صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

دو سال پیش به برادرم گفته بودم:
«من برای به ذوق آوردن شما و ترغیب‌ت به نوشتن هیچ ترفندی در آستین ندارم. خودت باید به نتیجه برسی. البته اگر تصمیم به نوشتن گرفتی توصیه‌ها و پیشنهادهای زیادی دارم. لذا خواهش می‌کنم اگر چنین تصمیمی گرفتی حتماً قبلش خبرم کنی تا وظیفه‌ام را انجام بدهم.»
و او در ابتدای ورودش به رازدل از من آن توصیه‌ها را طلب کرد.
به بهانه‌ی تغییرات ساختاری پیش رو در رازدل بخش‌هایی از نامه‌هایم به برادرم را منتشر می‌کنم. بخش‌هایی که امروز دیگر برچسب محرمانه ندارند.

::
نوشتن در وبلاگ بدون لحاظ کردن مخاطب کار تقریباً بیهوده‌ای ست. البته نمی‌شود انتظار داشت که شما در اول کار بتوانی همه‌ی جوانب آن را محاسبه کنی. اما تا آن جا که بشود باید برای آن برنامه داشت.
سؤال اول: می‌خواهی چه کسانی نوشته‌هایت را بخوانند؟
سؤال دوم: چه کسانی نوشته‌های تو را خواهند خواند؟
سؤال اول تدبیر توست و سؤال دوم تقدیر خداوند. مؤمن از اول به هر دو فکر می کند. پاسخ سؤال اول و دوم مجموع مخاطبین تو را می سازند. باید خوراکی در حد و شأن هر دو آماده کنی و الا دور بلاگ را خط بکش و بنشین سر همان سررسید کاغذی.

...
آخر شهریور نود

# نوشتن

# برادر

# نامه

# رازدل

# توحید

  • :: نغز

دعوت شده‌ام به طبقه دهم یک ساختمان خاص که قبلاً در طبقات دیگران آن سرک کشیده‌ام. مرتفع‌ترین مکانی‌ست که تا به حال با کسی جلسه داشته‌ام.
چند مهندس جوان در پی انجام موازی‌ترین کار فرهنگی کشور هستند و باید متقاعدشان کنم که کمی بهینه باشند. اهداف‌شان مبهم است؛ ابزارها نامعلوم؛ اختیارات نامشخص؛ وظایف گنگ.
از تعریف «کار فرهنگی» و «کار تربیتی» شروع می‌کنم و فرق «نهاد فرهنگی» با «نهاد تربیتی» را توضیح می‌دهم که اولی مخاطب عام دارد و دومی مخاطب خاص و اولی یک طرفه است و دیگری دوطرفه. راجع به تفاوت‌های کارکرد «رسانه» و «مدرسه» حرف می‌زنم و سعی می‌کنم برایشان جا بیاندازم که از هر ابزار فرهنگی انتظارات مشخصی داشته باشند و همواره به شیوه سنجش عملکردشان اهمیت بدهند.
توصیه می‌کنم که به جای تأسیس، به فکر تولید و توزیع و تبلیغ باشند و از حداکثر امکانات موجود در مجموعه مافوقشان بهره ببرند.

متأسفانه در این مقام غیر از نصیحت کردن کار دیگری برای جلوگیری از اتلاف بیت‌المال از دستم بر نمی‌آید.

# اصغرثانی

# تربیت

# رسانه

# فرهنگ

# پنجشنبه‌ها

  • :: بداهه

امروز چهار سال تمام می‌شود که از تهران کنده‌ایم و به قم چسبیده‌ایم. هر چند که -چنان که افتد و دانی- متأسفانه گسست‌مان چندان عمیق و پیوندمان خیلی وثیق نیست؛ مذبذبین بین ذلک لا إلی هؤلاء و لا إلی هؤلاء.
روی کاغذ با کمک خط کش و پرگار حساب می‌کنم که در این چهار سال به واسطه‌ی این هجرت چه چیزهای خوبی به‌دست آورده‌ام و چه چیزهای خوبی از دست داده‌ام.
از اول دبستان حسابم خوب نبود. حساب کردن را دوست ندارم. از روز حساب می‌ترسم.

*
یک سالگی
دو سالگی

# قم

# هجرت

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۲
  • :: بداهه

ساعت چهار، در اوج گرما از اداره ببرون زدم تا زودتر به خانه برسم. استارت زدم و برای بیرون آمدن از جای پارک در آینه‌ی وسط نگاهی انداختم. شیشه‌ی عقب ماشین کدر شده بود و چیزی معلوم نبود. اول خیال کردم کثیفی شیشه و انعکاس نور شدید آفتاب مانع از دید من است. اما اتفاق دیگری افتاده بود:
در کمال تأسف و تأثر شیشه‌ی عقب ماشینم خودکشی* کرده بود!
خیلی خوب است که آدم می‌داند کدام بلا بر اثر کدام معصیت بر سرش نازل می‌شود. (شمشیر را که از رو می‌بندند ترسش کمتر است)
تا ساعت هفت و نیم که هوا کم کم قابل تحمل می‌شود درگیر تعویض** شیشه بودم.

* شیشه های سکوریت خودرو گاهی در اثر انباشت تنش‌های حرارتی و تکانشی که در طول زمان بر آن‌ها وارد می‌شود، یا بخاطر ناخالصی‌های موجود در خمیرمایه حین ساخت، خودبخود و بدون هیچ علت ملموسی در خود می‌شکنند. به ادعای یکی از کارخانه های سازنده شیشه، این اتفاق به احتمال ۸ در ۱۰۰۰ در مدت ۱۰ سال رخ می‌دهد.
** یک جام شیشه‌ی عقب پراید با اجرت تعویض: ۸۵ هزار تومان ناقابل

# توحید

# توکل

# زندگی

  • ۲ نظر
  • دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: صندلی دوم

نوشتم:
بازی ایران و قطر رو ندیدم.
بازی ایران و لبنان رو ندیدم.
بازی ایران و کره رو ندیدم.
بازی های ایران و صربستان رو ندیدم.
بازی های ایران و ایتالیا رو ندیدم.
احتمالا از این به بعد هم نمی بینم.
میشه یه نفر به زبون فارسی ساده و روان توضیح بده من چی رو از دست دادم؟ یا چی رو به دست نیاوردم؟

نوشت:
دیگرانی که دیده‌اند احتمالا این چیزها را به دست آورده‌اند (یا حداقل خودشون اینطور فکر می کنند):
- مقداری شادی
- مقداری هیجان
- مقداری زمان که از پشت رایانه یا هر کار شخصی دیگه ای بلند بشن و در کنار خانواده یا دوستان باشند.
- مقداری اطلاعات که به وسیله ی آن، فردا با همکاران یا دوستان یا حتی در تاکسی یا هر جای دیگه سر صحبت را باز کنند و از تنهایی به در آیند.
- حرفه ای تر ها مقداری نکات فنی که در آینده شغلیشون میتونه کمکشون کنه.
- و .......
دیگرانی که دیده‌اند احتمالا این چیزها را از دست داده‌اند (یا حداقل خودشون اینطور فکر می کنند):
- مقداری فکر و خیالات باطل
- مقداری استرس
- مقداری زمان برای انجام کارهای عقب مانده یا کارهای جاری در زندگی شغلی یا خانوادگی
- و ...
و اما برای شما ، چون در دایره ی این دیگران نمی گنجید نه چیزی از دست داده اید و نه چیز ارزشمندی بوده که به دست نیاورید.
بررسی خصوصیات شما و دیگران و علل عدم گنجیدن شما در دایره ی دیگران خود قصه ای است که از حوصله ی این کامنت و خوانندگان آن خارج است.

# رسانه

# سبک زندگی

# ورزش

  • :: بداهه
  • :: پدر مقدس

ا
ا           ا
ا                    ا
ا                              ا
ا                                      ا
ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا
ا                                                          ا
ا                                                                    ا
ا                                                                              ا
ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا
ا                                                                                                 ا
ا                                                                                                           ا
ا                                                                                                                   ا
ا   ا    ا   ا   ا   ا   ا   ا  ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا   ا

# سبک زندگی

# ققنوس

# پنجشنبه‌ها

  • ۳ نظر
  • پنجشنبه ۶ تیر ۱۳۹۲
  • :: نغز

هنوز یک ماه از تولد بچه‌ها نگذشته.
اولین قوطی شیرخشکی که سه هفته پیش خریدم تولید فروردین‌ماه بود و قیمت آن ۹۰۰۰ تومان. امروز اما تولید خردادماه همان قوطی را به قیمت ۱۱۰۰۰ تومان خریدم.

پ.ن:
- قیمت، تاریخ تولید و انقضاء ته قوطی درج شده.
- هر بچه در این سن به طور تقریبی هفته‌ای یک قوطی کامل مصرف می‌کند.

# حماسه

# زندگی

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۵ تیر ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: پدر مقدس

از امروز حضور در پایگاه تابستانی یک مسجد خوب و کوچک در شهر قم را به عنوان مربی شروع کردم. قبل از جلسه‌ی اول تصور مبهمی از پایگاه فرهنگی مسجد و پسر بچه های دبستان و راهنمایی داشتم. از کوچکی‌شان می‌ترسیدم. می‌ترسیدم نشود کلاس جدی و مفیدی برگزار کرد. حالا الحمدلله خیالم تا حدی راحت شده. بچه های خوبی هستند حدود بیست تا پسر بچه ی ششم دبستان تا سوم راهنمایی.
این تابستان فرصت خوبی‌ست تا طرح درس‌های جدیدی جمع کنم: عکاسی، طراحی، بازی‌های آموزشی، هوافضا، قصه‌گویی و ...
به قول شاعر: ترقی‌های عالم رو به بالاست / من از بالا به پایین می‌ترقم

# آموزش

# قم

# معلم

# کانون

# کلاس

  • :: بداهه

داش مشتی‌ها و اوباشان و از این طبقه مردمی که از هیچ مناهی و معاصی روگردان نیستند و در مرئی و منظر خاص و عام مرتکب هر نوع گناه و کار زشتی می‌شوند، همگی چپق‌های خود را شکسته و خرده تکه‌های آن را در جلو عمارت کمپانی انباشتند و با ناسزا گفتن به کمپانی رژی فریاد می‌کردند: «من شراب را علانیه و برملا می‌خورم و از هیچ باکی ندارم. ولی چپق را تا آقای میرزا حلال نکند دم هم نخواهم زد. من عرق را به امید شفاعت صاحب‌الزمان می‌خورم؛ چپق را به چه امید بکشم؟»

تحریم تنباکو، ابراهیم تیموری، شرکت کتاب‌های جیبی

به نقل از:
 چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه

# حماسه

# شیعه

# ایران

# تاریخ

# فرهنگ

  • :: روایت امروز
  • :: کتاب
...عجب خدمتی به ملت و مردم می‌کنید. هر کس هم که تریاک‌کش نبود حالا چپوق تریاک می‌کشد. قلیان چرس را عجب رواجی دادید. مرد که بی‌جهت قلیان را ترک نمی‌کند؛ لابد است برود یا تریاک بکشد و یا چرس یا هر نجاستی که گیرش بیاید سر قلیان بگذارد، بکشد و دیوانه شود...

از مکتوبات ناصرالدین‌شاه قاجار
خطاب به آیت‌الله العظمی سیدمحمدحسن حسینی (میرزای شیرازی)

نقل از:
چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه

# حماسه

# شیعه

# ایران

# فرهنگ

# تاریخ

  • :: روایت امروز
  • :: کتاب

...

دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی

...

# تو

# سعدی

# شیرآهو

  • :: بیت

امروز که آقامصطفی را برای اولین بار تنهایی بردیم پیش پزشک، متوجه شدم که درصد توجه مردم به ما به شکل محسوسی کم شده است.
یعنی مردم توی خیابان و درمانگاه و مطب و ... به زن و مردی که یک بچه در بغل دارند توجه به مراتب کمتری می کنند نسبت به پدر و مادری که دو بچه ی هم سال در آغوش گرفته اند.

# زندگی

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲
  • :: پدر مقدس

...
به آن قول معروف: «سیاست زاییده ی فرهنگ است. هیچ فرزندی نمی تواند مادر خود را بزاید.» پس بکوشید در کار فرهنگی (تولید، توزیع، تبلیغ) تا فرومایگان داعیه دار سروری نشوند.
...
آدم ناشی خودش را در معرکه ی امداد و نجات نمی اندازد الا به دو شرط: اطمینان از عدم ضعف شخصی و شخصیتی و اطمینان از وجود همکاران مجرب که او را در حین عملیات بیاموزند و نگه دارند.
...
آن بدیهی ترین اصول تربیتی که گذر زمان و گردش ایام رایگان به مربی می آموزند، جوان باید عرق بریزد و رنج ببرد تا بیاموزد و به کار بندد.
...
هر مربی نسخه ی خودش را برای متربی می پیچد و این سرآغاز سقوط است. «خدایی» را جانشین «پیامبری» و «پدری» را جایگزین «برادری» نکن.
...

