صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

فیلم لکه

به لطف یکی از همکاران، امروز فیلم کوتاه داستانی «لکه» کار تازه‌ی محمدباقر مفیدی کیا را دیدم.
از نظر فنی کار متوسطی بود و از نظر قصه هم از یک جمله‌ی کوتاه که در ابتدای کار دولت یازدهم به طعنه بین دوستان ما رد و بدل می‌شد، داستان خوبی پرداخته بود.
لکه جزییات هنرمندانه‌ی زیادی داشت که لازمه‌ی کارهای کوتاه و خلاقانه است. جزییاتی که احتمالاً چند سال بعد بهتر دیده خواهد شد.

# فرهنگ

# انقلاب

# سینما

  • :: بداهه

در ابتدای جلسه از من خواستند تا خودم را معرفی کنم. خیلی کار سختی نبود. قابل قبول هم بود؛ تحصیلات و تجربیات و ...
بعد خواستند تا دیدگاهم را نسبت به موضوع «سواد رسانه‌ای» روشن کنم. در حقیقت می‌خواستند ارزیابی کنند که آیا نوع نگاهم با سیاست‌های کلان مجموعه‌شان هم‌خوانی دارد یا نه؟ به هر حال قرار بود بپذیرند که در چند جلسه برایشان سخنرانی کنم.
انتخاب سختی داشتم. باید محافظه کاری می‌کردم و یکی به نعل می‌زدم و یکی به میخ. چند جمله‌ای در تحسین اقدامات فن‌آورانه مجموعه‌شان حرف می‌زدم و چند جمله‌ای هم از رویکرد خوش‌بینانه‌شان به رسانه انتقاد می‌کردم.
اما نمی‌دانم چه شد که خودم را بروز دادم. خود حقیقی خودم را. احساس کردم غش در معامله می‌شود اگر اولش آخرش را نگویم.
اسم آوینی را که آوردم لب و لوچه‌شان آویزان شد. امیدشان را نا امید کرده بودم.
*
هویت فکری من از جوانی با اندیشه‌های سید مرتضای آوینی گره خورده است. تقصیر خودم نیست. از آن گریزی هم ندارم.

# رسانه

# آوینی

# مدرسه

  • :: بداهه

پارک شهر، محوطه‌ی بزرگی دارد برای نگهداری پرندگان.
چندین قفس‌ بزرگ و محوطه‌ای رو باز و وسیع که انواع پرندگان پرنده و نپرنده را در آن جای داده‌اند.
لابلای سه جلسه‌ی مهم اداری، تربیتی و معرفتی، از ساعت شش صبح تا ده شب، چند دقیقه‌ای تماشای کبک و غاز و بوقلمون حال و هوای آدم را عوض می‌کند.

# تهران‌گردی

# میم.پنهان

# پنجشنبه‌ها

  • ۳ نظر
  • پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲
  • :: بداهه

همیشه فکر می‌کردم مراحل حرکتی کودک به ترتیب زیر است:
خوابیدن به پشت؛ غلت زدن و خوابیدن به شکم؛ نشستن؛ سینه خیز رفتن؛ چهار دست و پا رفتن؛ روی پا ایستادن

اما عملاً مراحل حرکتی دو قلوها بعد از نشستن چیز دیگری است:
بعد از مرحله‌ی نشستن، قبل از این که بخواهند خودشان برای حرکت تلاشی بکنند، اصرار می‌کردند که آن ها را روی پا بایستانیم.
و حالا که کمی بزرگ تر شده‌اند به جای چهار دست و پا رفتن، عقب‌خیز می‌روند و هم خودشان و هم ما از این کار تعجب می‌کنیم. یعنی همه‌ی توانشان را برای دور شدن به کار می‌برند و با تلاش قابل تحسینی چهار دست و پا به عقب می‌روند.
البته پسر از دختر زرنگ تر است.

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۲
  • :: پدر مقدس

بعد از شش ماه رفت و آمد و جلسه و ... امروز دوستان به این دو تعریف از «تربیت» رضایت دادند و صلوات شروع جلسه را فرستادیم!

تعریف تربیت:

۱- رفع موانع رشد
۲- بسترسازی هدفمند رشد متعادل انسان

# آموزش

# تربیت

  • ۷ نظر
  • سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: نغز

تیزر سه دقیقه‌ای فیلم «چ» ابراهیم حاتمی کیا روی سایت فیلم منتشر شده.
یه جمله‌ای میگه اصغر وصالی (بازیگر: بابک حمیدیان) آخر تیزر که فکر کنم اول و وسط و آخر همه‌ی راهبرد انقلابی ماست:

«
یادتون نره:
ننگ بر جنازه‌ی پاسداری که تو خشاب اسلحه‌ش فشنگ مونده باشه.
برید سر پست‌هاتون.
»

*
اگر با قصه‌ی زندگی چمران زندگی کرده باشی؛
اگر با خاطرات مریم کاظم‌زاده (همسر اصغر وصالی) گریه کرده باشی؛ + ، +
اگر سر مزار پاوه‌پاره‌ها فاتحه خونده باشی؛
همین سه دقیقه کافیه که به «ابراهیم» سلامی دوباره کنی. سلام ابراهیم!



# شهید

# انقلاب

# سینما

# سبک زندگی

  • ۲ نظر
  • دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۲
  • :: بداهه

امروز در محل کار، جلسه‌ای داشتیم با کسی که پنج سال درس حوزوی خوانده؛ شش سال کارشناسی و کارشناسی ارشد اقتصاد گرفته؛ بعدش چهار سال کارشناسی کامپیوتر خوانده و دوباره رفته چهار سال کارشناسی روانشناسی خوانده و حالا دانشجوی دکترای قرآن و اقتصاد است.
من دیگه حرفی برای گفتن ندارم.

# اداره

  • ۲ نظر
  • يكشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۲
  • :: بداهه

روزانه ده‌ها نفر در کشور ما بر اثر تصادفات رانندگی کشته می‌شوند.
اکثر این تصادفات در جاده‌ها و بزرگراه‌ها اتفاق می‌افتد و خیلی از آن‌ها ناشی از نقص فنی یا ضعف ایمنی خوردوی پراید و یا بی‌دقتی رانندگان آن‌هاست.
*
تجربه‌ی جالبی است «تجربه‌ی حس مرگ» ؛ «تجربه‌ی مرگ نزدیک» ؛ «تجربه‌ی نمردن تصادفی». اما هرگز قبل از این فکر نمی‌کردم این‌همه ناراحت کننده باشد.
مرگ ارزانی است مرگ تصادفی. آدم ناراحت می‌شود وقتی نمی‌میرد و با خودش فکر می‌کند یعنی قرار بود این‌طوری بمیرم؟ یک تانکر هجده چرخ با صد کیلومتر سرعت از سمت راست و عقب به پراید متوقف در کنار جاده بزند و من راننده‌ی پراید باشم؟ به همین ارزانی؟ این که خیلی حیف می‌شود. نه این که چون من مردم حیف بشود. چون این‌طوری مردم حیف بشود.
*
خب هیچ اتفاق خاصی نیفتاده. نه تصادفی شده و نه کسی مرده. باد مرگ اما تکانم داده: باد یک تانکر هجده چرخ با صد کیلومتر سرعت.

# زندگی

  • :: بداهه

این تصویر را باید خیلی قبل‌ترها منتشر می‌کردم.
مربوط می‌شود به یکی از نوشته‌های قدیمی: «مادرشوهر»

# طعام

# خانواده

# سبک زندگی

  • :: عزیز

جلسه‌ی گفتگو و پرسش و پاسخ با صد و پنجاه نفر از بچه‌های یک دبیرستان خوب تهران با موضوع مهارت‌های زندگی در دنیای دیجیتال.

از بین هفتاد تا سوال مکتوب که درمیان برنامه به دستم رسید، نیمی از آن‌ها درباره‌ی علت فیلتر شدن ویچت و فیس‌بوک بود.
ظاهراً نوجوانان شهر تهران خواسته‌هایی فراتر از رفع فیلتر این دو تا سایت ندارند.

بعید می‌دانم اگر این جلسه را با صد و پنجاه نفر از دانش‌جویان یکی از دانشگاه‌های خوب تهران هم برگزار کنم، سؤالات و خواسته‌هایشان خیلی فرقی داشته باشد.

یادت بخیر شاعر!
کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟

# رسانه

# دانشگاه

# پنجشنبه‌ها

# مدرسه

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۲
  • :: بداهه

سنگ قبر
حکاکی شده ساده (بدون تصویر)
در ابعاد ۱۲۰ در ۵۰ سانتیمتر
۲۱۰ هزار تومان

# حماسه

# زندگی

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۲
  • :: بداهه

هفته‌ی دل‌سوزاندن‌ها شروع شده.
شبیه مرغک زاری نشسته‌اند روبروی حرم و پیامک می‌فرستند.
نه یک نفر، نه دو نفر، ...

*
دو سال است مشهد نرفته‌ام. دو سال.

# مشهدالرضا

# دوست

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۲
  • :: پیامک

بی‌مقدمه دعوت‌نامه فرستادم برایش از بیان بلاگ که بیاید و وبلاگی افتتاح کند در این سامان. به شب نکشید که پیامک فرستاد:

عشق و شباب و رندی، مجموعه‌ی مراد است
چون جمع شد معانی، گوی بیان توان زد

شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست
گر راهزن تو باشی، صد کاروان توان زد

# برادر

  • :: بیت
  • :: پیامک

 آفرینش بر مدار عشق بود
مصطفی آیینه دار عشق بود

در تجلی بر سر بازار عشق
میم او شد مرکز پرگار عشق

تا قلم بر حلقه‌ی صادش رسید
شد الم نشرح لک صدرک پدید

طا طریق عشقبازی را نوشت
فا فروغ سرفرازی را نوشت

یا یقین عشقبازان را نگاشت
خلق عالم بیش از این یارا نداشت

دست حق تا خشت آدم را نهاد
بر زبانش نام خاتم را نهاد

نام احمد نام جمله انبیاست
چون که صد آمد نود هم پیش ماست

# اهل بیت

# پیامبر

  • :: بیت

مهمانان محترم وقتی
به جای سه نفر، چهار نفر بیایند؛
به جای ساعت چهار، ساعت هشت بیایند؛
به جای محل کارم، به منزل بیایند؛
به جای موضوع تربیت مدرسه‌ای به موضوع تربیت فرزند بپردازند؛

حتماً شام هم باید عدسی با قارچ بخورند، نه ماکارونی با ته دیگ سیب‌زمینی.

*
با تشکر از رضا،‌ حسین، محمدرضا و محمدحسن.

# دوست

# ستاد

# ققنوس

# قم

# واحد قم + حومه

  • :: بداهه

از ۸۶ تا ۹۲ ساختش طول کشیده.
حالا که تحویل موقت داده‌اند؛ هنوز آب و برق و گاز و تلفن ندارد. محوطه سازی نشده. آسانسور نصب نشده. کابینت و کولر و شوفاژ ندارد. دیوارها رنگ نشده. کف اتاق خواب‌ها سیمان است. کمدهایش در ندارد. بالکنش حفاظ ندارد. نمای بیرونی اش هم سیمان سفید است.
احتمالا از ابتدای ۹۳ قابل سکونت خواهد بود و از تابستان آینده به آن «منطقه‌ی مسکونی» اطلاق می‌شود.
*
خدا را برای آن‌چه داده و آن‌چه نداده شکر می‌گوییم.

# مسکن

# قم

# زندگی

  • ۲ نظر
  • پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۲
  • :: بداهه
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون