‌ترین گزینه به فرهنگ با شما بسیار متفاوت است.
- دوستانی که اهل محاسبات دقیق برای یافتن نامزد اصلح هستند را به مطالعه‌ی شاخص‌های نامزد اصلح برای ریاست جمهوری یازدهم دعوت می‌کنم.
- بنده یک رأی دارم و آن هم مخفی‌ست که ان‌شاءالله در سبد اصولگرایی خواهد بود.

مطالب مرتبط قبلی:
حماسه سیاسی -۱
حماسه سیاسی -۲

# حماسه

# انقلاب

# فرهنگ

  • :: بداهه

چو خواهی کهی را همی کرد مه
بزرگی‌ش جز پایه پایه مده

که چون از گزاف‌ش بزرگی دهی
نه ارجِ تو داند نه آنِ مهی

اسدی طوسی

# حماسه

# ادبیات

# فرهنگ

  • ۷ نظر
  • يكشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بیت

از لحاظ تاریخی‌اندیشی ترجیح می‌دهم رییس الوزرای آتی سرزمین ایران از اهالی خراسان باشد؛ مردی از دیار خواجه نظام الملک و خواجه نصیر طوسی و شمس‌الدین محمد صاحب‌دیوان و برادرش عطاملک جوینی.
هر چند که از لحاظ وابستگی تاریخی نامزدها، دو نفر از اهالی ری، مؤلف کتاب تاریخ معاصر ایران –دوره‌ی متوسطه- هستند!

# حماسه

# انقلاب

# تاریخ

# فرهنگ

  • ۳ نظر
  • شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه

بالاخره استاد گرامی امروز موضوع مقاله پایانی من را قطعی کردند:
«سفرهای شیعیان به بیت المقدس؛ از ناصرخسرو تا جلال آل احمد»

ایده‌ی خلاقانه‌اش از خودم است! پیش تحقیق هم انجام شده. استاد هم تا آخر تیرماه مهلت عنایت فرمودند. خدایشان خیر کثیر دهاد.

# دانشگاه

# تاریخ

# فرهنگ

  • ۳ نظر
  • جمعه ۲۳ فروردين ۱۳۹۲
  • :: بداهه

«...
کارشناسان استعمار با کمال تزویر و حیله، با اسم اسلام دوستی و شرق شناسی پرده‌های ضخیمی بر چهره نورانی اسلام کشیده و اسلام را با معماریها و نقاشیها و ابنیه عالیه و هنرهای زیبا معرفی نموده و حکومتهای جائرانه ضد اسلامی اموی و عباسی و عثمانی را به اسم خلافت اسلامی به جامعه‌ها تحویل داده‌اند، و چهره واقعی اسلام را در پشت این پرده‌ها پنهان نگاه داشته؛ به طوری که امروز مشکل است ما بتوانیم حکومت اسلام و تشکیلات اساسی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن را بر جوامع بشری - حتی مسلمین - بفهمانیم. باید کوشش کرد و پرده از تبلیغات مسموم چند صد ساله اجانب برداشت...»

۲۷ تیرماه ۱۳۴۹، نجف

# غرب

# فرهنگ

# تاریخ

# روح‌خدا

  • :: روایت امروز

باسمه تعالی
برادر بزرگوار جناب‌آقای محمد مهدوی‌اشرف
مدت‌ها بود که نوشته‌ای این‌چنین مرا به شوق نیاورده بود. دقت نظر، پی‌جویی، موشکافی و قدرت استنتاج جنابعالی در مقاله‌ی «این جنگ واقعیت دارد» برایم بسیار آموزنده و امیدآفرین بود.
توفیق پیروی خودم و برادرانم را از این منش و روش خردمندانه از درگاه خداوند متعال خواستارم.
والحمدلله رب العالمین

# رسانه

# فرهنگ

  • ۴ نظر
  • چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز
اگر راست بودن این نقل قول رو از بی بی سی بپذیریم:
...یک سخنگوی خانواده سلطنتی بریتانیا گفت که کیت، عروس ولیعهد، پیش از مراسم اعطای مدال رشته پرتاب دیسک پارالمپیک "توجیه شده بود" که با مهرداد کرم زاده دارنده ایرانی مدال نقره این رشته دست ندهد.
من نتیجه می‌گیرم که بالاخره یه حکم ساده ی رعایت محرم-نامحرم در سطح جهانی «امر به معروف و نهی از منکر» شده و جواب داده. خب یعنی اصلاً بعید نیست اگر روی برخی دیگر از احکام پافشاری کنیم بالاخره یه روزی دنیا به نفع ما کوتاه بیاد و توجیه بشه.
قابل توجه خاص دوستانی که موازنه‌ی رفتارهای بین‌المللی به ضرر اسلام رو لازمه‌ی گفتگوی تمدن‌ها میدونن و همین طور قابل توجه دوستانی که فکر می‌کنن رعایت عرف اسلامی جلوی داور یه مسابقه‌ی هنری از پرنسس بریتانیای کبیر(!) نشدنی‌تر است.

# دین

# فرهنگ

# ورزش

# پلاس

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۱
  • :: بداهه
بسیج سیاسى است،

اما سیاست‌زده نیست، سیاسى‌کار نیست، جناحى نیست؛

بسیج مجاهد است،

اما بى‌انضباط نیست، افراطى نیست؛

بسیج عمیقاً متدین و متعبد است،

اما متحجر نیست، خرافى نیست؛

بسیج بابصیرت است،

اما ازخودراضى نیست؛

بسیج اهل جذب است - گفته‌ایم جذب حداکثرى -

اما اهل تسامح در اصول نیست؛

بسیج غیور است، پاسدار خطوط فاصل است؛
بسیج طرفدار علم است،

اما علم‌زده نیست؛

بسیج متخلق به اخلاق اسلامى است،

اما ریاکار نیست؛

بسیج در کار آبادکردن دنیاست،

اما خود اهل دنیا نیست.

این شد یک فرهنگ.

۹۰.۰۹.۰۶

# فرهنگ

# رهبر

  • ۳ نظر
  • يكشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۱
  • :: روایت امروز
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون