صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۱۹۴ مطلب با موضوع «بیت» ثبت شده است

ای فصلِ عاشقان
ای قابِ آسمان
ای رنگین‌کمانِ جهان
پاییز

ای فصل طلایی
آیینه‌ی زیبایی
ای فصلِ بی‌قراران
پاییز

ای فصلِ خاطره‌انگیز
ای فصلِ بارشِ یکریز
ای فصلِ رنگ‌های دلاویز
پاییز

از رادیو معارف بشنوید:



# دبلیو

  • :: بداهه
  • :: بیت
  • :: بشنو

یک بار هم
ای عشقِ من
از عقل میاندیش

بگذار که
دل
حل کند
این مسأله‌ها را

+  و  +

# توکل

# محمدعلی بهمنی

  • ۱ نظر
  • سه شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۰
  • :: بیت

بیت زیر را با انتخاب مصراع دوم مناسب کامل کنید:

«چو ایزد ز حکمت ببندد دری / ................»

۱- ز رحمت ببندد در دیگری
۲- ز رحمت زند قفل محکم‌تری
۳- ز رحمت گشاید در دیگری
۴- اگر پشت آن در نشینی خری


# توکل

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۰
  • :: بیت
  • :: نغز

به شعر حافظ شیراز می‌رقصند و می‌نازند
سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی

به سلیقه‌ی خودتان جای شیراز و کشمیر و سمرقند، اهواز و یزد و قم و تبریز و طبرستان و دیلمان و ری و جی بنشانید.

*
در هفته‌ای که گذشت حالم آن‌قدر خوش نبود که حتی کلمه‌ای بنویسم.
امشب اما از مهربانی‌های بی‌پایانِ سیدحسن و سیدمهدی و محمد و سیدعلی و امیرحسین و احمد و محمدمهدی و محمدرضا و علیرضا و علیرضا و سجاد و مهدی بهترم؛ الحمدلله.
**
نه به انتظارِ یاری... نه ز یار، انتظاری.

# برادر

# حافظ

# حبیب

# دوست

# سین

# محمدم

# چراغونی

  • :: بیت
  • :: پریشان


امشب به قصه‌ی دل من گوش می‌کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می‌کنی
این دُر همیشه دَر صدفِ روزگار نیست
می‌گویمت، ولی تو کجا گوش می‌کنی؟
دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت
ای ماه! با که دست در آغوش می‌کنی؟

# پنجشنبه‌ها

  • ۱ نظر
  • پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۰
  • :: بیت

یکی
دوستی را که زمان ها ندیده بود
گفت:
«کجایی که مشتاق بوده ام؟»
گفت:
«مشتاق به که ملول»

# سعدی

  • ۲ نظر
  • جمعه ۱۸ شهریور ۱۳۹۰
  • :: بیت
  • :: نغز

چرا همیشه همین است آسمان و زمین؟
زمان هماره همان و زمین همیشه همین؟

اگرچه پرسش بی پاسخی‌ست، می‌پرسم:
چرا همیشه چنان و چرا همیشه چنین؟

...

# قیصر

  • ۱ نظر
  • يكشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۰
  • :: بیت

أَللَّهُمَّ فُکَّ کُلَّ أَسِیرٍ
خدایا؛ اسیران را آزاد گردان

*
اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب  /  شبی ز معده‌ی سنگی، شبی ز دل‌تنگی
**
تا در قفس بال و پر خویس اسیر است  /  بیگانه‌ی پرواز بود مرغ هوایی

# رمضان

# سعدی

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۰
  • :: بیت
  • :: نغز
نکند
باز
شده ماه محرم؟

# برقعی

  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۰
  • :: بیت

هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی
که هم نادیده می‌دانی و هم ننوشته می‌خوانی
ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق
نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی
...
ملک در سجده آدم زمین‌بوس تو نیت کرد
که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی
چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است
مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی
دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت
ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانی
...
خیال چنبر زلفش فریبت می‌دهد حافظ
نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی

* به یاد سجاد، مهدی، محسن، مهدی، امید و حال خوش‌شان

# افطار

# برادر

# حافظ

# دوست

# سین

# واحد قم + حومه

  • ۳ نظر
  • سه شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۰
  • :: بداهه
  • :: بیت

.
.
.
از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان
باشد کز این میانه یکی کارگر شود
.
.
.

# برادر

# حافظ

  • ۳ نظر
  • يكشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۰
  • :: بیت

شیرین من!
برای غزل
شور و حال کو؟

# دبلیو

# قیصر

  • :: بیت
  • :: پریشان

خوب من باز بیا تا نفسی تازه کنیم
از شمیم خوش گل‌ها نفسی تازه کنیم
به دل و دیده و آیینه طراوت بدهیم
تا که در باغ تماشا نفسی تازه کنیم

بشنوید



* آقای آرزم آرم جدید برنامه‌ی نمایشی «باغ تماشا» را با شعری از سرکار خانم سقلاطونی ساخته‌است. باغ تماشا را فعلا هر روز ساعت هفده و سی دقیقه از رادیو معارف بشنوید.

# اداره

  • ۲ نظر
  • يكشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۰
  • :: بیت
  • :: بشنو
تو: خواهم [خواستم] که با تو درد دل کنم  /  گریه‌ام ولی امان نمی‌دهد...
من: وسعتی به قدر جای ما دو تن /  گر زمین دهد، زمان نمی‌دهد...
تو: جز تو هیچ میزبان مهربان / نان و گل به میهمان نمی‌دهد...

با صدای شاعر بشنوید



* شاعر -رحمه‌الله‌علیه- سال‌ها پیش این غزل را برای دوستی گفته است که امروز لایق لعنت‌الله‌علیه است. ما را به شاعر و دوستش کاری نیست. شعر را عشق است.

# قیصر

# برادر

  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۹ تیر ۱۳۹۰
  • :: بیت
  • :: پیامک
  • :: بشنو

...
رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
جامه​ای بود که بر قامت او دوخته بود
...
گر چه می​گفت که زارت بکشم می​دیدم
که نهانش نظری با من دلسوخته بود
...
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
...

# حافظ

  • ۱ نظر
  • يكشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۰
  • :: بیت
در دسترس نیستم؛
در دیدرس هم
.
.
.
در دوردستم.

# دبلیو

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۰
  • :: بیت
  • :: پریشان
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون