خواب میبینم که پیاده و تنها رفتهام کربلا؛
خواب میبینم که گیاه میکارم؛
خواب انگشتر عقیق و انگشتر فیروزه میبینم؛
خواب سنگهای قیمتی و زینتی میبینم؛
...
مثل مسافری که در تاریکی شب و مه شدید، صدای هلهلهای از دور میشنود. صدا نزدیک و دور میشود؛ صدا کم و زیاد میشود؛ اما نوری دیده نمیشود.
...
دو هفته است که داریم دیده میشویم. کمکم سر و کلهی خواستگارها پیدا میشود؛ همانطور که کمکم سر و صدای رقیبان بلند شده است: وَما بَدَّلوا تَبدیلًا
پ.ن:
خواب حج... خواب بارندگی شدید...
# در جستجوی معنا
# رؤیا
- ۰ نظر
- دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸



