- ۷ نظر
- دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۱
بحث مفصلی آماده کردهام راجع به «مهارتهای زندگی در دنیای دیجیتال» که فردا برای مادران یک دبیرستان خوب تهران ارائه کنم.
همیشه قبل از چنین جلساتی در ذهنم سؤالاتی که ممکن است در حین جلسه پیش بیاید حدس میزنم و پاسخی برایشان آماده میکنم. بعضی وقتها هم سیر بحث را به گونهای میچینم که اصلاً چنان سؤالی پیش نیاید.
تنها سؤالی که اگر بکنند در میمانم و پاسخ معقولی برای گفتن ندارم این است که: «منبع این حرفها کجاست؟» یا «چرا ما باید به این حرفها و توصیهها عمل کنیم؟ مگر شما کی هستید؟»
حق دارند. من نه تحصیلاتی در این موضوع دارم و نه این حرفها را با آدمی خبرهتر از خودم چک کردهام و نه حتی خبرهای میشناسم که به این توصیهها باور داشته باشد. توصیههای من دربارهی «اینترنت و مسألهی رشد» در سطح نظریهپردازی است و میدانم که خیلی از اطرافیانم اساساً با آن مخالفند. باید یک طوری خودم را قانع کنم:
چه میتوان کرد؟ امروز کادر مدرسه من را دعوت کردهاند. اگر روزی دیگر فردی دیگر را دعوت کردند میتواند برود و استدلالهای خودش را بیاورد و لزوم حضور دانش آموزان در اینترنت را تطهیر کند. تکلیف من چیز دیگری ست.
چون اولین دفعهای است که باید برای امتحان بچهها از کتاب تاریخ سوم سؤال طراحی کنم، نمیتوانم حدس بزنم که چه سؤالی آسان و چه سؤالی سخت است.
مثلاً این نمونه را ببینید:
*
رضاخان پیش از رسیدن به سلطنت کدام یک از اعمال زیر را انجام نداد؟
الف) شرکت در مراسم عزاداری محرم
ب) برداشتن حجاب و رواج منکرات
ج) تعطیلی مشروب فروشیها و قمارخانهها
د) جلوگیری از درج مطالب خلاف شرع در مطبوعات
*
خیلی ساده است؟ خیلی تلخ است؟ خیلی عبرت آموز است؟ خیلی تاریخ تکرار می شود؟
10:00
شهر ری، زیارت و بازدید از حرم حمزه بن موسی، عبدالعظیم حسنی و طاهر بن زین العابدین علیهم السلام، مروری بر تاریخ شکل گیری حرم و معماری آن، مروری بر حوادث مهم تاریخ معاصر مرتبط با حرم، زیارت مزار ملاعلی کنی و آیت الله شاه آبادی و آیت الله کاشانی، عبور از مدفن ناصرالدین شاه، فاتحه خوانی برای ستارخان در باغ طوطی و طیب حاج رضایی در صحن مصلی، اشاره به محل مقبره رضاخان و محوطه پیرامونی آن و مرور وقایع بهمن ۵۷
11:30
مترو شهر ری تا مترو امام خمینی، توقف در ابتدای خیابان امام و شرح توسعه حصار تهران، اشاره به جایگاه میدان مشق، میدان توپخانه، خیابان امین السلطان و لاله زار، خیابان چراغ برق، بانک شاهی، معرفی اجمالی محوطه فعلی میدان مشق (موزهها، پست ایران، سر در باغ ملی و...)، سوار شدن به ماشین دودی در ابتدای خیابان باب همایون و عبور از خیابان ناصرخسرو، عبور از مقابل دارالفنون و کوچه مروی و شمس العماره، توقف در مقابل کوچه تکیه دولت، بازدید و اقامه نماز در مسجد امام، صرف ناهار، عبور از خیابان پانزده خرداد و سبزه میدان، بازدید از میدان ارک و محل اولیه توپخانه، معرفی ایستگاه رادیو و مسجد ارک
14:00
ورود به مجموعه تاریخی گلستان، ورود به محوطه ایوان تخت مرمر، توضیح درباره باغ ایرانی، بازدید از تخت مرمر، بازدید از خلوت کریمخانی، بازدید از نگارخانه گلستان و نقاشیهای کمال الملک و سایرین، بازدید از تالار آینه و تالار سلام، قدم زدن در باغ گلستان، تماشای شمس العماره در حال مرمت از بیرون، بازدید از تالار الماس و عکسهای تاریخی، بازدید از موزه مردمشناسی و کاخ ابیض
16:30
بازگشت از طریق مترو پانزده خرداد (چهار راه گلوبندک)
پزشکان در هنگامِ کار لباس سفید میپوشند تا اگر ذرهای آلودگی به آنها سرایت کند ببینند و تمیزش کنند.
تعمیرکاران در هنگام کار لباس تیره میپوشند تا اگر آلودگی به آنها سرایت کرد به چشم نیاید و لازم نباشد تمیزش کنند.
پرسش اول:
مردم با پزشکی که روپوش تیره بپوشد یا تعمیرکاری که لباسکار سفید به تن کند چه برخوردی خواهند داشت؟
پرسش دوم:
لباس معلمها باید چه رنگی باشد؟
در جمعبندی درس به بچهها میگویم:
«عملکرد ضعیف حکومت قاجاریه باعث شد در مجموع «یک میلیون» از «دومیلیون و ششصدهزار» کیلومترمربع وسعت ایران کم بشود.»
یکی از بچهها خیلی جدی میپرسد:
«آقا چرا الان نمیریم پس بگیریم؟»
(واقعی - کلاس تاریخ سوم دبیرستان)
من :|
نادرشاه افشار :|
عباس میرزا :|
آزانس بینالمللی انرژی اتمی :|
حامد کرزای :|
خوشحالم که امروز نوجوانان و جوانانی که به نوشتن علاقمند هستند مجلات خوبی برای خواندن دارند.
یک سالی میشود که مشتری ثابت «همشهری داستان» هستم. کاری متوازن و معقول از تیمی خوشقریحه و حرفهای که مسلمانند و به حسن و قبح ذاتی افعال معتقدند!
اما این هفته به توصیهی برادری عزیز شمارهی آخر «داستان» را ورق زدم. انصافاً متحیرم کرد. همهی اعتدال و میانهروی بچههای همشهری را با نوعی تعهد انقلابی گره زدهاند و محصولی باکیفیت تحویل دادهاند.
حالا که این دو را در کنار هم مقایسه میکنم میتوانم بگویم: «نیمهی تهرانی وجودم همشهری داستان را بیشتر میپسندد و نیمهی قمی وجودم ماهنامهی داستان را.» البته خواندن هر دو را به دوستان خوبم توصیه می کنم.