- ۰ نظر
- دوشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۲
بست روی سر عمامه پیغمبر را
رفت تا بلکه پشیمان بکند لشکر را
من به مهمانی تان سوی شما آمدهام
یادتان نیست نوشتید بیا؟ آمدهام
ننوشتید بیا کوه فراهم کردیم؟
پشت تو لشکر انبوه فراهم کردیم
ننوشتید زمینها همه حاصلخیزند؟
باغهامان همه دور از نفس پاییزند
ننوشتید که ما در دلمان غم داریم؟
در فراوانی این فصل تو را کم داریم
ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه؟
نامه نامه «لک لبیک ابا عبدالله»؟
سواد رسانهای، درآمدی بر شیوه یادگیری و سنجش
دکتر علی طلوعی
دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها
۲۷۲ صفحه، ۴۵۰۰ تومان
اثر حاضر در ۶ فصل تنظیم شده و نویسنده در آن به تفکیک ویژگیهای سواد رسانهای، فعالیتهای بینالمللی در زمینه سواد رسانهای، اصول، ضرورتها و شیوههای آموزش سواد رسانهای، را مورد بررسی قرار داده است. ضمن آنکه شیوههای پژوهش و ارائه پرسشنامه سواد رسانهای نیز در آن مورد توجه قرار گرفته است.
غیر از شعر خوب، آقای زمانی نیاز به چند تا مشاور عاقل، متدین و جا افتاده دارد که قبل از تولید اثر حالیاش کنند که هر مضمونی در هر قالبی نمی گنجد.
«مرگ بر آمریکا» پرچم یک حرکت راهبردی در تمدن اسلامی نوین است که با خشم و عزم و رجم جمع میشود نه با دانس و ریتم و فرح.
*
خراب کردی برادر من. آهسته آهسته
.
استفاده ایمن از دستگاههای همراهتان
درست این است که: از خدمات ما در حال انجام کارهایی که به دقت و هوشیاری کامل شما نیاز دارند، مانند رانندگی، استفاده نکنید چون خدمات ما ممکن است باعث پرت شدن حواس شما شوند. و البته همیشه هنگام رانندگی از قوانین پیروی کنید.
*
خدمات ما ممکن است باعث پرت شدن حواس شما شوند.
خدمات ما ممکن است باعث پرت شدن حواس شما شوند.
خدمات ما ممکن است باعث پرت شدن حواس شما شوند.
...
فلسفه اسلامی
(طرح درسهایی برای آموزش به کودکان)
مهدی پرویزی
۲۰۰ صفحه، ۸۰۰۰ تومان
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
این کتاب مشتمل بر یازده فصل، در هر فصل پس از بیان اهداف آموزشی و رفتاری و ارائه توضیحی مختصر درباره برخی مفاهیم فلسفی، روشهایی را برای آموزش این مفاهیم به کودکان دوره پیشدبستانی پیشنهاد میدهد.
هدف پیشنهاد اولین بسته آموزشی درس فلسفه به منظور آموزش، سنجش و ارزیابی آن در ابتدایی ترین سطح آموزش عمومی و رسمی ایران (پیش دبستان) است.
آموزش فلسفه به کودکان و نوجوانان با محوریت مکتب فلسفی حکمت متعالیه صورت می گیرد که نخستین مرحله آن، آموزش به کودکان پنج یا شش ساله است. در این بخش از آموزش، تمرکز بیشتر بر آشنایی کودک با مفاهیم فلسفی است.
امروز بالاخره برای کارهای فارغالتحصیلی رفتم دانشگاه. یک جدول دو در پنج دادند دستم که باید همهی آزمایشگاه ها و کتابخانهها و سایر بخش های دانشگاه مهر می زدند و عدم سوء پیشینهام را تأیید می کردند. بهانهای شد تا در روز آخر تحصیل، با بخشهای مختلف دانشگاهی که دو سال بهصورت غیرحضوری در آن درس خواندم آشنا شوم!
*
اردیبهشت هشتاد و چهار با امین و رضا رفتیم یزد تا من کار تسویهحساب دانشگاه را انجام بدهم. به بهانهی پر کردن همان جدول دو در پنج، سه روز گردش علمی کردیم و کلی تفریحات سالم زدیم به بدن.
چه روزهای خوشی بود. برای انجام نصف روز کار اداری من، دو نفر دیگر هم پایه میشدند که همسفر شوند و به تماشا بیایند. یادم هست که در آن خانهی باستانی دو شب مهمان امیر بودیم و حتی مقداد هم از یک جای دیگری خودش را به ما رساند.
*
امروز معلوم شد که برای نهایی شدن مراحل فارغالتحصیلی باید به یزد بروم و اصل مدرک کارشناسی را بگیرم و برای قم بیاورم. برنامهریزی کردم که یک روز صبح تنهایی با قطار تندرو بروم و عصری برگردم.
حالا که این را می نویسم به این فکر افتادم که: چرا تنهایی؟
من: خوش آن زمان که بکوبی در و بگویم کیست؟ / تو در جواب بگویی: گشای در که منم
تو: [...]
من: یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار...
...
+ نسل ما خیلی در شبکههای اجتماعی اینترنتی اوقات خود را صرف میکند ، این به خلاقیت کمک میکند یا خیر؟
من خودم این ابتلا را داشتم. هفتهای یک بار در اینترنت مینوشتم. در سال ۸۱ تا ۸۴ در سایت لوح. در آن دوره به این نتیجه رسیدم که اگر مثلاً کسی میخواهد شعری درباره ایمان بنویسد، در نوشتههایش نباید چیزی درباره ایمان بنویسد و در اینترنت بگذارد، چرا که ممکن است کسی بگوید این خوب است یا بد. این در روحش تاثیر میگذارد، در حالی که اثرش باید در خلوت شکل بگیرد. مثلاً اگر رمانی درباره تهرانِ قدیم دارم، هیچ مقالهای در این باره نباید بنویسم. بعدتر چیز مهمتری را فهمیدم، اینکه اصلاً چیزی را نباید بنویسم! به این دلیل که من احساس میکردم که مطلب مرتبط باعث میشود که هنگام نوشتن آن مطلب، دیگر درباره آن هیجان نداشته باشم. بعدتر فهمیدم که هروقت مینویسی مقداری از هیجان ذخیره شدهات را بیرون میریزی .یعنی تو با هیجانت مینویسی، با آن شوری که داری فکر میکنی داری کارِ مهمی را انجام میدهی. این هیجانت با آن نوشتن از بین میرود، فلذا من مطمئنم که نباید در اینترنت نوشت.
اگر شخصیت سیاسی بودم جایی برای تخلیه هیجانات این چنینی نداشتم، این توییتر و فیسبوک میشود جایی که هم با آدمها ارتباط بگیرم و هم هیجاناتم را تخلیه کنم.
با این شبکههای اجتماعی به عنوان فعال کاملاً مخالفم! من میگویم در این جمعها باید زنده باشیم ولی ناطق نباشیم، زنده بودن با ناطق بودن خیلی فرق میکند.
پایههای شریعت موسویه بر ده فرمان حق تعالی بنا شده است و عیسویان در امتداد آنان علیالاصول میبایست این ده فرمان را محترمترین بدانند. متن این ده فرمان بنا بر نقل تورات و تأیید برخی روایات شیعه چنین است:
۱- من خداوند خالق تو هستم که تو را از اسارت و بندگی مصر آزاد ساختم.