صاد

ص والقرآن ذی الذکر
صاد

یا بکُش؛
یا دانه دِه؛
یا از قفس آزاد کن.
.
.
.

صاد گرد
سر رسید موضوعی
نظرصاد
سر رسید ماهانه

عضو باشگاه وبلاگ نویسان رازدل

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بود

۸۶۹ مطلب با موضوع «بداهه» ثبت شده است

نوشتم:
بازی ایران و قطر رو ندیدم.
بازی ایران و لبنان رو ندیدم.
بازی ایران و کره رو ندیدم.
بازی های ایران و صربستان رو ندیدم.
بازی های ایران و ایتالیا رو ندیدم.
احتمالا از این به بعد هم نمی بینم.
میشه یه نفر به زبون فارسی ساده و روان توضیح بده من چی رو از دست دادم؟ یا چی رو به دست نیاوردم؟

نوشت:
دیگرانی که دیده‌اند احتمالا این چیزها را به دست آورده‌اند (یا حداقل خودشون اینطور فکر می کنند):
- مقداری شادی
- مقداری هیجان
- مقداری زمان که از پشت رایانه یا هر کار شخصی دیگه ای بلند بشن و در کنار خانواده یا دوستان باشند.
- مقداری اطلاعات که به وسیله ی آن، فردا با همکاران یا دوستان یا حتی در تاکسی یا هر جای دیگه سر صحبت را باز کنند و از تنهایی به در آیند.
- حرفه ای تر ها مقداری نکات فنی که در آینده شغلیشون میتونه کمکشون کنه.
- و .......
دیگرانی که دیده‌اند احتمالا این چیزها را از دست داده‌اند (یا حداقل خودشون اینطور فکر می کنند):
- مقداری فکر و خیالات باطل
- مقداری استرس
- مقداری زمان برای انجام کارهای عقب مانده یا کارهای جاری در زندگی شغلی یا خانوادگی
- و ...
و اما برای شما ، چون در دایره ی این دیگران نمی گنجید نه چیزی از دست داده اید و نه چیز ارزشمندی بوده که به دست نیاورید.
بررسی خصوصیات شما و دیگران و علل عدم گنجیدن شما در دایره ی دیگران خود قصه ای است که از حوصله ی این کامنت و خوانندگان آن خارج است.

# رسانه

# سبک زندگی

# ورزش

  • :: بداهه

هنوز یک ماه از تولد بچه‌ها نگذشته.
اولین قوطی شیرخشکی که سه هفته پیش خریدم تولید فروردین‌ماه بود و قیمت آن ۹۰۰۰ تومان. امروز اما تولید خردادماه همان قوطی را به قیمت ۱۱۰۰۰ تومان خریدم.

پ.ن:
- قیمت، تاریخ تولید و انقضاء ته قوطی درج شده.
- هر بچه در این سن به طور تقریبی هفته‌ای یک قوطی کامل مصرف می‌کند.

# حماسه

# زندگی

  • ۲ نظر
  • چهارشنبه ۵ تیر ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: پدر مقدس

از امروز حضور در پایگاه تابستانی یک مسجد خوب و کوچک در شهر قم را به عنوان مربی شروع کردم. قبل از جلسه‌ی اول تصور مبهمی از پایگاه فرهنگی مسجد و پسر بچه های دبستان و راهنمایی داشتم. از کوچکی‌شان می‌ترسیدم. می‌ترسیدم نشود کلاس جدی و مفیدی برگزار کرد. حالا الحمدلله خیالم تا حدی راحت شده. بچه های خوبی هستند حدود بیست تا پسر بچه ی ششم دبستان تا سوم راهنمایی.
این تابستان فرصت خوبی‌ست تا طرح درس‌های جدیدی جمع کنم: عکاسی، طراحی، بازی‌های آموزشی، هوافضا، قصه‌گویی و ...
به قول شاعر: ترقی‌های عالم رو به بالاست / من از بالا به پایین می‌ترقم

# آموزش

# قم

# معلم

# کانون

# کلاس

  • :: بداهه

...
به آن قول معروف: «سیاست زاییده ی فرهنگ است. هیچ فرزندی نمی تواند مادر خود را بزاید.» پس بکوشید در کار فرهنگی (تولید، توزیع، تبلیغ) تا فرومایگان داعیه دار سروری نشوند.
...
آدم ناشی خودش را در معرکه ی امداد و نجات نمی اندازد الا به دو شرط: اطمینان از عدم ضعف شخصی و شخصیتی و اطمینان از وجود همکاران مجرب که او را در حین عملیات بیاموزند و نگه دارند.
...
آن بدیهی ترین اصول تربیتی که گذر زمان و گردش ایام رایگان به مربی می آموزند، جوان باید عرق بریزد و رنج ببرد تا بیاموزد و به کار بندد.
...
هر مربی نسخه ی خودش را برای متربی می پیچد و این سرآغاز سقوط است. «خدایی» را جانشین «پیامبری» و «پدری» را جایگزین «برادری» نکن.
...

# فرهنگ

# تربیت

# مدرسه

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه
  • :: نغز

چه چیزهای مثبتی در یازدهمین انتخابات می‌بینم:

* بعد از ۱۶ سال مردی منتخب جمهور است که لااقل در دوران اختناق و طاغوت برای انقلاب سیلی خورده‌است. (نگاه کنید به «بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون» ۲۲ دی ۸۸) می‌توانم دلم را خوش کنم که بیش‌تر از قبلی‌ها دلش برای گذشته‌ی پر رنج و محنت این ملت بسوزد.

* هفتمین منتخب جمهور پیرترین منتخب جمهور است. در روز انتخابات ریاست جمهوری سید ابوالحسن بنی‌صدر ۴۶ ساله، محمدعلی رجایی ۴۸ ساله، سیدعلی حسینی خامنه‌ای ۴۲ ساله، اکبر هاشمی رفسنجانی ۵۵ ساله، سید محمد خاتمی ۵۴ ساله و محمود احمدی نژاد ۴۹ ساله بودند. شیخ حسن روحانی اما امروز ۶۵ ساله است و همان‌قدر که سن و سالش به او اجازه‌ی ماجراجویی‌های تند سیاسی نمی‌دهد، مستعد عمل به شعار محوری‌اش یعنی «اعتدال‌گرایی» است. او به قول معروف «آردهایش را بیخته و الک‌هایش را آویخته» و با منش «صلح کل» احتمالاً همان‌قدر که برای طیف اصلاح‌طلب بی‌فایده‌است برای اصولگرایان هم بی‌خطر باشد.

* این انتخاب قابلیت کمک به کاهش شکاف اجتماعی امروز ایران را دارد. به ناراحتی خودم اهمیتی نمی‌دهم وقتی بعد از مدت‌ها خنده را بر چهره‌ی برخی از مردم و دوستانم می‌بینم. همه از «تدبیر» و«امید» خوش‌شان می‌آید؛ درماندگان و نا امیدان بیشتر.

* هر چند که در اقتصاد هم مثل سیاست تبحری ندارم، اما متوجه شباهت فراوان برنامه‌های اقتصادی منتخب یازدهم جمهور با ایده‌آل‌های دولت نهم و دهم شده‌ام. «تولید ثروت ملی» در کنار «توزیع عادلانه ثروت» شعار متوازن و مقبولی است. در نظر بگیرید که دولت یازدهم با توجه به رأی حداقلی که از مردم گرفته برای بقای خود ناچار است به این وعده‌ها عمل کند.

* حضور استاد دکتر حسام‌الدین آشنا در جایگاه ارشد مشاوران شیخ حسن روحانی همان‌قدر که در ابتدا عجیب به نظر می‌رسید، امروز امیدوار کننده‌است. این نکته‌ی مهمی‌ست که نباید دست کم بگیریم.

***
پ.ن:
این نوشته را به اصرار دو برادر عزیزم نوشتم که خیرخواه هستند و دلسوز. اگر به میل خودم بود هرگز در این مورد اظهارنظر رسمی نمی‌کردم.

# انقلاب

# فرهنگ

# رسانه

  • ۵ نظر
  • دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه

س: چرا جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را دوست دارم؟
ج: چون هویت خودم به عنوان یک آدم «به مسائل فرهنگی بیش از هر چیز دیگر اهمیت دهنده» را به شخص وحید جلیلی و خط فکری او، که از اردیبهشت ۸۲ با انتشار سری جدید ماهنامه سوره رونمایی کرد، مدیونم و در ده سال گذشته، گام به گام با نگاه انقلابی و تحول‌خواه جریان جبهه فرهنگی انقلاب پیش آمده‌ام و رشد کرده‌ام. به نظرم زاویه نگاه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به مسائل فرهنگی جامعه‌ی ما سالم و واقعی‌ست و برخلاف اکثر منتقدان وضع موجود، جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی اهل ارائه ی راهکار و انجام وظیفه در قبال شعاری است که می دهد. ادعای دوستی من با جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نیازی به اثبات ندارد و دلبستگی‌ام به جوانه‌هایی مثل جشنواره‌ی فیلم عمار واضح است. به طور خلاصه مؤلفه‌های «آرمان‌گرایی»، «جوان‌گرایی» و «ولایت‌مداری» را اصلی‌ترین مزیت این طیف فرهنگی می‌دانم.

س: چرا به سعید جلیلی رای نمی‌دهم؟
ج: چون جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را دوست دارم و ورود این طیف (به مثابه آخرین ذخیره‌ی فعلیت‌یافته‌ی تفکر حضرت روح‌الله در استمرار اهداف فرهنگی انقلاب) به عرصه‌ی سیاست امروز ایران را مساوی با لگدمال شدن تمام جوانه‌های تازه‌رسته‌ی این جبهه فرهنگی در عرصه‌ی تفکر، هنر و رسانه می‌دانم. به نظرم ورود جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی -که هنوز دوران بلوغ را شروع نکرده- به جریان رسمی سیاست ایران نه تنها هیچ فایده‌ای برای انقلاب فرهنگی ندارد؛ بلکه ضرر آن فقط برای فرهنگ انقلابی خواهد بود.

*
پ.ن:
- قبلاً هم بارها گفته‌ام و نوشته‌ام که من آدم سیاست نیستم و به همه‌ی این چیزها از دریچه‌ی فرهنگ نگاه می کنم.  لذا حتماً طرف مناسبی برای مشاوره‌های سیاسی شما نیستم و نظراتم هیچ‌گونه حجیتی برای دیگران نخواهد داشت.
- بنده ساز و کار اصلاح و ارتقای فرهنگی را چیزی فرای ساختارهای دولتی و رسمی می‌دانم و انتظاراتم از مدیر دولت در عرصه‌ی فرهنگ با مشهورات  و مقبولات عامه تفاوت دارد. لذا ملاک‌هایم برای انتخاب خدوم‌ترین گزینه به فرهنگ با شما بسیار متفاوت است.
- دوستانی که اهل محاسبات دقیق برای یافتن نامزد اصلح هستند را به مطالعه‌ی شاخص‌های نامزد اصلح برای ریاست جمهوری یازدهم دعوت می‌کنم.
- بنده یک رأی دارم و آن هم مخفی‌ست که ان‌شاءالله در سبد اصولگرایی خواهد بود.

مطالب مرتبط قبلی:
حماسه سیاسی -۱
حماسه سیاسی -۲

# حماسه

# انقلاب

# فرهنگ

  • :: بداهه

عصر امروز هیأت مدیره چپ دست رازدل در جلسه ای مهم و چهار ساعته، تصمیمات مختلفی درباره ی ادامه روند کار این شبکه اتخاذ کردند.
بر اساس شنیده های تأیید نشده در یک ماه آینده همه ی اعضای این شبکه وبلاگ نویسی می بایست نسبت به ادامه فعالیت خود و نحوه ی حضور در این گروه یکی از گزینه های جدید پیشنهادی هیأت مدیره را انتخاب کنند.
گفته می شود الگوریتم مشخصی برای فرایند تصمیم گیری اعضا طراحی شده که به زودی رسانه ای خواهد شد.

هیأت مدیره انتشار اطلاعات بیشتر را به بعد از نهایی شدن مصوبات جلسه موکول کرده است.

# امین

# رازدل

  • ۷ نظر
  • شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه

از لحاظ تاریخی‌اندیشی ترجیح می‌دهم رییس الوزرای آتی سرزمین ایران از اهالی خراسان باشد؛ مردی از دیار خواجه نظام الملک و خواجه نصیر طوسی و شمس‌الدین محمد صاحب‌دیوان و برادرش عطاملک جوینی.
هر چند که از لحاظ وابستگی تاریخی نامزدها، دو نفر از اهالی ری، مؤلف کتاب تاریخ معاصر ایران –دوره‌ی متوسطه- هستند!