# فرهنگ

# تربیت

# مدرسه

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: نغز

می‌خواهمت اگرچه دلم با تو صاف نیست
بین غریبه‌هاست که هیچ اختلاف نیست

برگرد پیش از آن‌که از این دیرتر شود
این درّه است بین من و تو، شکاف نیست

گنجشک کوچکی که تو سیمرغ خواستی
در مشت توست، آن‌ طرف کوه قاف نیست

بگذار تا مقابل روی تو بگذرم*
در این چنین مقابله امکان لاف نیست

تا چشم تو خلاف لبت حرف می‌زند
حظی‌ست در سکوت که در اعتراف نیست

برگرد زیر بارش باران کنار من…
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست*

غزلی از خانم دکتر عباسلو
*دو مصرع از شیخ اجل سعدی

# تو

# سعدی

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بیت

چه چیزهای مثبتی در یازدهمین انتخابات می‌بینم:

* بعد از ۱۶ سال مردی منتخب جمهور است که لااقل در دوران اختناق و طاغوت برای انقلاب سیلی خورده‌است. (نگاه کنید به «بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون» ۲۲ دی ۸۸) می‌توانم دلم را خوش کنم که بیش‌تر از قبلی‌ها دلش برای گذشته‌ی پر رنج و محنت این ملت بسوزد.

* هفتمین منتخب جمهور پیرترین منتخب جمهور است. در روز انتخابات ریاست جمهوری سید ابوالحسن بنی‌صدر ۴۶ ساله، محمدعلی رجایی ۴۸ ساله، سیدعلی حسینی خامنه‌ای ۴۲ ساله، اکبر هاشمی رفسنجانی ۵۵ ساله، سید محمد خاتمی ۵۴ ساله و محمود احمدی نژاد ۴۹ ساله بودند. شیخ حسن روحانی اما امروز ۶۵ ساله است و همان‌قدر که سن و سالش به او اجازه‌ی ماجراجویی‌های تند سیاسی نمی‌دهد، مستعد عمل به شعار محوری‌اش یعنی «اعتدال‌گرایی» است. او به قول معروف «آردهایش را بیخته و الک‌هایش را آویخته» و با منش «صلح کل» احتمالاً همان‌قدر که برای طیف اصلاح‌طلب بی‌فایده‌است برای اصولگرایان هم بی‌خطر باشد.

* این انتخاب قابلیت کمک به کاهش شکاف اجتماعی امروز ایران را دارد. به ناراحتی خودم اهمیتی نمی‌دهم وقتی بعد از مدت‌ها خنده را بر چهره‌ی برخی از مردم و دوستانم می‌بینم. همه از «تدبیر» و«امید» خوش‌شان می‌آید؛ درماندگان و نا امیدان بیشتر.

* هر چند که در اقتصاد هم مثل سیاست تبحری ندارم، اما متوجه شباهت فراوان برنامه‌های اقتصادی منتخب یازدهم جمهور با ایده‌آل‌های دولت نهم و دهم شده‌ام. «تولید ثروت ملی» در کنار «توزیع عادلانه ثروت» شعار متوازن و مقبولی است. در نظر بگیرید که دولت یازدهم با توجه به رأی حداقلی که از مردم گرفته برای بقای خود ناچار است به این وعده‌ها عمل کند.

* حضور استاد دکتر حسام‌الدین آشنا در جایگاه ارشد مشاوران شیخ حسن روحانی همان‌قدر که در ابتدا عجیب به نظر می‌رسید، امروز امیدوار کننده‌است. این نکته‌ی مهمی‌ست که نباید دست کم بگیریم.

***
پ.ن:
این نوشته را به اصرار دو برادر عزیزم نوشتم که خیرخواه هستند و دلسوز. اگر به میل خودم بود هرگز در این مورد اظهارنظر رسمی نمی‌کردم.

# انقلاب

# فرهنگ

# رسانه

  • ۵ نظر
  • دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون