- ۰ نظر
- دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۱
قبل از نماز صبح غسل کردهام؛ دقیقاً همینامروز.
احرام پوشیدهام و خودم را رساندهام به مسجدالحرام.
خیره ماندهام به کعبه. نماز صبح را در حیاط بیتالله لابلای انبوه جمعیت خواندهام.
خیره ماندهام به کعبه؛ زمزمهکردهام: لبیک اللهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک...
گریه کردهام؛ از دور روی ماه خانه را بوسیدهام و رفتهام هتل.
ظهر دوباره غسل کردهام و سوار اتوبوس مکشوف شدهام و دارم میروم عرفات.
میفهمی؟
باد میخورد توی صورتم. توی اتوبوس ایستادهام. جای نشستن نیست. لای این همه پیرمرد، مو و ریش سیاه انبوهم توی چشم میزند.
میفهمی؟
امشب توی تاریکی نماز میخوانیم روی خاکهای عرفات. حاجی توی نماز سوره میخواند:
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدَالَ فِی الْحَجِّ...
میفهمی؟
سلام
بعضی وقتها اینطوری میشود. شاید کمکم مجبور باشیم برای رازدل تصمیمی بگیریم که دوستش نداشته باشیم. اما هر چه میکنیم نمیتوانیم تصمیم بگیریم که رازدل را دوستش نداشته باشیم.
*
حالا بعد از یکماه باید جملاتی از آخرین نوشتهی صاد را برای خودم زمزمه کنم:
بیآنکه مقصر باشی، گاهی باید سرت را پایین بیاندازی و شرمنده باشی.
مگر چند تا عزیز داری؟
ساعت ۹:۰۰، امامزاده باغفیض
وقتی امتزاج¹ «لطافت» و «دانایی» شیرهی جان آدمی شد، آدمی «پری» میشود.
«پری» شدن و «پری» ماندن از آنهایی ساختهاست که «خلوت» و «همت» دارند.
اینچنین رفقایی² داریم ما.
...
السلام علی الملائکة المقربین
...
*
¹ «امتزاج» اختلاط یکدست دو سیال با هر نسبت دلخواه است بطوری که هیچگونه مرز مشخصی بین دو سیال مشاهده نشود.
² خیلی وقت بود کسی اینچنین بیتکلف به من گل هدیه نداده بود. «خیلی وقت» یعنی مثلاً سی سال.
برنامهی دو ماه آینده را امروز ضبط کردیم. قدم اول برای حضور پیوسته و منظم جهادی روی آنتن.
به گزارش روابط عمومی رادیو معارف، مدیر گروه خبر و برنامههای سیاسی با بیان اینکه در سالهای اخیر بسیاری از فعالیتهای عامالمنفعه از طریق گروههای جهادی، تبلیغی، فرهنگی و اجتماعی مردم نهاد انجام میشود؛ افزود: «معرفی، بررسی فعالیتها، مشکلات، آسیبها و خدمات ارائه شده از طریق این گروهها در قالب برنامهای به نام مهاجر برای مخاطبان رادیو معارف تبیین خواهد شد.»
احمد عارفخانی تصریح کرد: در این برنامه سعی میشود فعالیتهای گروههای دانشآموزی، دانشجویی وحوزوی در قالبهای جهادی، تبلیغی و بسیج سازندگی برای شنوندگان معرفی شود.
برنامه مهاجر کاری از گروه خبر و برنامههای سیاسی به تهیه کنندگی و سردبیری امیرعباس خاقانی و اجرای رضا ملایی از مهرماه هر دوشنبه ساعت ۱۳:۴۰ از شبکه رادیویی معارف تقدیم شنوندگان فرهیخته خواهد شد.
مهمان که بیریا باشد،
مهمانی که بیریا باشد،
میشود شام نان و پنیر و انگور خورد با هندوانه.
آنوقت ممکن است میزبان اصلی التفاتی کند و پنج نفری بر یک غذای تبرکی حرمِ بانو مهمان شوید.
میشود که میگویم.
میشود.
امروز بعد از یک هفته داشتم به داستان زندگی یکی از رفقا فکر میکردم. یاد این قطعه از سعدی افتادم:
شد غلامی به جوی کاب آرد
آب جوی آمد و غلام ببرد
دام هر بار ماهی آوردی
ماهی اینبار رفت و دام ببرد
نوشتم که یادم بماند اعتمادی به اعتبارات دنیایی نیست و باید برای عاقبت به خیری همدیگر زیاد دعا کنیم.
حالا دو ماهی میشود که از خانهی کوچه ۱۶ اسباب کشیدهایم. دیروز خبر آمد که همسرِ صاحبخانهی کوچهی ۱۶ بدحال است. علت را جویا شدیم. گفتند مستأجرِ دیگرِ خانه (که واحدش دیوار به دیوار ما بود) سه هفته پیش سکته کرده و در خانه جان دادهاست. چند هفته غمخواری و مهمانداریِ عزاداران، همسر صاحبخانه را هم بستری کردهاست.
...
من از دیروز که دارم فکر می کنم اسم آن مرحوم را به خاطر نمیآورم. یادم افتاد که قبلاً اینجا دربارهاش نوشته بودم. چرا اسمش را فراموش کردهام؟ در یکسالی که همسایه بودیم شاید فقط پنج بار دیده بودمش. هیچوقت خانه نبود. ظاهراً در شهر دیگری کار میکرد. همسر و دو فرزند کوچکش -پسر و دختری که مدرسه میرفتند- همیشه در خانه تنها بودند. اما وقتی که میآمد ما میفهمیدیم. سر و صدای داد و بیدادشان زود بلند میشد. اوایل فکر میکردیم که از این دعواهای معمولی زن و شوهریست. اما بعدها دانستیم که این فریادها روال جاری زندگیشان است. بعدترها شنیدم که مرد از جنگ بازگشته و بازنگشته و قاطی است و اتل متل یه بابا...
ای داد بیداد
ای داد بیداد
فاتحهای بخوانید برای جانبازی که پدر مهربانی نبود و بچهها را میزد و همسرش را فحش میداد و همسایهمان بود و اسمش را به خاطر نمیآورم.
علیرغم همهی بدگوییها دربارهی فنآوری دیجیتال و شبکهی جهانی، انصافاً «انتخابِ واحدِ اینترنتی» نعمتیست که قدر آن را فقط امثال مایی میداند که ده سال پیش برای انتخاب واحد باید بلیط قطار میخرید و ده ساعت میرفت و ده ساعت برمیگشت و ساعت پنج صبح جلوی در اتاق محاسبات (سایت فعلی) صف میایستاد؛ بلکه بتواند با دلِ خوش چند واحدی از دانشگاه محترم اخذ نماید.
...یک سخنگوی خانواده سلطنتی بریتانیا گفت که کیت، عروس ولیعهد، پیش از مراسم اعطای مدال رشته پرتاب دیسک پارالمپیک "توجیه شده بود" که با مهرداد کرم زاده دارنده ایرانی مدال نقره این رشته دست ندهد.من نتیجه میگیرم که بالاخره یه حکم ساده ی رعایت محرم-نامحرم در سطح جهانی «امر به معروف و نهی از منکر» شده و جواب داده. خب یعنی اصلاً بعید نیست اگر روی برخی دیگر از احکام پافشاری کنیم بالاخره یه روزی دنیا به نفع ما کوتاه بیاد و توجیه بشه.
۹:۰۰ تا ۱۱:۰۰ - مروری بر تاریخ سرزمین عراق و زندگی ائمه – باغ فیض
۱۱:۰۰ تا ۱۴:۰۰ - بازبینی تدوین پروژه دلبندان – بزرگراه نواب
۱۵:۳۰ تا ۱۶:۳۰ - بدرقه کربلاییان رضوان – پایانه مسافربری غرب
۱۶:۳۰ تا ۱۷:۳۰ - بازدید مشورتی از منزل یکی از دوستان – …
۱۸:۰۰ تا ۱۸:۳۰ - گفتگوی دوستانه در بوستان …
همان ابتدای جادهی ازنا به شازند، در یک فرعی بدون تابلو و نشانی، فرمان را میپیچانیم و به روستای «امامزاده قاسم» میرسیم. در نگاه اول متوجه میشوم که قدمت بنا باید بیش از پانصد سال باشد؛ گنبد رکّی و دیوارهای بلند. آن دورتر بقایای برج و باروی کهنِ آبادی به چشم میخورد.
ظهر جمعه است. حیاط هشت ضلعی امامزاده زیر سایهی درختان و چهار ایوان به هم فشرده پر از جمعیت و دیگ بزرگ آشرشته در حال جوش.
*
میخواستم مفصلتر راجع به این بنای دیدنی بنویسم که این گزارش خوب را پیدا کردم. لااقل تصاویرش را ببینید.