این را توی هیچ کتاب روانشناسی نخواندهام. هیچ استاد فرزانهای هم این را به من نیاموختهاست. سالهای مدرسه، سالهای دانشگاه و سالهای معلمی این را تجربه کردهام. خودم بهدقت مشاهده کردهام؛ نتایج را ثبت کردهام و در کنار هم گذاشتهام. تجربهی من شاید خطاپذیر باشد، اما بارها تکرار شده و به گمانم تکرار میشود:
«نوشتن داستان تخیلی اول شخص -در جوانی- یک هشدار است. یک هشدار جدی به خود و دیگران»
رستگار شد آنکه این هشدار را شنید و جدی گرفت و تلف شد آنکه تلف شد.
* مشیت الهی بر این قرار گرفت که این را هفدهم دیماه منتشر کنم تا با یک تیر چند نشان زده باشم.
# برادر
# چراغونی
- ۵ نظر
- شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۰