هدیهی تولد بچهها کتاب گرفتیم و لباس.
لباس را مجبوریم که بالاخره برای بچهها بخریم. اما وقتی کادوپیچ میشود بازدهیاش بالا
میرود!
در مورد هدایای دیگر؛ محاسبه کردهام با اینکه این دو تا
بچه روی هم رفته نصف هر یک از بچههای اقوام و دوستان اسباببازی دارند؛
اما خوشبینانه تا قبل از ورود به مدرسه هم وقت نمیکنند با همینها درست
و حسابی بازی کنند! در حقیقت اسباببازیِ زیاد قرار است جای خالی همبازی
را پر کند -که نمیکند-. بهترین اسباببازی آن چیزی است که نمیشود خرید
(یعنی خواهر و برادر و دوست و پدر و مادر) یا آن چیزی است که به عنوان
اسباب بازی نمیخرید (مثل بشقاب و قابلمه و سبد و کمد و ...)
پس با سه
ساعت پیاده روی در بخش کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب برای بچهها کتابهای
خوبی خریدم که هیچ چیز دیگری نمیتواند جای آن را پر کند. کتابهای رنگی پر از شعرها و نقاشیهای کودکانه. کتابهای کوچک اما پر تعداد و متنوع که هر کدام یک ماجرای مستقل را روایت میکند و از هر کدام میتوان بینهایت روایت متفاوت برای بچهها تعریف کرد. کاری که خیلی دوست دارم و دوقلوها هم استقبال میکنند. هر چند که ممکن است این هدیه چشم خالهقزیها را پر نکند -که نکند-.
پ.ن:
در مورد خرید کتاب کودک ملاحظات زیادی داشتم و وسواس فراوانی به خرج دادم که شرح آن در این مختصر نمیگنجد.
# تربیت
# تولد
- ۰ نظر
- شنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۴