صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

بانو سرماخورده بود و کمی بیش از همیشه اذیت می‌شد. امشب رفتیم دکتر متخصص که اساسی معالجه کند.
آقای منشی با دفترچه تأمین اجتماعی پانزده هزار تومان گرفت و در نوبتمان گذاشت و بعد از نیم ساعت رخصت ورود داد.
پزشک محترم هم با طمأنینه معاینه فرمود و نسخه‌ای نوشت و به سلامت گفت.
جلوی درب خروج، آقای منشی پنج هزار تومان از پولمان را پس داد و گفت: «بیمارتان تخصصی نبود. دکتر فرمودند که مبلغ اضافه را برگردانم.»

# آدمیت

# قصه

# قم

  • :: بداهه
رفیق رزق آدم است.
کم نخواه؛
زیاده هم حرص نزن.
یعنی عاقل باش.

# دوست

  • :: نغز
  • :: پیامک

مطالعات اسلامی در غرب
دکتر محسن الویری
انشارات سمت، چاپ اول 1381، 239 صفحه

خوشحالم که مجبورم چنین کتاب‌هایی را -برای نمره گرفتن هم که شده- بخوانم.
از چند سال قبل با عبارت «شرق‌شناسان» و «شرق‌شناسی» آشنا هستم. اما لازم بود یک بار از نگاه اسلامی به این حرکت خزنده‌ی استعماری نگاه کنم تا قطعات متفرق پازل «تاریخ معاصر سلطه» در ذهنم منظم شود.
انصافا دکتر الویری، در عین اختصار، به این موضوع نگاهی جامع و نافذ دارد.

# دین

# دانشگاه

# تاریخ

  • ۲ نظر
  • پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۱
  • :: کتاب

آدمی که از پشت سرش مطمئن باشه، راحت می‌ره جلو.
هر وقت دیدی در قدم برداشتن به سمت جلو تردید داری، به عقب نگاه کن ببین کجا با گذشته هنوز تسویه نکردی؛ هنوز بدهکاری؛ هنوز دل نگرانی؛ ببین کدوم کارِت هنوز ناقصه.
*
شیطون همین طوری از جلو رفتن آدم‌ها جلوگیری می‌کنه. یه چیزی توی گذشته‌ات می‌ذاره که نگرانش باشی؛ که دلبندش باشی؛ که نذاره راحت به سمت جلو قدم برداری.
*
خودت رو بشناس؛ دشمن رو بیشتر.

# آزمون

# توحید

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۱
  • :: نغز

امروز سحر، هنوز چند دقیقه‌ای تا زنگ زدن ساعت بیدار باش نمازصبح مانده بود که به بانگ خروس از خواب بیدار شدیم. صدا از نزدیک می‌آمد و بسیار شفاف و تحسین برانگیز بود.
بعد از اسباب کشی تابستان، چند ماهی بود که از فیض «خروس خوانی» بی‌نصیب بودیم. یادش بخیر! صاحبخانه‌ی قبلی روی پشت بام منزل از انواع چرندگان و پرندگان نگهداری می‌کرد و ما معمولاً با صدای خروس از خواب بیدار می‌شدیم. حس خوبی داشت.
صاحبخانه‌ی جدید هم که کلاً به احساسات ما اهمیت خاصی می‌دهد، دیشب یک عدد خروس خوش صدا و وقت‌شناس به همراه دو قطعه مرغ تخم گذار و محترم به حیاط خانه آورده و موجبات سرور و شادی اهل خانه علی الخصوص ریحانه، مهدیه، آمنه، محمدرضا و سایر ساکنین زیر ده سال را فراهم آورده.
حالا تازه اول ماجراست.

# مسکن

# سبک زندگی

# قصه

# قم

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۱
  • :: بداهه

امروز از وسط قرارداد 1919 کارمون به تعریف «کودتا» و «فراماسونری» کشید.
با این همه پیش فرض بعید می دونم تا آخر سال به «15خرداد42» برسیم.

# تاریخ

# قم

# مدرسه

# کلاس

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۱
  • :: بداهه
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلَاغُ (شوری - 48)
وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاَغُ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ (آل عمران - 20)
وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ (نور - 54)
وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ (عنکبوت - 18)
فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِین (نحل - 35)
فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ (تغابن - 12)
وَمَا عَلَیْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِینُ (یس - 17)
*
یادم باشه سر فرصت یه تحقیق مفصل درباره عبارت «بلاغ مبین» در قرآن انجام بدم.
میدونی؟ یه جاهایی فقط همین عبارت یه پیامبر رو آروم می‌کنه.

# توکل

# معلم

# تربیت

# توحید

# پیامبر

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۱
  • :: ذکر
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا
أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ
فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ
وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ
فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ
فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ
إِن تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ
فَإِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی مَن یُضِلُّ
وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ
صدق الله العلی العظیم
سوره نحل - آیه 36 و 37
*
خلاصه این که هدایت خیلی دست من و تو نیست. خودش باید بخواد که بشه؛ و گر نه نمیشه.

# هدایت

# تربیت

# توحید

  • :: ذکر

جلسه‌ی خوب جلسه‌ای است که وقتی تمام می‌شود، وقتی توی ماشین داریم می‌رویم خانه، با هم بگومگو داریم؛ هنوز حرف برای گفتن مانده؛ سؤال داریم و بیش از اولٍ جلسه تشنه‌ی موضوع شده‌ایم.

آموخته‌ام که قسمتی از آموزش، قسمت مهمی از آموزش، توزیع عطش است.

# آموزش

# حلقه

# پنجشنبه‌ها

  • :: بداهه
  • :: نغز

10:00
شهر ری، زیارت و بازدید از حرم حمزه بن موسی، عبدالعظیم حسنی و طاهر بن زین العابدین علیهم السلام، مروری بر تاریخ شکل گیری حرم و معماری آن، مروری بر حوادث مهم تاریخ معاصر مرتبط با حرم، زیارت مزار ملاعلی کنی و آیت الله شاه آبادی و آیت الله کاشانی، عبور از مدفن ناصرالدین شاه، فاتحه خوانی برای ستارخان در باغ طوطی و طیب حاج رضایی در صحن مصلی، اشاره به محل مقبره رضاخان و محوطه پیرامونی آن و مرور وقایع بهمن ۵۷

11:30
مترو شهر ری تا مترو امام خمینی، توقف در ابتدای خیابان امام و شرح توسعه حصار تهران، اشاره به جایگاه میدان مشق، میدان توپخانه، خیابان امین السلطان و لاله زار، خیابان چراغ برق، بانک شاهی، معرفی اجمالی محوطه فعلی میدان مشق (موزه‌ها، پست ایران، سر در باغ ملی و...)، سوار شدن به ماشین دودی در ابتدای خیابان باب همایون و عبور از خیابان ناصرخسرو، عبور از مقابل دارالفنون و کوچه مروی و شمس العماره، توقف در مقابل کوچه تکیه دولت، بازدید و اقامه نماز در مسجد امام، صرف ناهار، عبور از خیابان پانزده خرداد و سبزه میدان، بازدید از میدان ارک و محل اولیه توپخانه، معرفی ایستگاه رادیو و مسجد ارک

14:00
ورود به مجموعه تاریخی گلستان، ورود به محوطه ایوان تخت مرمر، توضیح درباره باغ ایرانی، بازدید از تخت مرمر، بازدید از خلوت کریمخانی، بازدید از نگارخانه گلستان و نقاشی‌های کمال الملک و سایرین، بازدید از تالار آینه و تالار سلام، قدم زدن در باغ گلستان، تماشای شمس العماره در حال مرمت از بیرون، بازدید از تالار الماس و عکس‌های تاریخی، بازدید از موزه مردم‌شناسی و کاخ ابیض

16:30
بازگشت از طریق مترو پانزده خرداد (چهار راه گلوبندک)

# ایران

# تاریخ

# تهران‌گردی

# سفر

# مدرسه

# کلاس

  • ۲ نظر
  • پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۱
  • :: بداهه
«سخنرانی گوش کردن» هنگام «تنهایی-رانندگی» در جاده را دوست دارم.
هم چیز یاد می‌گیرم، هم تنهایی‌ام یادم می‌رود و هم جاده کوتاه‌تر می‌شود.
*
امشب صد و شصت کیلومتر سخنرانی گوش دادم؛ بسیار مفید و دلچسب؛ الحمدلله.

# جاده

# سبک زندگی

# سفر

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۱
  • :: بداهه

فرق پیرمرد‌ها و جوان‌ها پشت چراغ سبز یا قرمز معلوم نمی‌شود.
تفاوت آن‌ها در عملکردشان هنگام چراغ زرد معلوم می‌شود:
«پیرمرد‌ها ترمز می‌کنند و جوان‌ها سرعت می‌گیرند.»

# سبک زندگی

  • :: نغز

«شوروی، کمونیسم، مارکسیسم، لنین، استالین، بلوک شرق، جنگ سرد، گورباچف، فروپاشی»

امروز فهمیدم بچه‌های سوم دبیرستان هیچ چیزی از این کلمات نمی‌دانند.
حالا چطور «تاریخ معاصر ایران» درس بدهم؟

# تاریخ

# مدرسه

# کلاس

  • :: بداهه

دسته‌ی عزاداری شیعیان مهاجر بلخی، بدون علم و کتل، با آن پرچم غریب افغانستان، این همه راه را سینه زدند و آمدند و در صحن عتیق نوحه خواندند و گریه کردند و چرخیدند و رفتند. موقع خروج، جلوی درِ خیابان ارم، نوحه‌خوان افغانی همه را ساکت کرد و گفت: «عزاداری‌ها قبول. سه تا دعا می‌کنم همه آمین‌گو باشید.»
گوشم را تیز کردم که ببینم آخر این همه سوز و گداز، در آستان بانوی قم، ظهر عاشورا، چه می‌خواهند؟
:
- فرج امام زمان
- سلامتی رهبر انقلاب
- توفیق برقراری حکومت اسلامی شیعه در افغانستان

*
آنچه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد
در میان خانه گم کردیم صاحب خانه را

# حرم

# قصه

# قم

# هیأت

# واحد قم + حومه

  • :: بداهه
  • :: بیت

گفته بودم که تاسوعا روز اثبات برادری‌ست. حالا تأکید می‌کنم که تاسوعا روز بازخوانی برادری هم هست.
*
برای سازگار کردن خوردنی‌ها با طبعِ غالب انسان، هر طعامی را با مصلح آن می‌آمیزند. به فکر مصلحِ «عنصرِ دبلیو» باش؛ و به فکر باش که از «عنصر دبلیو» برای اصلاح چه طبعی می‌توان استفاده کرد.
*
مهمان رزق خودش را می‌آورد؛ حتی ساعت یازده و نیم شبِ عاشورا. دیدی یا نه؟
*
بخاری، سینی، انار؛ ترش باشد یا شیرین؟
*
سه بار که یک برنامه را تکرار کردی می‌شود تکراری. می‌دانی که اهل کار تکراری نیستم. از حالا برای تاسوعای دیگر، فکری باید کرد.

# برادر

# دوست

# واحد قم + حومه

  • :: بداهه
  • :: نغز

امشب این‌جا بودم. حاجی اشاره‌ی دقیقی داشت به اولویت‌های دعوت پیام‌بران. اولویت با عبودیت و توحید است، نه اخلاق و عدالت و ...
*
جملات خوب دیگری هم داشت که گلچین کردم:

* برای اینکه حرکتی در جهان رخ دهد نیازی نیست معطل کسانی شویم که مشکلات عمیقی دارند. با صفاها را برمی‌گزینیم و به حرکت می‌اندازیم.
* خدا می فرماید پیامبر من اگر می خواهی کسی را به دین دعوت کنی نباید فقط جاذبه داشته باشی بلکه باید دافعه هم داشته باشی. پیامبر من نباید فقط نشانه هایی بیاری که مردم مست تو شوند و بدون اراده به سمت تو بیایند. جاهایی هم معجزه نشان نده تا آن‌ها که بدون اراده آمده‌اند ریزش کنند. به پیامبر می‌فرماید نادان نباشی ما لازم نیست که همه را به هر قیمتی جذب کنیم.
* خیلی‌ها دارند به هر قیمتی سعی می‌کنند همه را جذب کنند. اگر هنرمندان ما خواستند کار دینی بکنند باید کارشان تبشیر و تنذیر باشد. نباید فقط تبشیر باشد. خداوند متعال انذارش اتفاقا بیشتر از تبشیرش است. غربی‌ها را ببینید که چگونه می‌کشند و جذب می‌کنند. این همان راه طاغوت است.

# هیأت

# رسانه

# توحید

# تربیت

  • :: بداهه
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون