تو: سلام. برای چند کودک بدسرپرست و بیسرپرست چه کارهای فرهنگی میشود کرد؟
من: سلام. خب باید سرپرست خوب براشون پیدا کنی: معلم خوب، دوست خوب، مدرسهی خوب!
# تربیت
- ۰ نظر
- پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲
تو: سلام. برای چند کودک بدسرپرست و بیسرپرست چه کارهای فرهنگی میشود کرد؟
من: سلام. خب باید سرپرست خوب براشون پیدا کنی: معلم خوب، دوست خوب، مدرسهی خوب!
حالا هر کدام از شما دو تا دندان دارید: وسط پایین.
خوردن هر چیزی برایتان جالب و هیجان انگیز است بغیر از غذایی که مادر مخصوص شما میپزد. غذای مخصوص شما ادویه و چاشنی ندارد و در مقابل غذای رنگارنگ سفرهی ما که عطر و بوی هوسانگیزی دارد، متاع بی رونقی است. با این حال گاهی به بازی و خنده، گاهی به حواسپرتی و گاهی به زور به خوردتان میدهیم.
اخیراً کشف کردهایم که همین غذای بیمزه و خاص را هم اگر خودتان با آن بازی کنید و به دهان بگذارید میخورید. حالا زیرانداز بزرگی در خانه پهن میکنیم و شما را با کاسههای غذایتان تنها میگذاریم.
خیلی از دور تماشا دارد.
خدایا!
ما پرتاب نمی شویم به سویی جز آن که تو ما را پرتاب می کنی
و ما به نشانه نمی نشینیم جز آن که تو ما را به نشانه می نشانی
وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـکِنَّ اللّهَ رَمَى
*
خدای را که مبادا
دل از نشانه بیفتد.
فرض کنید امکان برقراری ارتباط با روح ملکوتی شهید بزرگوار سید مرتضی آوینی برایمان میسر شده است و ایشان بیست سال بعد از شهادتشان میتوانند به ما در زمینههای تخصصیشان مشورت بدهند.
از آنجایی که در زمان حیات ظاهری ایشان بسیاری از نوآوریهای تکنولوژیک مثل رایانه، اینترنت، بازیهای رایانهای و تلفن همراه وجود نداشته لذا کلام صریحی از او دربارهی چند و چون این فنآوریهای غربی و نسبت آنها با انسان در دست نیست. پس خواهش میکنم سوالات خود را در حوزهی فنآوریهای نوین رسانهای و تأثیر آن بر انسان و تربیت و ... در نظرهای همین یادداشت مرقوم بفرمایید.
ان شاء الله بعد از دریافت پاسخها از شهید آوینی، نتیجه به اطلاع افراد مشارکت کننده خواهد رسید.
با تشکر
آدمی که مدرک مهندسیش رو قاب کنه بزنه به دیوار؛ بعد بره دنبال دلش و تاریخ (ایضاً مدیریت و علوم تربیتی و علوم اسلامی و هنر و غیره) بخونه، نباید هم انتظار داشته باشه که کسی روز مهندس رو بهش تبریک بگه؛ ولو اینکه صبح تا شب کار مهندسی بکنه!
سایه روشن
بررسی آسیبهای اجتماعی و روانی
بازیهای رایانهای، گیمنت، اینترنت و کافینت ها
از امروز
شنبه تا پنجشنبه
ساعت پنج عصر
رادیو معارف
FM 96
ساختمانهای قدیمی حال و هوای عجیبی دارند. مدام به این فکر میکنم چه آدمهای رنگ به رنگی روزی زیر این سقف بودهاند و روی این پله نشستهاند و به این دیوار تکیه دادهاند؟ هر چقدر که این ساختمانهای قدیمی عمومیتر باشند، هجوم انبوه این سوالها به ذهنم بیشتر میشود. مثل یک بیمارستان، یک مسجد، یک مدرسه.
*
امروز به دبیرستانی در مرکز تهران قدیم رفتم که سال ۱۳۲۹ ساخته شده و هنوز پا بر جا بود. مجموعهی نامتوازنی از ویرانی و بازسازی و خرابی و نوسازی در طول شصت سال. آنچه هنوز از دل ویرانه ها سر پا بود و نفس میکشید دو حیاط به هم مرتبط بود با دو طبقه اتاق و کلاس که همگی رو به حیاط گشوده میشد. در مرز دو حیاط چند درخت کهنسال؛ و در گوشه و کنار، نشانیهایی از تاریخ اجتماعی نیم قرن اخیر.
در راهروها و کلاسها قدم میزدم و به این فکر میکردم که چه پسرهایی در این اتاقها مرد شدهاند؛ چه دانشمندانی پشت این میز و نیمکتها باسواد شدهاند و چه آدمهای بیکاره و بیفایدهای در این حیاط دویدهاند و فریاد کشیدهاند. چقدر در این مدرسه خندیدهاند و گریستهاند. چند نفر چند بار چند جای این بنا دست دیگری را گرفتهاند و یا به کسی پشت پا زدهاند...
*
میبینی؟ شب شدهاست و این فکرها رهایم نمیکند.
معماری داخل واحدها از طرحهای اروپایی بومی شده به نوعی که راحتی یک خانواده ایرانی را ایجاد نماید توسط مهندسین خوش نام داخلی طراحی گردیده به صورتی که هر واحد دارای ورودی مستقل، سرویس مهمان و سالن پذیرایی و ناهارخوری مستقل و آشپزخانه دلباز همراه با صبحانه خوری با دید تهران و بالکن جلوی صبحانه خوری با باربیکیو مجهز به گریل و اینفارارد و آشپزخانه مطبخ جهت پخت و پز با تمامی ملزومات و سینک صنعتی مجزا گردیده و نشیمن اختصاصی و همچنین سالن سینما داخل واحد با پرده و پرژکتور حرفه ای مجهز گردیده. چهار اتاق خواب همراه با سوئیت اختصاصی با ورودی جداگانه و درب آسانسور جداگانه همراه با مینی آشپزخانه مستقل از دیگر امکانات طراحی واحدها میباشد.
در جملهبندیها تغییری ندادهام و عیناً از سایت یک مجتمع مسکونی یازده طبقه در تهران نقل کردهام.
واقعاً ما داریم با خودمان چکار میکنیم؟