# حماسه

# انقلاب

# تاریخ

# فرهنگ

  • ۳ نظر
  • شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه

بازی ایران و قطر رو ندیدم.
بازی ایران و لبنان رو ندیدم.
بازی ایران و کره رو ندیدم.
بازی های ایران و صربستان رو ندیدم.
بازی های ایران و ایتالیا رو ندیدم.
احتمالا از این به بعد هم نمی‌بینم.

میشه یه نفر به زبون فارسی ساده و روان توضیح بده من چی رو از دست دادم؟ یا چی رو به دست نیاوردم؟

# سبک زندگی

# ورزش

# پلاس

  • ۰ نظر
  • شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه

خب حالا در پایان امتحانات این ترم (و در حقیقت پایان امتحانات مقطع کارشناسی ارشد) باید از یک کشف علمی بی‌نظیر و نقش آن در تعالی تحصیلی در رشته‌ی تاریخ رونمایی کنم و آن چیزی نیست جز وسیله‌ی کمک آموزشی معجزه‌آسا و جادویی به نام «بالشتک».
انصافاً بدون استفاده از این وسیله‌ی کارآمد و ارزان امکان مطالعه‌ی کتاب‌ها و جزوات این رشته‌ی تحصیلی ناممکن است. استفاده از «بالشتک» با ابعاد تقریبی ۳۰ در ۳۰ سانتی‌متر در موقعیت‌های متعددی به پیشرفت مطالعات تاریخی کمک شایانی می‌کند که اهم آن‌ها بدین شرح است:
- توی قوس کمر  (در حالت نشسته و تکیه به پشتی)
- زیر آرنج راست (در حالت لمیده به این طرف)
- زیر آرنج چپ (در معدود حالات لمیده به آن طرف) *تذکر: کاشف محترم چپ‌دست می‌باشد.
- سفت چسباندن بالشتک به سینه و قرار دادن چانه روی آن (در حالت چهارزانو خم شده روی کتاب)
- زیر سر (در حالت مطالعه‌ی رو به سقف)
- زیر سر (در حالت چرت میان مطالعه)
- زیر سر (در حالت چرت بعد از مطالعه)
- زیر سر (در حالت استثنایی چرت قبل از مطالعه)

# دانشگاه

# تاریخ

  • ۵ نظر
  • جمعه ۱۰ خرداد ۱۳۹۲
  • :: بداهه

...
در ده روز آینده پنج تا امتحان دارم؛ رگباری و بی رحمانه.
دنبالم نگردید.
...

# امتحان

# دانشگاه

  • ۲ نظر
  • سه شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲
  • :: بداهه

از هزار و سیصد و هشتاد و دو که برای اولین بار دیدمت -و آن روز سوم راهنمایی بودی-
تا به امروز -که آقای مهندس شریفی هستی-
همه‌ی کارهایت شبیه به هم بوده است: بی‌قاعده، هیجان‌زده، شاد.

روی هیچ حرفت نمی‌شود حساب کرد؛ هیچ برنامه‌ای را نمی‌شود با تو بست؛
و می‌توان ساعت‌ها با تو خوش بود و گپ زد و گفت و خندید؛
اشبه‌الناس به قطار شهربازی.
آقای سوءتفاهم!
رکورد دار آوردن بیشترین تعداد عذر بدتر از گناه در کارهای تیمی
مهربان و عجول
اهل مشورت بعد از اقدام
هر چه بگویم کم گفته‌ام.
*
عروسی‌ت را انداخته‌ای دوشنبه شب. ساعت یازده صبح از پیرایشگاه دامادی‌ت زنگ می‌زنی و دعوت می‌کنی. قم کجا تهران کجا؟
مثل همیشه شگفت‌زده‌ام، هم خوشحال و هم ناراحت.
*
رفته‌ام حرم برایت دعا کنم امشب را خراب نکنی و بقیه‌ی زندگی یک نفر دیگر را.
خوش باشی بچه.

# آدم‌ها

# ازدواج

# اصغرثانی

# دوست

  • ۱۱ نظر
  • دوشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲
  • :: بداهه

ساعت هشت صبح شنبه با کارشناس محترم قرار داریم برای ضبط برنامه. حضرت ایشان را یکی از کارشناسان دیگر معرفی کرده‌اند و فرموده‌اند که مطالعات فراوانی در حوزه‌ی تلفن های همراه تصویری دارند و به اپراتورهای مربوطه مشاوره می‌دهند و چه و چه .
بیرون استودیو چهار کلمه که گپ می‌زنیم شیرفهم می‌شوم که آقا پیاده است. با چشم و ابرو به تهیه کننده اشاره می‌کنم که چه کنیم؟ سری تکان می‌دهد که یعنی فهمیده منظورم چیست. اما فعلا کاری نمی‌شود کرد. کارشناس را دعوت کرده‌ایم که بیاید و حالا برای حفظ ظاهر هم که شده باید کار را جلو ببریم.
می‌رویم داخل و نیم ساعت گفتگو ضبط می‌کنیم. کارشناس محترم فرق فرهنگ سازی و الزامات فنی را نمی‌داند و بجای مضرات تلفن‌های تصویری از مزاحمت‌های پیامکی حرف می‌زند. آخرش هم به اپراتورها توصیه می کند که کپی شناسنامه برابر با اصل از مشتریان بگیرند. در این حد تعطیلات.
از حالت لب و لوچه‌ی آویزان تهیه‌کننده از پشت شیشه استودیو می‌فهمم که از وقتی که تلف کرده متأسف است. گفتگویی که قرار بود دو برنامه بشود در کمتر از نیم ساعت جمع و جور می‌کنم و خداحافظی می‌کنیم.
*
نگران پخش شدن این برنامه نباشید. فایلش را توی همان استودیو پاک کردیم. نه خانی آمده؛ نه خانی رفته.

# اداره

  • ۹ نظر
  • شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
  • :: بداهه

شصت دقیقه فرصت دارم در سکوت، بدون این‌که کسی تعجب کند، بدون این‌که کسی ناراحت شود، و حتی بدون این‌که کسی متوجه شود، نگاه‌شان کنم.
نگاهم را روی تک‌تک‌شان متوقف می‌کنم؛ تصاویرشان از سال اول را و امسال را توی ذهنم جستجو می‌کنم؛ تصورم را از هر کدام‌شان نهایی می‌کنم؛ زیرش خط می‌کشم و به خاطر می‌سپارم.
*
شاید حضور در جلسه‌ی امتحان برای خیلی از معلم‌ها کار ملال آوری باشد، اما آموخته‌ام که ترکیبِ مبارکِ «حضور» و «سکوت» بسیار مغتنم است.

# امتحان

# تربیت

# قم

# مدرسه

# معلم

# کلاس

  • ۱ نظر
  • دوشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲
  • :: بداهه

وقتی دو روز پشت سر هم به حرم می‌آیم و در فاصله‌ی کمتر از بیست و چهار ساعت دو بار زیارت‌نامه می خوانم، حس می‌کنم خیلی آدم خوب و بامعنویتی شده‌ام.

این قدر ظرفم کوچک است!

# حرم

# سبک زندگی

# قم

  • ۷ نظر
  • جمعه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۲
  • :: بداهه

سه تا هزارتومانی می‌گذارم روی پیشخوان بانک و برگه‌ی واریز شهریه را می‌دهم به دست کارمند پشت باجه. با تعجب نگاهم می کند:
- : «دانشگاه ارزون شده؟!»
*
جمع شهریه‌ی ترم آخرم شده «یک میلیون و سیصد و خرده‌ای هزار تومان». یک میلیون تومان که برای این ترم وام دانشجویی گرفته‌ام. مبالغی هم از وام‌های ترم‌های قبل در حسابم مانده بود. لذا عملاً مبلغ پرداختی‌ام برای شهریه «دوهزار و ششصد و هشتاد و پنج تومان» است.
کارمند پشت باجه حق داشت تعجب کند.

# حماسه

# زندگی

# دانشگاه

  • ۱ نظر
  • چهارشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲
  • :: بداهه
قرآن کریم
رساله آموزشی
هنر شیعه
گنجور
واژه یاب
ویراست لایو
تلوبیون